شعر دوست اتوبوس قدیمی سید سعید هاشمی پدر،از راه آمد بار دیگر غم از دل های ما یکباره زد پر *** لبش خندان، نگاهش پر ستاره پریدم توی آغوشش دوباره *** اگر چه خسته، امّا شاد و خوشحال نشست و کرد با ما حال و احوال