مجله کودک 118 صفحه 30

داستان دوست از مجموعه داستان های کانگورو کوچولو کارتُن سخنگو نوشته: پاول مار ترجمه: سپیده خلیلی مادر کانگورو، یک ماشین تحریر بزرگ برای خود می خرد و آن را در کارتن بزرگی به خانه می آورد. کانگورو کوچولو می پرسد: «اجازه دارم با آن بازی کنم؟» مادر کانگورومی گوید: «خیلی حساس است! چون برقی است.» کانگورو کوچولو تعجب می کند: «یک جعبۀ برقی؟» مادرش می گوید: «نه، یک ماشین تحریر برقی.» کانگورو کوچولو می گوید: «منظور من جعبه ای است که ماشین توی آن است.» مادرش می گوید: «آه، کارتُن را می گویی؟ با کمال میل اجازه داری با آن بازی کنی. می تواند مال تو باشد.» و ماشین تحریر جدید را به کار می اندازد و برای امتحان یک ردیف X X X X X X تایپ می کند. کانگورو کوچولو کارتن را بر می دارد و به اتاقش می رود. اول در بازی وانمود می کند که کارتن یک خانه است، بعد یک ماشین و در آخر یک کشتی، پس از آن که کشتی یک بار گرفتار حمله دزدان دریایی شد، یک بار اسیر گردباد و یک بار با یک کوه یخ برخورد کرد، کانگورو کوچولو گرسنه می شود، جست می زند و به آشپزخانه می رود و برای خودش خوراکی می آورد. در این میان، یک جوجه طوطی تصادفاً از کنار خانۀ کانگورو می گذرد. او پر می زند و به اتاق می رود، لبۀ کارتن می نشیند و توی آن را نگاه می کند. آیا واقعاً همان طور که به نظر می آید، خالی است؟ طوطی به طرف پائین، گردن می کشد و نگاه می کند. آن وقت تعادل کارتن به هم می خورد، یک بار می افتد و یک بار دیگر هم می افتد. و بر سر طوطی حیرت زده بر می گردد. بعد طوطی زندانی می شود و توی تاریکی می نشیند. درست بعد از آن، کانگورو کوچولوبا یک سیب در دست به اتاق بر می گردد. او تعجب می کند. فریاد می زند: «چه شده؟ چه کسی جعبۀ مرا برگردانده؟» طوطی از زیر کارتُن جیغ می زند: «جعبه را برگردانده، جعبه را برگردانده!» (او هم مثل همۀ طوطی ها دوست دارد که هر حرفی را تکرار کند. کانگورو کوچولو، کمی حیرت زده می شود. او نمی داند که در واقع صدای یک طوطی است. می گوید: «پس تو حرف می زنی!» طوطی با صدای گوشخراشی می گوید: «بله، حرف می زنی، حرف می زنی! معلوم است که می توانم حرف بزنم!» بعد کانگورو کوچولو به کارتن دستور می دهد: «پس باز هم یک چیزی بگو!» این صدا از کارتن بیرون می آید: «باز هم بگو، باز هم بگو! می خواهم بیایم بیرون، بیرون! بله، بیرون!»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 118صفحه 30