مجله کودک 120 صفحه 10

شعر دوست زمین لرزید رودابه حمزه ای زمین با ما همیشه مهربان بود زمین، فرش قشنگ خانه مان بود زمین، نخل و زمین، نان و زمین، آب زمین، همبازی من بود و مهتاب زمین، لبخند سرو و یاسمین بود صدای کفش بابا، از زمین بود زمین، خیلی گران تر از غذا بود زمین محکم ترین جای خدا بود قناری ها صدایش را شنیدند کبوترها ز دورش پر کشیدند زمین بیمار بود و سرفه می کرد صدا می کرد و می پیچید از درد تب و لرز زمین را آسمان دید درخت نخل توی خانه مان دید همه در رختخواب نرم بودند همه در خانه های گرم بودند کسی حال مریضش را نپرسید نه انسانی، نه گلدانی، نه خورشید تبش وقتی که بالا رفت، ترسید زمینِ سخت، مثل بید لرزید

مجلات دوست کودکانمجله کودک 120صفحه 10