مجله کودک 124 صفحه 23

زمانی بعضی از طلاب و اهل علم از راه آبادان به طور غیر قانونی و بدون گرفتن گذرنامه، وارد عراق می شدند. در مرز ، ماموران عراقی بعضی از آنها را گرفتار می کردند و روانه زندان می شدند و چه بسا [پا در میانی] علمای نجف آزاد می شدند و به زیارت کربلا و نجف می رفتند. یک شب در نجف ، امام در همین مورد اظهار نگرانی کردند و فرمودند:«زیارت امام حسین (ع) به هیچ وجه شایسته نیست که با این ذلت و خواری توام باشد.» پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی ، فرزند ارشد امام، اطرافیان امام یکی از مرثیه خوانان اهل بیت که به نجف اشرف آمده بود خواستند که او کاری کند تا امام در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کنند، زیرا پزشکان از این که امام در این خصوص گریه نکرده بودند، نگران بودند. این ذاکر اهل بیت خدمت امام می رسند و اجازه می گیرند تا ذکر مصیبتی بکند. او خود می گوید: در هنگام ذکر مصیبت هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا امام را منقلب کنم که در عزای پسر، اشک بریزند، امام تغییر حال پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند، ولی همین که نام حضرت علی اکبر (ع) را بردم، امام چنان گریستند که قابل توصیف نبود. روز اول محرم در نوفل لوشاتوی فرانسه، طبق معمول دوستان امام، گزارش های روزانه را خدمت ایشان بردند. آنها دیدند که ایشان دراتاق قدم می زنند و با تسبیح ذکری می گویند.معلم شد که امام زیارت عاشورا را می خوانند. همان روز امام تذکر گزارش ها را نیاوردند، زیرا در این ساعت مشغول خواندن زیارت عاشورا هستند. بنابراین وقت مطالعه گزارش ها در این ایام عوض شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 124صفحه 23