مجله کودک 130 صفحه 6

پر از بال فرشته مجید ملا محمدی بدن امام عسگری (ع) تب زیادی داشت. چشم هایش خسته بود. دست ها و پاهایش درد می کرد و صورتش زرد شده بود. همسرش نرگس دایم در کنارش می نشست. با او حرف می زد. گاه دنبال دارویی تازه می گشت و با غصه می گفت: «خدایا کمکم کن!» اما بی فایده بود. زهری که معتمد عباسی به حضرت خورانده بود دیگر توانی در بدن امام نگذاشته بود. چشمان امام دیگر مثل همیشه آرام و درخشنده نبود. دایم قرآن می خواند. نرگس همان طور که به امام نگاه می کرد فهمید که می خواهد چیزی بگوید. پس جلوتر رفت. امام عسگری (ع) با ضعف زیادی صدا زد: «عقید ... عقید ...!» عقید خدمتکار سیاهپوست امام که بیرون اتاق بود. فوری به بالین امام آمد و گفت: «بله مولای من!» امام گفت: «عقید جان برای من آب مصطکی 2 بجوشان!» هنگامی که موتور جت به خدمت گرفته شد شخصی به نام «دوهاویلند» در ساختن هواپیمای «کامت 4» از این موتور قدرتمند استفاده کرد. به این وسیله اولین وسیله هواپیمای مسافربری که با موتور جت کار می کرد ساخته شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 130صفحه 6