مجله کودک 139 صفحه 7

دگمه گشتند . قورباغه گفت : دگمه ات اینجاست . وزغ فریاد زد : این دگمه ،دگمه من نیست . این دگمه کوچک است . دگمه من بزرگ بود . وزغ دگمه کوچک را داخل جیبش گذاشت . راکنی از پشت درخت پیدا شد و گفت : شنیده ام شما دنبال یک دگمه می گردید . من الان این دگمه را پیدا کردم . وزغ با ناراحتی فریاد زد : این دگمه ،دگمه من نیست . این دگمه مربع است دگمه من گرد بود . وزغ دگمه مربع را داخل جیبش گذاشت .قورباغه و وزق به رودخانه برگشتند .آنها بین گل و لای دنبال دگمه گشتند . قورباغه گفت : دگمه ات اینجاست ! وزغ فریاد زد : این دگمه ،دگمه من نیست . این دگمه کوچک است . دگمه من بزرگ بود . وزغ دگمه کوچک را داخل جیبش گذاشت . با عصبانیت بالا و پایین پرید و فریاد زد : همه دنیا پر از دگمه است . اما هیچکدام دگمه من نیست ! وزغ به طرف خانه دوید و در را محکم پشت سرش بست . ناگهان همان جا روی زمین متوجه دگمه سفید ، چهارسوراخه ،گرد و بزرگ خود شد. وزغ گفت : ای وای . دگمه ام تمام مدت همین جا بود . چقدر قورباغه را به زحمت انداختم . وزغ همه دگمه ها را از جیبش بیرون آورد . آنوقت جعبه خیاطی اش را از روی تاقچه برداشت و دگمه ها را به همه قسمت های نیم تنه اش دوخت . روز بعد ، وزغ نیم تنه اش را به قورباغه داد . قورباغه از هدیه وزغ خیلی خوشش آمد . نیم تنه را پوشید و با خوشحالی بالاو پایین پرید . و این بار هیچ کدام از دگمه ها کنده نشدند چون وزغ آنها را محکم دوخته بود . کارخانه فیات در سال 1908 میلادی تصمیم به گسترش کار خود و ایجاد بازار در خارج از ایتالیا نمود . بر این اساس کمپانی فیات شعبه ای در آمریکا دایر نمود . از این سال به بعد ، محصولات فیات با تبلیغات و بازاریابی عرضه می شدند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 139صفحه 7