مجله کودک 143 صفحه 5

اگر چه نزد بابا گرامی­تر ز جان بود به تنهایی برایش زمین وآسمان بود ولی می­خواست او را خدا، مادر ببیند به انگشتان پاکش دو انگشتر ببیند یکی انگشتر سبز که نام مجتبی داشت یکی انگشتر سرخ که عطر کربلا داشت به این خطر علی (ع) را به پیغمبر عطا کرد هم او، هم دخترشرا به مهرش مبتلا کرد علی، آرامش دل علی، لبخند زهرا علی، جان محمّد علی، دلبند زهرا علی صد آسمان عشق نثار همسرش کرد هزاران کهکشان را گُلِ روی سرش کرد زنی زنی مانند زهرا به مسکین3 نان نمی­داد و گردنبند خود را چنین آسان نمی­داد کسی چون او نمی­سوخت در اندوه یتیمان کسی چون او نیاورد به روز حشر4 ، ایمان کسی چون او به محتاج لباسش را نپوشاند زنی جز او خودش را ز نابینا نپوشاند5 کسی چون او نگردید به دنبال فقیران کسی چون او نپرسید ز احوال اسیران کسی جز او نبخشید به سائل6 ،سینه­ریزی کسی چون او نمی­کرد تَرَحّم7 بر کنیزی نماز شب نمی­خواند کسی، مانند زهرا کسی چون او نیاموخت نیایش را به دنیا 1-جای پا هنگام استراحت بعد از پا زدن 2- سیم ترمز 3-لاستیک چرخ

مجلات دوست کودکانمجله کودک 143صفحه 5