مجله کودک 146 صفحه 34

کفش ها شورش می کنند نوشته : عباس قدیر محسنی کفش ها هنوز توی جا کفشی آرام نگرفته بودند که آقای پوتین صدایش را صاف کرد و گفت : ((از فردا صبح ، هیچ دمپایی، صندل، چکمه و کفشی حق ندارد توی پای آدم ها برود.)) کفش ها و دمپایی ها که با شنیدن این حرف حسابی تعجب کرده بودند، به یکدیگر نگاه کردند. آقای پوتین که تعجب کفش ها را دیده بود، توی جا کفشی چند قدم جلو رفت و دوباره ایستاد و با صدای بلند تری گفت : (( همه کفش ها و دمپایی ها باید شسته شوند. واکس بخورند، تمیز شوند و ... )) و کفش ها این بار اجازه ندادند آقای پوتین بقیه حرف هایش را بزند. اول به آرامی بالا و پایین پریدند، بعد به یکدیگر خوردند و راه رفتند و دویدند و شادی کردند. آقای پوتین دوباره از بالا به همه نگاه کرد و این بار داد زد : ((همۀ بزرگترین ستاره غول آسایی که انسان آن را دیده است، ستاره ((سیگنوس OB2 )) نام دارد که 810 هزار مرتبه بیشتر از خورشید، درخشش نور دارد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 146صفحه 34