
پاها باید به ما احترام بگذارند ، نباید از ما این قدر کار بکشند و ما را راه ببرند. تا خسته شویم و از حال برویم و خدای ناکرده پاره و خراب شویم.)) حالا دیگر کفش ها سر از پا نمی شناختند. کتانی ها بند هایشان را به هوا می انداختند. صندل ها و دمپایی ها لیز می خوردند، چکمه به زمین می کوبید و خانم پاشنه بلند با قد بلندش چرخ می زد. آقای چرمی هم برای آنها آهنگ می زد. آقای پوتین که این همه شادی را دید، می خواست حرف بزند که صدایش در بین سر و صدای کفش ها گم شد. حالا همه کفش ها بالا و پایین می پریدند و شلوغ می کردند و چرخ می زدند و می دویدند . لیز می خوردند و می خندیدند و خوشحال بودند. این جشن پیروزی تا صبح ادامه داشت. اما صبح وقتی که در جا کفشی باز شد و دست هایی، گردن آقای پوتین را با قدرت گرفتند و او را بیرون کشیدند. همه ساکت شدند و بعد هم یک لنگه دمپایی بیرون رفت و با قدرت توی کله یک سوسک خورد و بیهوش شد. بعد هم خانم صندل ، آقای چکمه، آقای چرمی و ... بیرون رفتند و چند لحظه بعد هیچ کفشی به جز خانم پاشنه بلند توی جا کفشی نماند.
ستاره شناسان عقیده دارند که عنصر آهن در فضا ، توسط ستارگان غول آسا تولید می شود. این ستارگان پس از مدتی کوچک می شوند و شعله های آنها فروکش می کند. در این حالت به آنها ((سوپرنووا)) گفته می شود.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 146صفحه 35