مجله کودک 149 صفحه 7

به عنوان میز استفاده کنند و کیک و ساندویچ ها را روی آن قرار دهند. عروسک ها از تصور این موضوع که طبل چه حالی می شود وقتی او را وسط اتاق قرار دهند، رویش رومیزی بکشند و خوراکی هایشان را رویش بگذارند، شروع به خندیدن کردند. در این میان تنها ((لوسی آن)) کمی دلش برای طبل بیچاره سوخت، اما او هم حرفی نزد. طبل حسابی غافلگیر شد. او وقتی پارچه رومیزی را روی خودش احساس کرد و ظرف ها هم روی او قرار گرفتند، حتی نتوانست کلمه ای بگوید. واقعاً عصبانی شده بود. حالا اگر عروسک ها او را به مهمانی دعوت می کردند، باز می شد کاری کرد. او خوشحال می شد به آنها کمک کند. اما آنها با او نا مهربانی کرده بودند و طوری رفتار می کردند که انگار طبل هیچ احساسی ندارد. عجب عروسک های بدی! اول طبل تصمیم گرفت بلند شود و قِل بخورد تا تمام ظرف ها و رومیزی رویش به زمین بیفتند. اما از فکر این که این کار مهمانی عروسک ها را به هم می زند و آن ها را غمگین خواهد کرد، از انجامش منصرف شد. با این کار، حتی ساندویچ ها و کیک هم از دستش ناراحت می شدند. پس چاره ای نبود جز اینکه تحمل کند. اما در وسط مهمانی ، اتفاق عجیبی افتاد که اوضاع را کاملاً دگرگون کرد. در اتاق بازی باز شد و سر و کله ((اسکمپ)) سگ کوچولوی خانه پیدا شد. او که بوی کیک و ساندویچ به دماغش خورده بود، آمده بود تا شکمی سیر کند، اما با دیدن جمع عروسک ها، جا خورد. او در اطراف عروسک ها شروع به بالا و پریدن کرد و سعی کرد با دماغش آنها را هل دهد و از میز یا همان طبل ؛ دور کند. عروسک ها با دیدن اسکمپ ، شروع به جیغ و داد کردند. آنها به سرعت ظرف های کیک و ساندویچ را برداشتند و به سوی کمد اسباب بازی دویدند. آنها این سگ کوچولوی حریص را می شناختند و می دانستند اگر دستش به خوراکی ها برسد ، برای آنها چیزی نمی ماند. طوفان های خورشیدی در مدت 21 ساعت از خورشید به زمین می رسند. آنها همرا خود میلیون ها تن ذرات پر انرژی با خود حمل می کنند. زمین نیز توسط میدان های مغناطیسی مخصوصی، کره خاکی ما را از آسیب ذرات زیانبار طوفان خورشیدی حفظ می کند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 149صفحه 7