مجله کودک 149 صفحه 8

سگ کوچولو با دیدن این وضعیت عصبانی شد. او به سوی کمد اسباب بازی ها دوید و شروع به بو کشیدن کرد تا شاید جای خوراکی ها را پیدا کند. اما قبلاً سرباز اسباب بازی خوراکی ها را داخل جعبه پنهان کرده بود و سگ کوچولو موفق نشد آنها را پیدا کند. همین موضوع بیشتر عصبانیش کرد. او از عصبانیت به سراغ اسباب بازی رفت، از زمین بلندش کرد و به شدت تکانش داد. بعد روبان دور گردن خرسی را پاره کرد. بعد هم نوبت کشیدن موهای یکی از عروسک ها بود. سرانجام سگ کوچولو به سراغ میمون مخملی رفت و دمش را گاز گرفت. عروسک ها از ترس داد و فریاد راه انداخته بودند. سرانجام نوبت به عروسک مو طلایی، لوسی آن، رسید. اسکمپ او را که گوشه کمد پنهان شده بود، پیدا کرد و گوشه لباسش را به دندان گرفت و روی زمین کشید. طبل شاهد تمام این ماجراها بود.اگر چه عروسک ها بسیار بد با او رفتار کرده بودند ، اما او راضی نمی شد آنها را در ترس و وحشت ببیند. باید کاری می کرد و نجاتشان می داد، اما چگونه؟ مولی و تونی در تخت های بلند خوابیده بودند و او به آنها دسترسی نداشت تا بیدارشان کند ، حتی اگر قِل هم می خورد و به اتاقشان می رفت، کاری از دستش ساخته نبود. ناگهان فکر خوبی به ذهن طبل باهوش و مهربان رسید. او دیگر درنگ نکرد. سریع چوب هایش را برداشت و شروع به زدن خودش کرد. او با تمام قدرت بر روی خودش می کوبید : بامب، بامب، بامب. صدای بلند طبل به گوش تونی و مولی که در خواب بودند، رسید. آنها صدای طبلشان را شناختند و با عجله به اتاق آمدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. با دیدن اسکمپ در اتاق اسباب بازی ، تونی گفت : ((اُه، تو جانور بد جنس ، اینجا چه می کنی؟ خیلی زود به لانه ات در حیاط برگرد.)) سگ کوچولو سریع اطاعت کرد و از اتاق بیرون دوید. بچه ها زبانه های آتش خورشید تا ارتفاع 100 هزار کیلومتری از سطح خورشید طول دارند و از هیدروژن داغ انباشته شده اند. به شعله های سطح خورشید ((کرونا)) گفته می شود. پاره ای از اختلالات مخابراتی و ماهواره ای به دلیل شدت کروناهای خورشیدی است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 149صفحه 8