مجله کودک 156 صفحه 4

حکایت بنده ای صالح در آن زمان پیمودن فاصله خمین تا اراک ، 2 روز طول می کشید . آقای سید مصطفی و همراهان تصمیم می گیرند یک شب را در راه بمانند و فردا که روز جمعه بوده است ، به راه خود به سمت اراک ادامه دهند . همراهان آقا سید مصطفی دو دسته می شوند . گروهی از پشت سر ایشان با مقداری فاصله حرکت می کردند و تنها دو نفر همراه آقا سید مصطفی در مسافتی جلوتر به حرکت خود ادامه می دادند . در بین راه ، که نزدیک دهی قرار داشته است . درآنجا مشاهده می کنند که دو نفر سوار در حال نزدیک شدن به آنها هستند . هنگامی که نزدیک می شوند ، می بینند آنها جعفر قلی خان و رضا قلی سلطان هستند . آقا سید مصطفی به آنها می گوید : « مگر قرار نبود شما نیایید ؟ پس چرا آمدید ؟ » آنها جواب می دهند : « ما نمی توانستیم دوری شما را تحمل کنیم . آمده ایم که در خدمتتان باشیم .» ضمنا قدری نبات هم که همراه داشتند به آقا مصطفی تعارف می کنند و در همین حال به سرعت تفنگ را از دوش یکی از همراهان آقای سید مصطفی که مسلح بوده است ، بر می دارند . در آن لحظه به جز او کسی از همراهان مسلح نبوده است . بعد از این کار ناگهان به قلب آقا سید مصطفی تیری شلیک می کنند . بر اثر اصابت گلوله ، آقای سید مصطفی از اسب به زمین می افتد و قرآنی که در بغل او بوده است نیز سوراخ می شود . قاتلان پس از این کار دست به فرار می زنند . به این ترتیب آقا مصطفی در 21 بهمن 1281 یعنی حدود 102 سال پیش شهید می شوند . ( ادامه دارد ) پرندگان در یک نگاه کلی حدود 9000 نوع مختلف پرنده در طبیعت وجود دارند و انسان از دیر باز همواره درصدد تقلید از این موجود بوده است . در ابتدا تلاش انسان به صورتی بود که مانند پرندگان ، بال بر دست و بازوی خود می بست . البته هیچگاه این تقلید ، کارساز و موفق نبود و به سقوط انسان می انجامید .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 156صفحه 4