مجله کودک 156 صفحه 5

یک خاطره ، هزار پند آن روز ، اول آبان ماه سال 1356 هجری شمسی بود . شهر نجف ، حوزه علمیه آن و عالم اسلام در شهادت آیت ا... حاج آقا مصطفی ، فرزند برومند امام ( ره ) به سوگ نشسته بود . قرار بود پیکر مطهر را به کربلا انتقال دهند . قبل از حرکت ، خانواده آیت ا... العظمی حکیم مانند سایرین برای عرض تسلیت به خدمت امام در منزل ایشان رسیدند . اما با کمال شگفتی ، اما قبل از هر چیز با روحی مطمئن و آرام ، احوال آیت ا... سید باقر حکیم ( رئیس قبلی مجلس اعلای عراق ) ، را پرسیدند که آن روزها در زندان رژیم بعثی عراق به سر می بردند . همان روز ، پیکر یکی دیگر از روحانیون بزرگوار که در ایران ساکن بودند و رحلت کرده بودند را به نجف آوردند تا به خاک سپرده شود . فرزند این روحانی تصمیم می گیرد برای عرض تسلیت شهادت حاج آقا مصطفی خدمت امام برسد . اما قبل از آنکه بتواند تسلیت خود را ابراز کند ، امام به او تسلی می­دهند و این نشانه قدرت زیاد امام در تسلیم شدن به رضای حق و علاقه به دیگران است . پس از آنکه پیکر مطهر حاج آقا مصطفی برای طواف به کربلا منتقل شد تا پس از غسل و زیارت به نجف برگشت داده شود . در این فاصله ، امام تصمیم گرفتند به منزل حاج آقا مصطفی و خانواده محترم او سری بزنند . لحظه ورود ایشان به منزل فرزند برومندشان ، لحظه بسیار حساس و آموزنده ای است . در حالی که شیون و گریه فضای خانه را پر کرده بود ، امام دست نوازش بر سر و روی فرزندان و خانواده شهید کشیدند . ابتدا بغض کردند ، اما از گریه خودداری کردند . امام از گریه خودداری کردند. گرچه دل امام می سوخت اما از گریه خودداری می کرد تا دشمنان اسلام شاد نشوند . همسر بزرگوار امام با چشمانی اشکبار رو به همسرشان کردند و گفتند : « آقا به من یاد بدهید که چکار کنم و چگونه تسکین پیدا کنم ؟ » امام چند بار فرمودند : « مثل من صبر کن » و دقایقی بعد برای نماز ظهر و عصر به مسجد رفتند . همه پرندگان دو پا ، دو بال ، یک نوک و صدها پر در بدن خود دارند. همچنین همه پرندگان تخم گذارند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 156صفحه 5