مجله کودک 157 صفحه 4

حکایت بنده ای صالح همراهان آقا مصطفی با شنیدن صدای گلوله، فوراً خودشان را به محل حادثه رساندند. آنها تصمیم گرفتند جنازه را به اراک برسانند. در اراک علما و مردم، شهر را تعطیل عمومی کردند. پیکر شهید، موقتاً در اراک دفن شد تا بعداً به نجف اشرف منتقل شود. در آن زمان، روح ا... چهار ماه و بیست و دو روز سن داشت. مردم شهرهای خمین، اصفهان و گلپایگان، با برپایی مجالس ترحیم، یاد شهید را گرامی داشتند. خبر شهادت آقا مصطفی به تهران هم رسید و در تهران هم مجلس ختم مفصلی بر پا شد. در خمین، مردم به اندازه ای عصبانی شدند که به منزل قاتلین هجوم بردند و آنجا را به آتش کشیدند. ÿ ماجرا و سرانجام قاتلین جعفرقلی خان و رضاقلی خان، بعد از تیراندازی به آقا سید مصطفی، فرار کردند و می خواستند در منزل فردی در یکی از روستاهای الیگودرز پنهان شوند که او آنها را نمی پذیرد، در شهر خوانسار هم جایی پیدا نمی کنند تا بالاخره پس از مدت کوتاهی آنها به روستای امامزاده « یوجان » در نزدیکی خمین می روند. قلعه روستای یوجان و زمین های این روستا از اموال این دو نفر بود. آنها قلعه را سنگربندی کردند و در آنجا مشغول زندگی شدند. از آنجایی که خشم مردم زیاد بود، حاکم خمین مجبور شد با سواران و تفنگچی هایش برای دستگیری قاتلین به روستای امامزاده یوجان حرکت کند ... (ادامه دارد) ÿ قو یکی از بزرگترین پرندگانی که در آب زندگی می کند، قو نام دارد. این پرنده به آرامی بر سطح دریاچه های کوچک و رودها حرکت می کند. خوراک قو، علف و جلبک است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 157صفحه 4