مجله کودک 164 صفحه 5

یک خاطره، هزار پند در سال 1342، پس از توهینی که رژیم شاه به آیت ا.. خوانساری کرده بود، امام (ره) به شدت از این موضوع عصبانی بودند. یک بار در بین نماز مغرب و عشا که در منزل خودشان اقامه می کردند، با صدای بلند فریاد زدند: «کارد بیاورید و این جگر مرا در بیاورید که چرا به این سید هشتاد ساله [آیت ا... خوانساری] توهین کردند!» چندی بعد در سخنرانی عمومی خود در مسجد اعظم قم نیز خطاب به شاه گفته بودند: اگر نصیحت های علما را گوش ندهی، گوش ات را می گیریم و از مملکت بیرونت می کنیم. در آن زمان بعضی از اطرافیان امام معنی این سخنان را نمی فهمیدند و نمی دانستند که چگونه امام با این قاطعیت از سقوط رژیم و دولت جبار پهلوی، صحبت می کند. حتی یکبار فرماندار آن زمان قم همراه سیل جمعیت وارد منزل امام شده بود و امام از این موضوع بی اطلاع بودند. چندی بعد پس از آگاهی از این موضوع، امام در مسجد با شدت فرمودند: من اگر می دانستم فرماندار آمده منزل من، دستور می دادم او را له کنند. بعضی اطرافیان با توجه به قدرت فراوان رژیم شاه، پی به این سخنان نمی بردند. سال ها بعد معلوم شد که این همه بی پروا و بی پرده سخن گفتن امام، دلیل این است که ایشان دست خداوند را در پیشبرد نهضت می دیدند و دیگران آنرا نمی دیدند. می دهد. تصور اینکه در گذشته، پدران ما بدون زمان و ساعت زندگی می کرده اند، دشوار است. تاریخ به ما می گوید که اولین تلاش های انسان برای ثبت زمان و درست کردن تقویم، به زمانی بر می گردد که انسان در کنار همنوعان خود، زندگی اجتماعی را آغاز کرد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 164صفحه 5