مجله کودک 165 صفحه 40

ای کاش ای کاش می شد بال در آورم، بالهایی بزرگ و سفید به رنگ برف. ای کاش می شد با بال های سفید و زیبایم، به آسمان بی کران پر بکشم، ابرها را در آغوش بگیرم و بال پرندگانی را که پرواز می کنند نوازش کنم. ذهنم پر از اندیشه است و قلبم پر از غم. به محبت فکر می کنم این مسافر نا آرام، به قلب همه انسانها پر می کشد حتی ستمگرترین انسانها. اما چون می بیند آنجا جای امن و خوبی نیست از آن پر می کشد، او مثل پرنده است، زیبا، با وقار، هر جا را و هر که را دوست دارد پری از تن نازنین خود به آنجا می اندازد، ما باید زندگی کنیم، و زندگی را دوست داشته باشیم، باید از ناامیدی دوری کنیم باید هرگز و هرگز آرزوها را از یاد نبریم، ای کاش من هم محبت بودم و آنوقت آرزو می کردم به آسمان بروم مثل یک پرونده سبکبال، آنوقت از شدت سرعت پرواز شکسته شده، قطعه قطعه شوم و تکّه هایم همانند شمشیرهایی تیز و برّان ولی سرشار از محبت به قلب انسانها فرو بریزد و مانند گل ونقل و نبات برایشان شادی و شیرینی زندگی با محبت بوجود آید و همیشه در آنجا بماند تا هیچکس محبت را به باد فراموشی نسپارد، هرگز نه هرگز. هستی هوسمی 12 ساله سیده غزل صداقت جو 11 ساله مریم خراسانی از قزوین لطیفه یک بار دو نفر رفتند به هتل و شب را در آنجا خوابیدند. صبح روز بعد اوّلی به پائین رفت و دوّمی داشت به پائین می رفت که با یک خارجی برخورد کرد خارجی به دوّمی گفت، (گود مورنینگ) بعد دوّمی که خیال می کرد می گوید اسم شما چیست گفت: مش غلام حسین. دو روز بعد هم با همین اتفا پشت سر گذاشته شد، روز سوّم رفت و به اولی گفت. و اولی هم به او گفت که: این خارجیه به تو می گوید صبح بخیر تو هم باید به او به زبان انگلیسی بگویی صبح بخیر. روز بعد دوّمی به انگلیسی گفت که آقا بیا بیا (گود مورنینگ) و خارجی به او گفت: مش غلام حسین. روناک صحرایی- کرج «دوستان دوست» · لرستان: محمّد مهدی ریاضی · کاشان: شهرزاد مصطفوی · یزد: نسترن خاتمی 11 ساله · ایزده نور: یاسمین رستمی 12 ساله · ساوه: غزل پور صابر 13 ساله · همدان: مهیار لاجوردی 10 ساله · اراک: دانیال صادقی · شوشتر: مریم نیازی 9 ساله · کرمان: سارا محمّدی 13 ساله · تهران: بهاره کنجکاو فرد 12 ساله، کاظم داوودی 12 ساله، مهدی داوودی. آرش صداقت جو، سعید ارجمند منش، میلاد و مهران پور محبّی. *ژنرال ارتش چکسلواکی- محل خدمت انگلستان. _سال 1940) تصویر ژنرال «سرگئی اینگر» ، فرمانده واحد اعزامی به انگلستان را در تصویر می بینید. لباس او و فرماندهان ارشد ارتش چکسلواکی، برگرفته از لباس نظامیان انگلیسی بود.