
آیا امکان دارد چند دقیقه آن را به من قرض بدهی ؟»
پشمالو که برای باز کردن در ساک لحظهشماری میکرد، از شدت هیجان نفسش در سینه حبس شده بود. او فقط به قندهای درون ساک فکر میکرد. در حالیکه چشمانش را بسته بود در ساک را باز کرد و ناگهان ...
به جای قند ، کوهی از کاغذ و نامه را جلوی خود دید . از شدّت ناراحتی آه بلندی کشید . او با خود فکر کرده بود معدنی از قند یافته ولی حالا... مارگریت به پشمالو گفت : «این ساک نامهرسان است . حتماً از ماشین بیرون افتاده . ما باید آن را به ادارهی پست تحویل بدهیم .» پشمالو از این پیشنهاد خوشحال شد . با خودش فکرکرد ، رئیس ادارهی پست به عنوان پاداش حتماً به او قند می دهد . آنها به ادارهی پست رفتند و ساک نامه را تحویل دادند . مأمور پست هم از پشمالو امضاء گرفت تا مشخص شود که او ساک را تحویل داده است .پشمالو نزد مارگریت بازگشت و با خودش عهد بست که دیگر برای دیگران کاری انجام ندهد. فردای آن روز مردی با لباس آبی نزد مارگریت آمد و سراغ پشمالو را گرفت . مأمور پست گفت:« ادارهی پست برای آقای پشمالو ، به عنوان پاداش این ساک را فرستاده است .» پشمالو که از شدت خوشحالی چشمانش برق میزد گفت :« حتماً تکّههای قند است ، این طور نیست ؟» مأمور گفت : « به ، چیزی بهتر از قند است . یک دستگاه تلفن است . فردا همین موقع برای وصل کردن میآیند . منتظر باشید .»
پشمالو مؤدبانه تشکّر کرد . او هیچکس را نمیتوانست سرزنش کند . مارگریت به او گفت :« میبینی پشمالو ، در زندگی هیچچیز بهتر از صداقت نیست . اگر تو ساک نامهها را تحویل نمیدادی ، الان تلفن نداشتی . تلفن کارآیی های زیادی دارد. به وسیلهی آن میتوانی با هر کس که بخواهی تماس بگیری و سفارش چیزهای مختلف بدهی.مثلاً میتوانی با خواروبار فروشی تماس بگیری و سفارش بدهی ..» با این حرفها
طلا زمینه مناسبی برای ساخت سایر لوازم تزئینی با سنگهای قیمتی دیگر است . در تصویر گردنبند از طلا به عنوان زمینه و از دانههای الماس صورتی برای تزیین آن استفاده شده است .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 174صفحه 8