
مثل آسمان
چقدر چهرهات عوض شده شدی مترسک خزان زده !
درخت آشنای پیر من درخت سال پیش نیستی !
نگاه کن من آمدم بیا بگیر دست سبز باغ را
جوانههای تازهای بزن که مثل آسمان بایستی !
دوباره با تو روبرو شدم
به شکل یک لباس تازهتر
بیا و لحظهای مرا بپوش
لباس برگ سبز را بخر
چروکهای صورتت بگو
چرا.... چرا .... عمیقتر شده ؟
بهار شو به من نگاه کن
نگوکه لحظهای تبر شده!
و بو را از دست آنها نجات می دهد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 177صفحه 25