
داستان
رستم و اسفندیار
قصههای قهرمانی
از قصّههای شاهنامۀ فردوسی- 1
محمد علی دهقانی
اسفندیار، پهلوان دلاور افسانهای، پسر گشتاسب، پادشاه ایران
بود. مادرش کتایون، دختر قیصر روم بود، که گشتاسب او را به
همسری انتخاب کرده بود. کتایون، برای شوهرش فرزندان زیادی
به دنیا آورده بود، که گُل سرسبد آنها اسفندیار و پَشوتَن بودند.
هنگامی که گشتاسب به پادشاهی رسید، همۀ پادشاهان و فرمانروایان
محلّی را به اطاعت خود درآورد و تمام آنها باجگزار او شدند. در این
میان فقط یک نفر از فرمان اوسرپیچی کرد و سر به شورش برداشت.
او مردی بود به نام ارجاسب، که بر سرزمین توران فرمانروایی
میکرد. ارجاسب به ایران لشگر کشید و با قدرت و شدّت تمام با
گشتاسب جنگید.در این جنگ، شکست سختی به گشتاسب وارد شد و
چندتن از سرداران بزرگ و برجستۀ او، از جمله برادرش زَریر،و چند
تا از پسرانش کُشته شدند. گشتاسب هم پشت به میدان کرد و راه
فرار را در پیش گرفت. ارجاسب، سرمست از غرور پیروزی، دو تا از
خواهران اسفندیار را که یکی از آنها «هُمای» و دومی «به آفرید» نام
داشت، اسیر کرد و با خودش به توران برد.
در این موقع، اسفندیار درزندان بود. چون او خودش را برای
پادشاهی شایستهتر از پدرش میدانست، از پدرخواسته بود حکومت
را به او واگذار کند و خودش کناره بگیرد تا استراحت کند. گشتاسب
از این درخواست پسر، عصبانی شده و او را زندانی کرده بود.
اسفندیار، همین که از ماجرا باخبر شد، از زندان بیرون آمد و
سپاه کوچکی از مردان شجاع و دلیری که میشناخت، ترتیب داد و با
آن به جنگ سپاه توران رفت. طولی نکشیدکه تورانیها ضرب شست
اسفندیار را چشیدند و تسلیم شدند. اسفندیار، سراغ ارجاسب را
گرفت و با خبر شد که او درقلعهای محکم و استوار به نام «روئین دژ»
اقامت دارد و خواهران او را هم در همان دِژ نگاهداری میکند.
موشکانداز
در ارتش برزیل، بزرگترین خودروی
موشکانداز 40- XLF نام دارد. این خودرو از روی
تانک سبک1A 3M آمریکا ساخته شده است. 4 نفر
خدمه، سه راکت از نوع SS، حداکثر سرعت 55
کیلومتر در ساعت از دیگر مشخصات این
موشکانداز است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 181صفحه 18