
برای خودم طور دیگری میپزم و ناراحت شوند!
وقتی کودک بودید شما را برای خرید نان به نانوایی
میفرستادند؟
نه، مادرم در خانه نان میپخت. در خانه تنور داشتیم. از
موقعی هم که خودم درنانوایی مشغول بهکار شدم، نان مصرفی
خودمان را هر شب از اینجا میبرم.
شمابه معنای واقعی کلمه نانآورخانهتان هستید. کمفروشی
یا گرانفروشی هم میکنید؟
اگر زمانی اینکار را بکنیم باید جریمه بدهیم. از فرمانداری
میآیند و ما را جریمه میکنند. از این کارها نمیکنیم. نه اینکه
فکر کنید بخاطر ترس از جریمه است، وجدانمان اجازه نمیدهد.
دوست داشتید چه کاره شوید؟
گذشته است دیگر، چه فرقی میکند؟
حالا..
مهندس یا دکتر.
از شغلتان راضی نیستید؟
بسیار راضیام. شکر خدا. هر چه هم الآن دارم از این شغل و
از زحمت دست خودم است.
کار در نانوایی سخت است؟
بالاخره هر کاری سختیهای خودش را دارد. کار راحتی
نیست. همه مردم به نان احتیاج دارند. خوشحالم که برای آنها
نان میپزم.
چند فرزند دارید؟
4 دختر به نامهای مریم، محبوبه، ماندانا و فاطمه.
چه آرزویی برای دختران خود دارید؟ درسشان خوب
است؟
آرزو دارم در زندگی خوشبخت شوند. درسشان هم خوب
است. کوچکترینشان کلاس پنجم دبستان است و بزرگترینشان
سال آخر دبیرستان. درس دختر آخرم از همهشان بهتر است.
بچهها را چقدر دوست دارید؟
خدایی بچهها را هر چه قدر که بگویید دوست دارم.
چه صحبتی با بچهها دارید؟
قدر برکات خداوند را بدانند. نان را اسراف نکنند. برای نانی
که در سفره دارند زحمت خیلی زیادی کشیده شده است. قدر
آنرا بدانند و شکرگزار خداوند باشند.
«کوگار» خودروی زرهی کانادا است که در فاصله
سالهای 1979 تا 1982 تولید میشد. این خودرو
با تغییراتی امروزه نیز در ارتش کانادا خدمت
میکند. کوگار سه خدمه اصلی و 6 خدمه کمکی را
میتواند حمل کند. اسلحه اتوماتیک کانن،سلاح اصلی
خودرو است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 182صفحه 12