مقدمه

‏اندیشه پیرامون زندگی و مرگ، فنا و بقا، تداوم یا انقطاع حیات، محدود بودن هستی به‏‎ ‎‏جهان ماده یا امتداد یافتن آن در عالمی غیرمادی، وجود عنصر پایدار غیر فانی در انسان،‏‎ ‎‏امکان متصل شدن به سرچشمۀ حیات و بقای ابدی و... همواره همراه و همنشین روح و‏‎ ‎‏جان آدمی بوده و آرزوی جاودانه زیستن و داشتن هستی نامحدود، رهایی از حدود و‏‎ ‎‏قیود طبیعت، دست یابی به آرامش، عدالت و سعادت مطلق، بهره مندی از حیات طیبه و‏‎ ‎‏زیستن در جهات معنویت، خواسته ها و تمنیات دسته نیافتۀ انسان بوده اند. در این راستا‏‎ ‎‏ادیان الهی، آشنا ساختن با «آغاز و انجام هستی» را بزرگترین رسالت خود دانسته اند و از‏‎ ‎‏طریق وحی، این دو مطلوب مستور و مکنون را آشکارتر کرده اند. بشر نیز با استمداد از‏‎ ‎‏وحی، عقل و خرد و یا با آمیختن این دو، برای روشنتر ساختن این مجهولات تلاش‏‎ ‎‏نموده و کوشیده تا در پرتو معرفت «مبدا و معاد» به شناخت حقیقت خود دست یابد و‏‎ ‎‏در مسیر حیات متعالی گام بردارد.‏

‏     مجموعـه ای که پیـش رو دارید حاصل گردآوری آرا و نظرات حضرت امام(س)‏‎ ‎‏پیرامون «معـاد» است که در ضمن آثـار مکتوب، جلسـات درس فلسفه و بیانـات و‏‎ ‎‏سخنرانیهای ایشـان ثبت و ضبط شـده است و شامل تبیین، شرح و تفسیر و نقد و‏‎ ‎‏بررسی دیدگاههای مقبول و بیان دیدگاههای خاص حضرت امام، از بیان و قلم ایشان‏‎ ‎‏می باشد.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ا
‏     مطالعۀ ژرف و عمیق این مجموعه بر ما روشن می سازد که این ابرمرد ربانی چگونه‏‎ ‎‏به «مرگ و حیات» و «دنیا و آخرت» می نگریست که در پرتو آن می توانست چنین با‏‎ ‎‏صلابت و پرشکوه جهان سیاست و دیانت را در ید قدرت روحانی خود بگیرد و بر‏‎ ‎‏سلطۀ دنیا و هراس از مرگ، پیروزمندانه، فایق آید.‏

*  *  *

‏     در اینجا گذری بر منتخب دیدگاههای حضرت امام(س) در بحث معاد داریم:‏

‏     1. از زیربناهای بحث معاد پذیرفتن «عالم غیب و ماوراء الطبیعة» است و این پذیرش‏‎ ‎‏به معیار و ملاک شناخت و نوع جهان بینی بستگی دارد. مادیّون معیار شناخت در‏‎ ‎‏جهان بینی خویش را «حسّ» دانسته و هستی را همتای ماده شمرده اند و غیر ماده را‏‎ ‎‏موجود نمی دانند و جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی، وحی و نبوت و قیامت و معاد‏‎ ‎‏را یکسره افسانه پندارند. در حالی که معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از حس‏‎ ‎‏می باشد، لذا هستی در نظر آنان اعم از غیب و شهادت (مادّه و غیرمادّه) است.‏

‏     دین و برهان می گوید که عالم دیگری ماورای این عالم طبیعت هست. وجود انسان‏‎ ‎‏نیز یک حقیقت غیرمادی و غیرفانی دارد و آدمی مجرد از عالم طبیعت یک حقیقتی‏‎ ‎‏است و خصوصیاتی که در انسان هست بر وجود عالمی ماورای طبیعت دلالت دارد. در‏‎ ‎‏انسان و حیوان چیز دیگری هست که فوق ماده و غیر آن است و با مردن انسان و حیوان‏‎ ‎‏نمی میرد و باقی است. این عنصر که «نفس یا روح» نامیده می شود موجودی است‏‎ ‎‏مجرد.‏

‏     حضرت امام(س) دربارۀ منشا پیدایش نفس، همچون دیگر فلاسفۀ پیرو حکمت‏‎ ‎‏متعالیه می فرمایند:‏

‏     ماده یا هیولای اولی، یک حقیقت واحده است که از مرتبۀ نازله به سوی مراتب عالیه‏‎ ‎‏طی طریق می کند و یک هویت است که همواره در بین مراتب مختلف محفوظ است.‏‎ ‎‏این هویت محفوظ و این امر سیّال مادام که در عالم طبیعت است شوون مختلفی دارد‏‎ ‎‏مثلاً ابتدا «علقه» است، سپس «مضغه» و... تا برسد به مرتبه ای که نام ماده اش «بدن»‏‎ ‎‏است. این حقیقت واحده که از پایین ترین منزل عالم طبیعت رو به سمت ماورای طبیعت‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ب
‏گذاشته «نفس» است، که در موقع خروج از عالم طبیعت «عقل» نامیده می شود. پس این‏‎ ‎‏عقیده که نفس بعد از اکمال بدن از جای دیگری می آید و به آن تعلق می گیرد صحیح‏‎ ‎‏نمی باشد بلکه نفس مولود و محصول همین طبیعت و ولیدۀ عالم مادّه است.‏

‏     اما بحث «تجرد نفس و بقای آن بعد از مفارقت از بدن» بسیار ریشه ای و به منزلۀ‏‎ ‎‏مقدمۀ ضروری اثبات معاد است. حضرت امام پس از تقسیم تجرد بر دو قسم: تجرد‏‎ ‎‏خیالی و مثالی، و تجرد عقلانی می فرمایند: تجرد مثالی که با حصول مرتبۀ «وهم و‏‎ ‎‏خیال» پیدا می شود، برای اثبات بقای نفس بعد از مرگ کافی است، لذا حتی حیواناتی‏‎ ‎‏هم که قوّۀ خیال و واهمه دارند، چون صاحب نفس مجرّدۀ برزخی شده اند، محشور‏‎ ‎‏خواهند شد.‏

‏     البته انسان می تواند در کنار تجرّد ذاتی جوهری اش، که امری قهری و جبری است، با‏‎ ‎‏اکتساب کمالات و فضایل و معارف، موجود مجرّد عقلانی نیز بشود و حتی به مرتبۀ‏‎ ‎‏تجرّد تامّ عقلانی نیز برسد.‏

‏     نفس ناطقه دارای مراتب و نشآتی است و حکمای الهی برحسب تقسیم نشآت‏‎ ‎‏وجودیّه به سه نشئۀ: دنیا، برزخ و آخرت؛ برای نفس انسان نیز به سه نشئۀ: شهادت،‏‎ ‎‏برزخ و غیب معتقدند. امام تقسیم مذکور را چنین بیان می کنند: نفس ناطقۀ انسانیّه‏‎ ‎‏حقیقتی است که در عین وحدت و کمال بساطت، دارای نشآتی است که عمدۀ آن به‏‎ ‎‏طریق کلّی سه نشئه است: اول نشئۀ ملکیّۀ دنیاویّۀ ظاهره که مظهر آن حواسّ ظاهره و‏‎ ‎‏قشر ادنای آن بدن ملکیّه است. دوم نشئۀ برزخیّۀ متوسطه که مظهر آن حواسّ باطنه و‏‎ ‎‏بدن برزخی و قالب مثالی است. سوم نشئۀ غیبیّۀ باطنیه که مظهر آن قلب و شوون قلبیه‏‎ ‎‏است.‏

‏     این مراتب و نشآت ارتباط و پیوند بسیار عمیقی با یکدیگر دارند و حضرت امام(س)‏‎ ‎‏نسبت بین آنها را نسبت «ظاهریّت و باطنیّت» و «جلوه و متجلّی» می دانند و می فرمایند:‏‎ ‎‏آثار و خواص و انفعالات هر مرتبه به مرتبۀ دیگر سرایت می کند چنانچه اگر مثلاً حاسّۀ‏‎ ‎‏بصری، چیزی را ادراک کند، از آن اثری در حسّ بصر برزخی واقع شود به مناسبت آن‏‎ ‎‏نشئه، و از آن اثری در بصر قلبی باطنی واقع شود به مناسبت آن نشئه، و همین طور آثار‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ج
‏قلبیه در دو نشئۀ دیگر ظاهر گردد.‏

‏     در جای دیگر نسبت بین مرتبۀ عالی نفس با مرتبۀ دانیه را «اندراج و اشتمال»‏‎ ‎‏می دانند؛ اندراج کمالات مرتبۀ مادون در مرتبۀ مافوق و اشتمال عالی بردانی، و نسبت‏‎ ‎‏بین مرتبۀ نازله و مرتبۀ عالیه را «ستّاریّت» معرفی کرده و می گویند: چنانچه این لباس‏‎ ‎‏صوری ساتر و لباس بدن ملکی است. خودِ بدن، ساتر بدن برزخی است، و بدن برزخی‏‎ ‎‏ساتر و لباس و حجاب نفس است، و آن ساتر قلب است، و قلب ساتر روح است، و روح‏‎ ‎‏ساتر سرّ است و آن ساتر لطیفۀ خفیّه است الی غیر ذلک از مراتب. هر مرتبۀ نازله، ساتر‏‎ ‎‏مرتبۀ عالیه است.‏

‏     در همین جا به مناسبت بحث فوق، اشاره می کنیم که بدن برزخی که عامل نعمت و‏‎ ‎‏عذاب در برزخ است، الآن موجود است، لکن در ستر و حجاب بدن دنیایی مستور‏‎ ‎‏است. این بدن، همان جسمی است که در طبیعت بوده و به سبب حرکت تکاملی و‏‎ ‎‏تطورات گوناگون جسم، تبدیل به جسم برزخی گردیده است. این تحولات و تبدّلات،‏‎ ‎‏همچنان ادامه می یابد تا بدن اخروی، ایجاد شود.‏

‏     2. حضرت امام مرگ را «حیات ثانوی ملکوتی» و اتم از وجود ملکی می نامند و‏‎ ‎‏برخلاف بسیاری که آن را مترادف «نیستی و فنا» پنداشته مرگ و حیات را مترادف هستی‏‎ ‎‏و نیستی و به منزلۀ دو امر وجودی و عدمی می دانند، مرگ را «امر وجودی» و «متعلّق‏‎ ‎‏جعل» شمرده، می گویند:‏

‏     «موت عبارت است از انتقال از نشئۀ ظاهره ملکیّه به نشئۀ باطنیّۀ ملکوتیّه؛ با آن که‏‎ ‎‏موت عبارت است از حیات ثانوی ملکوتی، بعد از حیات اوّلی ملکی و به هر تقدیر «امر‏‎ ‎‏وجودی» است، بلکه اتمّ از وجود ملکی است... بالجمله «حیات ملکوتی» که از آن تعبیر‏‎ ‎‏به «موت» شود تا به سمع شنوندگان سنگین نیاید، متعلّق جعل و خلقت و در تحت‏‎ ‎‏قدرت ذات مقدس است.‏

‏     مردن فنا نیست، بلکه انتقال از نقص به کمال است. مردن حیات است؛ آن عالم‏‎ ‎‏حیات است. ما گمان می کنیم که حیات در این جا چیزی است و نبودن در این جا نقصی‏‎ ‎‏است، در صورتی که حیات در این جا، نازلۀ آن حقیقتی است که از عالم غیب آمده.‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه د
‏بالجمله مرگ نه تنها فقدان حیات یا تنزل یافتن مرتبۀ آن نیست، بلکه اگر موت انسانی‏‎ ‎‏باشد، رجوع به همان مرتبه ای است که در اول بوده است.»‏

‏     در این جا به مناسبت به بحث قبض روح اشاره ای می کنیم. نزع جان و قبض روح‏‎ ‎‏توسط عزرائیل(ع) و مظاهر و شوون او صورت می گیرد. بدین ترتیب که انتقالات و‏‎ ‎‏استمالاتِ درون عالم طبیعت و نزع و نقل ارواح از عالم طبیعت به عالم مثال و از آن جا به‏‎ ‎‏عالم نفوس ـ به دلیل علوّ شان و مرتبۀ وجودی عزرائیل ـ علیه السلام ـ به وسیلۀ مظاهر و‏‎ ‎‏شوون او انجام می گیرد. البته به حکم اتحاد ظاهر و مظهر، در واقع گویا خود حقیقت‏‎ ‎‏عزرائیلیّه عامل این نزع بوده است؛ اما انتقال از عالم نفوس به عالم عقل که آخرین نزعها‏‎ ‎‏است، در عالم نفوس مباشرة، و در عوالم دیگر مع الواسطه، به دست عزرائیل‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ انجام می شود. نزع خود عزرائیل و نزع برخی موجودات عقلی... به دست‏‎ ‎‏خداوند به واسطۀ برخی از اسماءالله انجام می گیرد.‏

‏     3. با توجه به علوّ مرتبه و شان حیات و عالم پس از مرگ و نقصان دنیا و حیات مادّی،‏‎ ‎‏این پرسش مطرح می شود که آیا زیستن در دنیا ـ این حلقۀ واسطه بین دو مرتبۀ والای‏‎ ‎‏حیات ـ یعنی حیات در مبدا وجود و هستی که خود مرتبۀ نازلۀ زندگانی، بلکه نازلترین‏‎ ‎‏مرتبۀ وجود است چه ثمری دارد و چه هدفی را برآورده می سازد؟ در پاسخ این سوال‏‎ ‎‏حضرت امام(س) که تمامی سلسلۀ وجود را تجلیّات و مظاهر جمیل علی الاطلاق‏‎ ‎‏می بیند و جمیع مراتب هستی را دارای حرکت کمالیه ای به سوی کمال مطلق می داند،‏‎ ‎‏می گوید:‏

‏     وجود، سراپا خیر و نور و درخشندگی است و هر قدر وجود قویتر باشد درخشش و‏‎ ‎‏نور آن بیشتر خواهد بود. عالم ماده و هیولا به سبب پستی مرتبۀ وجود و نقصان فعلیّتش،‏‎ ‎‏سرای ظلمت و وحشت و جایگاه شرور و دنائتهاست، لیکن مع الوصف، دنیا رستنگاه‏‎ ‎‏شجرۀ انسانیت و کشتزار بذر حقایق وجودیّه و محل آشکار شدن انوار طاهره است. اگر‏‎ ‎‏عالم دنیا نبود هیچ موجودی درجات کمال را نمی پیمود و فنای در حق برای کسی حاصل‏‎ ‎‏نمی شد، لذا با این که عالم مادّه و هیولا در نهایت مرتبۀ نزول و پستی است، «اصل تمام‏‎ ‎‏حقایق» و «کلید ابواب رحمت» بشمار می رود.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ه
‏     اگر این مواد ملکیه و تغییرات و حرکات جوهریّۀ طبیعیه و ارادیه نبود، احدی از‏‎ ‎‏نفوس ناقصه به حدّ کمال موعود خود و دار قرار و ثبات خود نمی رسید، و نقص کلّی در‏‎ ‎‏ملک و ملکوت وارد می شد. به فرمودۀ حضرت رضا ـ علیه السلام: ‏قَد عَلِمَ اُولُوا الالبابُ کُلَّ ما‎ ‎هُناکَ لا یَعلَمُ اِلاّ بِما هیهُنا.

‏و اما آخرت، به سبب قرب به عالم وحدت و بساطت و وسعت ظرف وجود و‏‎ ‎‏نداشتن مادّۀ جسمانی، خصوصیات و اوصافی دارد که عامل تفاوت ذاتی آن با عالم‏‎ ‎‏طبیعت می شود. آن عالم زنده و حیّ است و مادّه و هیولا در آن وجود ندارد زیرا‏‎ ‎‏مقتضای سریان حیات در آخرت این است که مادّۀ جسمیّه که مبدا حدود و قیود‏‎ ‎‏«نیستی»هاست در آن نباشد.‏

‏     مقدار از لوازم «جسم طبیعی» است، بلکه این دو در واقع یک چیزند که فرقشان در‏‎ ‎‏ابهام و تعیین است. حضرت امام برخلاف برخی (نظیر قاضی سعید قمی) که معتقدند‏‎ ‎‏وجود صور مقداریه بدون مادّۀ جسمیّه، امری است بیّن الاستحاله، بر مشرب اصحاب‏‎ ‎‏حکمت متعالیه می فرمایند: احتیاج صورت به ماده در بدا وجود و به سبب نقصان و عدم‏‎ ‎‏تشخّص آن است، لکن وقتی صورت تام و متشخّص بالذات شد، بدون نیاز به مادّۀ قابله‏‎ ‎‏به استقلال وجودی می رسد و در این حالت تنها به فاعل تامّه و قیّوم مطلق خود، نیاز‏‎ ‎‏دارد.‏

‏     بهترین شاهد این معنا، صور خیالیّۀ انسان است که بدون نیاز به مادّه قابله و تنها با‏‎ ‎‏انشاء و ایجاد نفس، موجود می شوند. اما با پذیرفتن این مطلب یعنی «نبودن مادّۀ جسمیّه‏‎ ‎‏در آخرت» بحث صحت وقوع «معاد جسمانی و وجود جسم اخروی» مطرح می شود.‏‎ ‎‏سوال این است که اگر وجود مادۀ جسمیّه در آخرت، مردود است، پس آیا وجود جسم‏‎ ‎‏اخروی که عامل صحت معاد جسمانی است نیز مردود خواهد بود و معاد جسمانی،‏‎ ‎‏رجعت و امثالهم، که از اعتقادات ضروریه ماست، مخدوش خواهد شد؟! بررسی سیر‏‎ ‎‏تطورات جسم در عوالم سه گانه و آگاهی از نحوۀ تبدیل شدن جسم دنیوی به جسم‏‎ ‎‏اخروی با حفظ وحدت شخصیّه و بقای صورت جسمیّه و فنای هیولای منضمّه و‏‎ ‎‏آشنایی با قدرت و تواناییهای نفس در آخرت، ماهیّت و حقیقت «بدن اخروی» را روشن‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه و
‏می سازد، و در نتیجۀ این روشنگری، بر مقبولات فوق صحّه گذاشته می شود.‏

‏     4. وقوع «قیامت» و و رجوع تام الی الله و برپا شدن معاد: از بزرگترین تحولات عالم‏‎ ‎‏وجود است. دگرگونی و تبدل بنیادین جهان و تداوم ابدی این شکل و مرتبۀ هستی،‏‎ ‎‏عظمت واقعه را آشکارتر می کند.‏

‏     حضرت امام(س) با دید عرفانی و بیان ربّانی، به زیبایی وقوع این واقعه را تشریح‏‎ ‎‏می کنند:‏

‏     هیچ یک از ‏‏[‏‏موجودات‏‏]‏‏ عوالم عقول مجرّده و انوار اسفهبدیه و مثل نوریّه و طبیعت‏‎ ‎‏سافله را یارای مشاهدۀ نور عظمت و جلال و نظر به کبریای متعال نیست. پس اگر «قهّار»‏‎ ‎‏به نور عظمت و هیبت بر آنها تجلّی فرماید، وجود همگی در نور عظمت و قهرش، مندک‏‎ ‎‏و فانی می شود، و ارکان هفت آسمان فرو می ریزد، و همۀ موجودات عالم از فرط‏‎ ‎‏جلالت و هیبتش، مدهوش می افتند. آری روز تجلّی نور عظمت حق که جمیع دایرۀ‏‎ ‎‏وجود در پرتو درخشش و سلطۀ کبریای حق، مستهلک و نابود می شوند، روز «رجوع‏‎ ‎‏تام» و «نزع مطلق» و بروز احدیت مطلق و زمان ظهور دولت اسمایی نظیر مالک و قهار و‏‎ ‎‏معید خواهد بود. آن روز «یوم الدین» است که با تجلّی تام نور هیبت و جلال خداوند،‏‎ ‎‏رجوع تامّ و نزع مطلق در جمیع عوالم، اعم از عوالم نازله و عالم مجرّدات (عقول مقدّسه‏‎ ‎‏و ملائکۀ مقرّبه) رخ می دهد و قیامت کبرا، برپا می گردد.‏

‏     در این روز نامۀ اعمال گشوده می شود و خطاب ‏اِقرَا کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً‎ ‎‏طنین انداز می شود. صفحه قلب، لوح نفس و پهنۀ عالم زمینه و متن نامۀ عملند و تمام‏‎ ‎‏اعمال و افعال انسان که لوازم وجودی او هستند، در آنها ثبت می شود. و «صراط» معبر و‏‎ ‎‏گذرگاه ماست از دنیا به سوی آخرت؛ همان صراط که یک طرفش به طبیعت است، یک‏‎ ‎‏طرفش به الوهیت، و اختیار با ماست که کدامیک از این دو راه را انتخاب کنیم، یا صراط‏‎ ‎‏مستقیم انسانیت را، یا انحراف به راست و انحراف به چپ را.‏

‏     باطن صراط مستقیم در این جهان است و صراط اخروی تجلّی سیر و صراط دنیوی‏‎ ‎‏است و «علی بن ابیطالب و الائمة من ولد فاطمة صراط الله فمن اباهم سلک السبل»، که‏‎ ‎‏حقیقت صراط، صورت باطن ولایت است.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ز
‏     و باید دانست که هریک از موجودات را صراطی خاص به خود است که ‏الطرق الی الله ‎ ‎بعدد انفاس الخلایق‏، و چون در هر تعین، حجابی است ظلمانی، و در هر وجود وانیت،‏‎ ‎‏حجابی است نورانی، و انسان مجمع تعینات و جامع وجودات است، محجوبترین‏‎ ‎‏موجودات است از حق تعالی، و از این جهت صراط انسانی، طولانی ترین و ظلمانی ترین‏‎ ‎‏صراطهاست و نیز چون ربّ انسان حضرت اسم الله اعظم است، از برای خود انسان در‏‎ ‎‏منتهای مسیر، باید مقام برزخیت کبرا حاصل شود، و از این جهت صراط او ادقّ از همۀ‏‎ ‎‏صراطهاست.‏

‏     5. وجود جهنّم و عذاب الیم آن که از ضروریات جمیع ادیان و از واضحات برهان‏‎ ‎‏شمرده شده، همواره ذهن و خاطر انسان را به خود مشغول و نیز از خود هراسناک‏‎ ‎‏ساخته است.‏

‏     ضرورت و سبب وجود چنین عذاب الیم و آتش دردناک چیست؟ عذاب و آتشی که‏‎ ‎‏خود از شدت و سختی حرارت خود به خداوند شکایت می برد و رسول خدا و جبرئیل‏‎ ‎‏امین ـ علیهماالسلام از شنیدن وصفش محزون و گریان می شوند؟ به راستی حکیم متالّه‏‎ ‎‏عارف که سراسر جهان را تجلّی گاه رحمت رحمانیّه و رحیمیّۀ حق می داند و خداوند را‏‎ ‎‏«رحمان دنیا و رحیم آخرت» بلکه «رحمان دنیا و رحیم آن دو» می نامد و علاوه بر آن‏‎ ‎‏اساس طلوع دولت رحیمیت و بروز سلطنت آن را نشئۀ آخرت می داند، چگونه وجود‏‎ ‎‏جهنّم و عذابهای آن را تفسیر می کند؟ این تفسیر را از بیان عرفانی و دیدگاه رحمانی‏‎ ‎‏حضرت امام(س) می خوانیم:‏

‏     جهنّم باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای تخلیص مومنان معصیت کار‏‎ ‎‏و رساندن آنها به سعادت ابدی چارۀ منحصره است. جهنّم رحمتی است در صورت‏‎ ‎‏غضب برای کسانی که لیاقت رسیدن به سعادت ابدی را دارند، چنانچه اگر تخلیصات و‏‎ ‎‏تطهیراتی که در جهنّم می شود نبود هرگز این اشخاص روی سعادت را نمی دیدند. آتش‏‎ ‎‏جهنّم با الغای غرائب و هیآت مظلمه از رخسار فطرت آدمی، گناهکاران اهل توحید را‏‎ ‎‏قابلیت نیل به شفاعت و مغفرت می بخشد و راهی به سوی جوار قرب الهی برایشان‏‎ ‎‏می گشاید.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ح
‏     برازخ و مواقف قیامت همانند دارالشفایی است که در آن امراض نفسانی و روحانی‏‎ ‎‏مومنین معصیت کار با داروی تلخ عذاب و آتش درمان می گردد تا کدورت ظلمت و‏‎ ‎‏ظلمت گناه از لوح ضمیرشان پاک شود. اگر بشر با اعمال و کردار خویش آتش نیفروزد،‏‎ ‎‏جهنّم خاموش است. در روایات ماست که انبیا و ائمه ـ علیهم السلام ـ فرموده اند که: ما از‏‎ ‎‏صراط گذشتیم در صورتی که جهنّم خاموش بود جزنا و هی خامدة. برای این که خمود‏‎ ‎‏از خود انسان شروع می شود. وقتی جهنّم در خود آدم خامد است، آن جهنّم هم برایش‏‎ ‎‏خامد است. ظلمتها و وحشتهای برزخ و قیامت نیست جز ظلّ ظلمانی اخلاق فاسده و‏‎ ‎‏عقاید باطلۀ بنی انسان؛ اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما‏‎ ‎‏نبود، جهنّمی نبود و همۀ عالم غیب برد و سلامت بود. درک و دریافت عمیقتر آنچه گفته‏‎ ‎‏شد با توجه به تفاوت موجود میان راههای اصلاح و تزکیه در دنیا و برزخ و آخرت بهتر‏‎ ‎‏فراهم می شود.‏

‏     انسان تا در این نشئه است با اختیار خود و با اعمال عبادی و امثال آن می تواند تمام‏‎ ‎‏امراض نفسانیه را، گرچه در نفس ریشه کرده باشد و ملکه شده باشد اصلاح کند. ولی‏‎ ‎‏اگر با ملکات فاسده و اوصاف خبیثه به عالم دیگر منتقل گردد چنانچه نور فطرت و ایمان‏‎ ‎‏در باطن ذاتش محفوظ باشد نیز اصلاح و تزکیه و تصفیۀ نفس از تحت اختیار او خارج‏‎ ‎‏شود، بلکه قبل از خروج روح از بدن از انسان سلب اختیار شود و طرق دیگری برای‏‎ ‎‏اصلاح بکار برده شود، مثل سختیها و فشارهای حال احتضار و قبض روح، و وحشتهای‏‎ ‎‏رویت ملائکۀ موکلۀ این عمل و عذابهای قبر و...، اگر به این فشارها و زحمتهای برزخی،‏‎ ‎‏رفع کدورت نفس شد، در قیامت به سعادت رسد و در ظلّ عنایت شافعان ـ علیهم السلام‏‎ ‎‏ـ به مقام موعود خود رسد. و اگر خدای نخواسته این کدورتها زایل نشد، در عذابهای‏‎ ‎‏قیامت و مواقف پنجاه گانۀ آن واقع شود و اگر در این مواقف هولناک نیز نور فطرت غلبه‏‎ ‎‏نکرد کار منتهی به جهنّم شود. پس او را در عذابهای گوناگون جهنّم و طبقات آن محبوس‏‎ ‎‏کنند تا غل و غش از باطن نفس و فطرت پاک شود و طلای خالص فطرة الله که لایق دار‏‎ ‎‏کرامت است پیدا شود.‏

‏     6. تجسّم اعمال، و تجسّم اخلاق از جمله اموری است که در پیش اهل نظر و محققین‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ط
‏مسلّم است و بعضی اخبار دلالت بر تجسّم اعتقادات نیز می کند. هر یک از اعمال و‏‎ ‎‏اخلاق، چه خیر و چه شر، در نشئۀ ملکوت و غیب، صورت ملکوتیۀ غیبیه ای دارند. پس‏‎ ‎‏اعمال صحیحه و اعتقادات صحیحه صورت نورانیۀ نیکو منظر و اعمال سیّئه و اعتقادات‏‎ ‎‏باطله به شکل صور ظلمانیۀ مستقبحه ظاهر می شوند و فاعل خود را به ابتهاج و سرور یا‏‎ ‎‏اندوه و اَلَم می رسانند.‏

‏     اما آیا تمامی اعمال دنیوی، حیات ملکوتی می یابند و مقبول درگاه الهی واقع‏‎ ‎‏می شوند؟ امام در پاسخ، به نکته حساس و ظریفی اشاره می کنند و می فرمایند: باید‏‎ ‎‏دانست که اعمال ظاهریّۀ صوریه لایق مقام غیب و حشر در ملکوت نشوند مگر آن که از‏‎ ‎‏باطن روحانیت و لباب قلب به آنها مددی رسد و آن را حیات ملکوتی بخشد و آن نفخه‏‎ ‎‏روحی که «خلوص نیت» و «نیت خالص» صورت اوست، به منزلۀ روح و باطن است که‏‎ ‎‏به تبع آن جسد نیز محشور در ملکوت شود و لایق قبول گردد.‏

‏     «نیّت» صورت فعلیۀ جنبۀ ملکوتیّه عمل است و در این حدیث اشاره به همین مطلب‏‎ ‎‏شده ‏النیّة افضل من العمل الا و اِنّ النیّة هی العمل‏. نیت افضل از عمل است، بلکه تمام حقیقت‏‎ ‎‏عمل به شمار می رود. نیت صورت کاملۀ عمل و فصل محصل اوست و صحت و فساد و‏‎ ‎‏کمال و نقص اعمال به آن است، چنانچه عمل واحد بواسطۀ نیت، گاهی تعظیم و گاهی‏‎ ‎‏توهین است و گاهی تام و گاهی ناقص است و گاهی از سنخ ملکوت اعلی است و‏‎ ‎‏صورت بهیّۀ جمیله دارد و گاهی از ملکوت اسفل است و صورت «موحشۀ مدهشه»‏‎ ‎‏دارد.‏

‏     آنچه ذکر شد پیرامون صورت غیبیّۀ اعمال و اخلاق و اعتقادات انسان بود. اما «خودِ‏‎ ‎‏انسان» با چه صورتی مبعوث و محشور می شود؟‏

‏     همان طور که انسان در دنیا یک صورت ملکی دنیاوی دارد که خداوند آن را در کمال‏‎ ‎‏حسن و نیکویی و ترکیب بدیع خلق فرموده، کذلک از برای او یک صورت و شکل‏‎ ‎‏ملکوتی غیبی است و آن صورت تابع ملکات نفس و خلق باطن است در عالم بعد از‏‎ ‎‏موت، چه برزخ باشد یا قیامت.‏

‏     انسان در دنیا می تواند به واسطۀ اتفاق یا شدت قوت ماسکه، اخلاق روحی را بروز‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ی
‏ندهد ولی این حفظ چون قسری و برخلاف طبیعت است ناچار روزی منقطع می شود.‏‎ ‎‏در آخرت که روز بروز حقایق و کشف سرایر است، قدرت نفس بر ماسکه که قسری بود‏‎ ‎‏غلبه کند و ناچار آنچه در باطن است ظاهر شود و آنچه در سر است علن گردد، نه به‏‎ ‎‏طریق رشح و سرایت که در دنیا بود، بلکه ‏‏[‏‏به طریق‏‏]‏‏ علیت و معلولیت و بودن ارادۀ روح‏‎ ‎‏احدی التعلق. دیگر در آن جا خودداری و امساک از اظهار ممکن نیست. آنجا تمام‏‎ ‎‏روحیات ظاهر شود و تمام سرایر علنی گردد و صور و اشکال ملکوتی برای انواع‏‎ ‎‏ملکوتیین صورت گیرد.‏

‏     مقام جسمانیت و صورت ظاهرۀ انسان در عالم آخرت و نشئۀ ماورای طبیعت تابع‏‎ ‎‏صورت روحانیه و مقام نفس است و قوای غیبیّه و باطنیّۀ نفس (عاقله، واهمه، غضبیه و‏‎ ‎‏شهویّه) سرچشمۀ تمام ملکات حسنه و سیّئه و منشا تمام صور غیبیّۀ ملکوتیه اند. پس‏‎ ‎‏برحسب غلبۀ هر یک از این قوا بر مملکت بدن، صورت اخروی مناسب آن تعیّن یابد‏‎ ‎‏چنانچه انسان اگر خلق باطن و ملکۀ سریره اش انسانی باشد، صورت ملکوتی او نیز‏‎ ‎‏صورت انسانی است. ولی اگر ملکاتش غیر ملکات انسانی باشد، صورتش انسانی‏‎ ‎‏نیست بلکه تابع آن سریره است.‏

‏     البته گاه نیز ممکن است به طریق ترکیب دو یا چند قوه، منشا صورت ملکوتی شوند‏‎ ‎‏و صورتی پیدا شود و مرکب از صور مخصوص و مناسب با هر یک از قوا، نیز ممکن‏‎ ‎‏است انسان در آن عالم، در آنِ واحد بیشتر از یک صورت داشته باشد یا در هر حال، یک‏‎ ‎‏صورت (مناسب همان حال) داشته باشد؛ زیرا آن عالم مثل این عالم نیست که یک چیز‏‎ ‎‏بیش از یک صورت قبول نکند.‏

‏از درگاه پر کرامت حق می طلبیم که با رحمت واسعۀ خود، توفیق و سعادت تحقق عینی‏‎ ‎‏بخشیدن به این معارف بلندپایه را به شیفتگان اسلام ناب و پیروان حضرت روح الله عطا‏‎ ‎‏فرماید و شوق لقای خود را در نهاد ما شعله ور سازد، باشد که زندگی و مرگی همانند‏‎ ‎‏زندگانی و مرگ آن نفس مطمئنّه و روح الهی نصیبمان گردد و در روز حشر در سایه ولایت و‏‎ ‎‏شفاعتش، شفاعت معصومین ـ علیهم السلام ـ و شفاعت ارحم الرّاحمین دستگیرمان شود.‏‎ ‎‏سلامٌ علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّاً.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ک
توضیحاتی پیرامون ویژگیهای این اثر:

‏1. این مجموعه که در گروه معارف اسلامی حوزه معاونت پژوهشی موسّسۀ تنظیم و نشر‏‎ ‎‏آثار حضرت امام(س) استخراج و تنظیم شده مشتمل بر شانزده فصل است.‏

‏     2. فهرست آیات و روایات و فهرست مآخذ کلام امام و فهرست منابعی که در‏‎ ‎‏پاورقیها مورد استفاده قرار گرفته، در پایان مجموعه ذکر شده است.‏

‏     3. شمارۀ صفحات کلیّۀ مآخذ مربوط به حضرت امام در این کتاب ـ به استثنای‏‎ ‎‏مجموعه ‏‏صحیفه نور‏‏ که چاپ وزارت ارشاد اسلامی است ـ براساس نسخۀ چاپ شده‏‎ ‎‏این موسّسه تنظیم شده است. در این میان ‏‏تقریرات درس اسفار‏‏ هنوز در دسترس عموم‏‎ ‎‏قرار نگرفته و نسخه خطی موجود در آرشیو موسّسه منبع استخراج متون بوده است.‏

‏     4. در تنظیم این مجموعه سعی محقّق بر استقراء تامّ مطالب یک عنوان از جمیع آثار‏‎ ‎‏حضرت امام(س) بوده است، لکن آنچه در این جا ارائه شده، جامع و ماحصل نظر‏‎ ‎‏ایشان در هر مورد است به نحوی که دربرگیرندۀ نکات اصلی دیدگاههای خاص باشد.‏‎ ‎‏لذا ممکن است خواننده و محقق دیگری، در کتب امام به مطالبی با همین محتوا برخورد‏‎ ‎‏نماید که ما صرفاً جهت پرهیز از تکرار، از ذکر آنها خودداری نموده ایم.‏

‏     5. با اعانت و تفضل خداوند و تلاش موسّسه، برای نخستین بار در این مجموعه‏‎ ‎‏بخشهای ارائه نشده ای از نظرات کلامی ـ فلسفی حضرت امام(س) که در ضمن تدریس‏‎ ‎‏اسفار اربعه‏‏ بیان نموده اند، در اختیار مشتاقان قرار داده شده است. لازم به ذکر است که‏‎ ‎‏منبع اصلی این مباحث، تقریرات یکی از حاضرین درس ایشان مرحوم حجت الاسلام و‏‎ ‎‏المسلمین ملاعبدالغنی اردبیلی(س) است که پس از اصلاحات فنی و ادبی لازم، مورد‏‎ ‎‏استفاده قرار گرفته است. در اِعمال اصلاحات مذکور حداکثر تلاش برای حفظ اصالت‏‎ ‎‏بیان و کلام حضرت امام(س) صورت گرفته است لذا ممکن است متون ‏‏تقریرات اسفار ‏‏از‏‎ ‎‏جنبۀ ادبی، کاستی هایی داشته باشد که چنانچه ذکر شد، ناشی از شرایط خاص تقریر‏‎ ‎‏متن اصلی بوده است.‏

‏     محور اصلی این دروس مباحث نفس، تناسخ و معاد جسمانی بود که عمدتاً در این‏‎ ‎‏کتاب ارائه شدند و مطالب دیگر نیز به تناسب موضوع در کتب موضوعی تبیان پیرامون‏

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ل
‏عدل، ولایت و نبوت و توحید در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.‏‎[2]‎

‏6. ترتیب فصول این مجموعه و عناوین داخل هر فصل با توجه به: پیوستگی موجود‏‎ ‎‏در کتابهای کلامی و فلسفی در مبحث معاد؛ مطالب موجود از حضرت امام و پیوستگی‏‎ ‎‏مورد نظر ایشان، فراهم آمده است و از آن جا که حضرت امام(س) بطور مستقل بحث‏‎ ‎‏«معاد» را مکتوب نفرموده اند، بلکه به تناسب زمان، مکان و موضوع، در کتابها و بیانات‏‎ ‎‏مختلف به آن اشاره کرده اند، انتخاب مطالب و نظم و ترتیب این مجموعه نظر‏‎ ‎‏گردآورندگان آن می باشد.‏

‏     7. در برخی فصول، صریحاً به پاره ای از اشکالات و شبهات وارد بر معاد اشاره شده‏‎ ‎‏و پاسخ آنها بیان گردیده است. اما پاسخ برخی از سوالها و شبهات در ضمن مطالب‏‎ ‎‏حضرت امام آورده شده، بدون این که به اصل پرسش اشاره شده باشد. از آنجا که بنای‏‎ ‎‏مجموعه کتب ‏‏تبیان‏‏ بر ارائۀ خالص مطالب حضرت امام(س) است، چیزی به متن اصلی‏‎ ‎‏افزوده نشده و در این گونه موارد با اشاره در عناوین یا توضیح در پاورقی، برخی مطالب‏‎ ‎‏روشنتر شده است، لکن درک کامل مقصود به عهده خوانندۀ گرامی، و ایضاح و شرح و‏‎ ‎‏تفسیر بیشتر مطلب به عهدۀ محققین و اسلام شناسان نهاده شده است.‏

‏     در پایان لازم می دانیم از همکاران گروه معارف اسلامی که تمامی این مجموعه با‏‎ ‎‏همّت آنها به ثمر رسیده است تشکّر کنیم.‏

‏ ‏

معاونت پژوهشی                             

‏موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(س)‏

‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه م

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ن

  • )) در سال 1381، مجموعۀ تقریرات درس فلسفۀ حضرت امام(س)، با همّت دفتر نمایندگی موسسه در قم آماده و چاپ گردید، برای استفادۀ بهتر خوانندگان صفحات تقریرات، در چاپ جدید معاد افزوده شده است و لازم به یادآوری است که تفاوتهای کمی بین مطالب آمده در تبیان و تقریرات مطبوع وجود دارد که به دلیل دو ویرایش مختلف می باشد.