اقوال مختلف پیرامون حدوث نفس
نظر حکیم هندی
رأی شیخ الرّئیس
نظر صدرالمتألّهین
درباره کیفیّت حدوث نفس اقوال مختلفی بیان شده که به بعضی از آنها اشاره می کنیم. قدماء می گفتند: نفس قبل از روح وجود داشته و برای تدبیر بدن به اینجا آمده است، بعضی کتابهای ادبی و اخلاقی قدیم مطابق این قول نوشته شده است، مثلاً حکیم هندی صاحب کتاب کلیله و دمنه در کتاب معروف خود، ضمن بیان اخلاقیّات و ادبیّات، گویا قصد دارد که با حکایات و داستانها همین قول را اثبات کند، مثلاً در قضیه «کبوتر مطوّقه» می نویسد:
رفقای ضعیف النفس کبوتر که برای دانه چینی آمده بودند به دام صیّادی گرفتار شدند. صیّاد دامی زیر دانه ها گسترده بود و کبوتران گرفتار دام صیّاد شدند. کبوتر مطوّقه جهت اظهار محبّت به رفقا و تعلیم طریقِ استخلاص از دام، خودش را گرفتار دام نمود و گفت: اکنون که همگی گرفتار دام شده ایم، اگر هر کس به طرفی حرکت و پرواز نماید، بیشتر در دام گرفتار می شویم و بندها بیشتر بر روی بال و پرمان قرار می گیرد، پس باید همه به یک طرف حرکت کنیم تا دام را بگسلانیم و آزاد شویم.
هدف حکیم هندی از این حکایت این است که نفوس انبیا و اوصیا کامل است و احتیاج نیست که برای استکمال به دار طبیعت بیایند، ولی چون نفوس امّت ضعیف بود، و لازم بود برای استکمال به دار طبیعت بیایند، و به همین سبب در دام آن گرفتار شدند. نفوس کمّلین از سر ارفاق و جهت تعلیم طریق استخلاص از دار طبیعت، به این دنیا آمدند و خودشان را جهت نجات دیگران گرفتار دام نمودند. این قول همان قول قدما درباره نفس و
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74
کیفیّت پیدایش آن می باشد.
شیخ الرئیس ـ قدس سره ـ می گوید: نفس همزمان با بدن خلق می شود و داخل آن می گردد. قول دیگری داریم که شبیه سخن شیخ الرئیس است، با این فرق که قائلان به آن می گویند همزمان با خلق بدن، نفس در جای دیگری خلق می شود و سپس داخل بدن خواهد شد.
مرحوم آخوند می فرماید: نفس موجود جداگانه ای نیست که داخل بدن شود، خواه قبل از خلقتِ بدن موجود شده باشد و یا همزمان با خلقت بدن، و خواه خلقت همزمان، در همین دنیا باشد و یا این خلقت در جای دیگری رخ داده باشد. بلکه نفس اصلاً جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاست. نفس زاییده عالم طبیعت است، زیرا نطفه با حرکت در جوهر، و سیر در مراتب طبیعت از تقیّد به آثار و احکام نشئه طبیعت جدا و به موجودی متعلّق به نشئه دیگر متبدّل می شود. انسان دارای دو وجهه است، که وجهه طبیعی آن، بدن و جسم، و وجهه تجرّدی و برزخیش نفس است و بتدریج که نفس در مراتب وجودی ترقّی می کند مستقل می شود، پس «روحانیة البقاء» خواهد بود.
مرحوم آخوند ـ قدس سره ـ می فرماید: افلاطون و ارسطو و دیگر قدما هم به همین قول اعتقاد داشته اند ولی چون در زمان خودشان گرفتار تقیّه بودند، نمی توانستند با صراحت لهجه مراد و مقصود خود را بیان کنند، بلکه طبق عقیده عامّه مردم سخن می گفتند. اکنون هم در قلوب برخی مسلمانان این معنا، راسخ است که نفس قبل از بدن وجود داشته و سپس وارد بدن می شود،
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75
با این که این عقیده از آن مسلمین نیست، بلکه از قدیم در قلوب مردم ارتکاز داشته است، عدّه ای برای اثبات آن به چند روایت ـ که سند مشخّصی نداشته و در کتب شیعه هم نیست، بلکه متّخذ از روایات عامّه است، و معنایش را هم درست تلقّی نکرده و نفهمیده اند ـ تمسّک جستند و آنها را به عنوان روایات قطعی السّند نقل کردند، و این اعتقاد چنان راسخ شد که گویا از ضروریات دین شمرده می شود.
والحاصل: چون در اذهان شریف بعضی از محدّثین ما، گاهی معنایی، مخالف برخی از اصول مذهب جلوه می کرد و گمان می کردند که اگر به فلان مطلب قائل شوند اساس مذهب در خطر است، لذا آن مطلب را قبول نمی کردند، و قائلان آن را تکفیر می نمودند. مثلاً با این که مرحوم مفید ـ قدس سره ـ قائل به تجرّد نفس بوده و در کتابش هم نوشته است، و پدر مرحوم مجلسی هم به تجرّد نفس قائل بوده، ولی در نظر مرحوم مجلسی تجرّد نفس با اصول مذهب منافات دارد، لذا او تجرّد نفس را انکار نموده و فرموده: «جز حقّ تعالی و واجب الوجود، مجرّدی نداریم؛ زیرا اگر غیر از حق تعالی مجرّد یا مجرّداتی داشته باشیم، بطلان قضیه حشر و تعذیب و تألیم و تنعیم، و همچنین فاعلِ موجب بودن خداوند متعال و تعدّد قدما لازم می آید، فلذا او منکر تجرّد نفس شده است.
ولی حرف مجلسی اشکال دارد زیرا اگر تجرّد را انکار کنیم و عالم مجرّدات را قبول نکنیم، لازمه اش ممکن بودن ذات واجب الوجود و اراده اش است، زیرا معلول باید با علّت سنخیّت داشته
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76
باشد و قول به امکان ذات واجب الوجود و اوصافش، مساوق با انکار توحید و واجب الوجود و مبدأ عالم است.(46)
* * *
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77