فصل ششم: مرگ یا حیات برتر

احتضار و خصوصیّات آن

احتضار و خصوصیّات آن

‏ ‏

‏ ‏

مشاهده عالم غیب

‏وقت احتضار و مرگ را «معاینه» گویند، برای آنکه آثار آن عالم را‏‎ ‎‏بالعیان مشاهده می کند و چشم غیبی ملکوتی گشاده شود و‏‎ ‎‏شمه ای از احوال ملکوت بر او کشف شود و معاینه بعض آثار و‏‎ ‎‏اعمال و احوال خویش را می کند.(109)‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 198

مشاهده درجات و درکات

‏قبل ازخروج ازاین عالم، انسان بعضی از مقامات و درجات و‏‎ ‎‏درکات خود را معاینه کند، و یا با سعادت تمام که صورت کمال آن‏‎ ‎‏حبّ خداوندگار است، و یا با شقاوت کامل که باطن آن بغض حق‏‎ ‎‏است، از دنیا خارج شود.(110)‏

*  *  *

تفاوت مشهودات اهل ایمان و کفر

‏انسان در وقت احتضار و معاینه، آثار و صور اعمال خود را‏‎ ‎‏مشاهده می کند و بشارت جنت و نار را از ملک الموت می شنود. و‏‎ ‎‏چنانچه این آثار بر او تا اندازه ای کشف می شود، آثاری که از‏‎ ‎‏اعمال و افعال در قلب حاصل شده، از نورانیت و شرح صدر و‏‎ ‎‏وسعت، و اضداد اینها، مثل کدورت و ضیق صدر و ظلمت و‏‎ ‎‏فشار، را نیز معاینه می کند.‏

‏     پس، در نزد معاینه برزخ قلب مستعد شود برای معاینه نفحات‏‎ ‎‏لطیفه لطفیه و جمالیه، و در آن، آثار تجلیات لطف و جمال بروز‏‎ ‎‏کند، اگر از اهل سعادت و ایمان باشد.‏

‏     پس، قلب حب لقاء الله پیدا کند و آتش اشتیاق جمال محبوب‏‎ ‎‏در قلبش افروخته گردد، اگر از اهل سابقه حسنی و حب و جذبه‏‎ ‎‏ربوبی بوده. و جز خداوند کسی نداند که در این تجلی و شوق چه‏‎ ‎‏لذاتی و کراماتی است.‏

‏     و اگر اهل ایمان و عمل صالح بوده، از کرامات حق تعالی به او‏‎ ‎‏به اندازه ایمان و اعمالش عنایت شود، و آنها را بالعیان در دم‏‎ ‎‏احتضار ببیند. پس، اشتیاق موت و لقاء کرامات حق در او حاصل‏‎ ‎‏شود و با روح و راحت و بهجت و سرور از این عالم منتقل شود. و‏‎ ‎‏لذت این بهجت و سرور را و طاقت رؤیت این کرامات را‏‎ ‎‏چشمهای ملکی و ذایقه های دنیایی ندارد.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 199

‏     ‏‏و اگر از اهل شقاوت و جحود و کفر و نفاق و اعمال قبیحه و‏‎ ‎‏افعال سیئه باشد، هر کس به اندازه حظ و بهره خود و آنچه در دار‏‎ ‎‏دنیا کسب نموده، از آثار غضب و قهر الهی و دار اشقیا برای او‏‎ ‎‏نمونه کشف شود؛ و چنان وحشت و انقلابی در او پیدا شود که‏‎ ‎‏هیچ چیز پیش او مبغوضتر از تجلیات جلالیه و قهریه حق نباشد. و‏‎ ‎‏در اثر این بغض و عداوت چنان سختی و فشار و ظلمت و عذابی‏‎ ‎‏برای او حاصل شود که جز ذات مقدس حق کسی نمی تواند اندازه‏‎ ‎‏آن را بفهمد. و این برای اشخاصی است که در این عالم جاحد و‏‎ ‎‏منافق و دشمن خدا و اولیای او بودند. و برای اهل معاصی و کبائر‏‎ ‎‏به انداره کسبی که کردند نمونه ای از جهنم خودشان برای آنها‏‎ ‎‏ظاهر شود؛ و در این حال هیچ چیز پیش آنها مبغوضتر از انتقال از‏‎ ‎‏این عالم نیست. پس، آنها را با عنف و فشار و سختی و زحمت‏‎ ‎‏منتقل کنند. و حسرتهایی در دل آنهاست در این حال که به اندازه‏‎ ‎‏درست نیاید.(111)‏

*  *  *

‏ ‏

مشهودات وقت احتضار، مظهر باطن انسان

‏انسان در وقت معاینه و احتضار، معاینه آنچه در خود بوده و از آن‏‎ ‎‏مطلع نبوده می نماید. و بذر این معاینه را خود در مملکت وجود‏‎ ‎‏خود نموده. حیات دنیایی پرده ساتری بود به روی معایب ما و‏‎ ‎‏حجابی بود برای اهل معارف؛ این پرده که برداشته شد و این‏‎ ‎‏حجاب که خرق شد، انسان آنچه که در خود بود و خود تهیه کرده‏‎ ‎‏بود، نمونه ای از آن را شهود می کند.‏

‏     ‏‏انسان در عوالم دیگر از عذاب و عقاب جز آنچه خود در این‏‎ ‎‏عالم تهیه کرده نخواهد دید؛ و هر چه در این عالم از اعمال صالحه‏‎ ‎‏و اخلاق حسنه و عقاید صحیحه داشته، در آن عالم صورت آن را‏‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 200
‏به عیان ببیند با کرامتهای دیگری که حق به تفضل خویش به او‏‎ ‎‏عنایت فرماید. در ذیل آیه شریفه ‏فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْرا یَرَهُ‏... ‏‏الایه‏‎[2]‎‎ ‎‏در صافی از مجمع نقل می کند که از حضرت امیر ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏حدیث می کند که ‏هی أحکمُ آیةٍ فی القُرآنِ‏؛ ‏و کان رسول الله  ‏[‏صلی الله علیه‎ ‎و آله‏]‏ یسمیها «الجامعه».‎[3]‎

‏    ‏‏پس باید دانست که اگر در این عالم محبت به حق تعالی و‏‎ ‎‏اولیای او پیدا کنیم و طوق اطاعت آن ذات مقدس را بر گردن نهیم‏‎ ‎‏و وجهه قلب را الهی و ربانی کنیم، در وقت معاینه عین حقیقت با‏‎ ‎‏صورت جمیله بر ما ظاهر گردد. و به عکس، اگر وجهه قلب دنیایی‏‎ ‎‏شد و از حق منصرف شد، کم کم ممکن است تخم عداوت حق و‏‎ ‎‏اولیاء در آن کِشته شود، و در وقت معاینه این عداوت شدت کند و‏‎ ‎‏آثار غریبه موحشه از آن بروز کند، چنانچه شنیدی.(112)‏

*  *  *

‏ ‏

سبب گشوده شدن چشم ملکوتی در هنگام احتضار

‏عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال قلت: اصلحک الله ، من احب لقاء‏‎ ‎‏الله ، احب الله لقاءه؟ و من ابغض لقاءالله ، ابغض الله لقاءه؟ قال: نعم.‏‎ ‎‏قلت: فوالله ، انا لنکره الموت. فقال: لیس ذلک حیث تذهب. انما‏‎ ‎‏ذلک عند المعاینة: اذا رای ما یحب، فلیس شی ء احب الیه من ان‏‎ ‎‏یتقدم علی الله ، و الله تعالی یحب لقاءه، و هو یحب لقاءالله  ‏‏[‏‏حینئذ‏‏]‏‏.‏‎ ‎‏و اذا رأی ما یکره، فلیس شی ء ابغض ‏‏[‏‏الیه‏‏]‏‏ من لقاءالله ، و الله ‏‎ ‎‏یبغض لقاءه.‏‎[4]‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 201

‏ترجمه: راوی گفت: «گفتم به حضرت صادق ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏"اصلحک الله ، کسی که دوست داشته باشد دیدار خداوند را،‏‎ ‎‏دوست دارد خداوند دیدار او را؟ و کسی که خشمناک باشد از‏‎ ‎‏دیدار خدا، خشم آید خداوند را دیدار او؟" فرمود: "آری." عرض‏‎ ‎‏کردم: "به خدا قسم همانا ما کراهت داریم از مردن." فرمود: "چنین‏‎ ‎‏نیست که تو گمان کردی. این در وقت دیدار مرگ است: وقتی که‏‎ ‎‏دید آنچه را که دوست دارد، نیست چیزی محبوبتر پیش او از ورود‏‎ ‎‏بر خدای تعالی؛ و خدای تعالی دوست می دارد دیدار او را، و او‏‎ ‎‏دوست می دارد دیدار خدا را در این هنگام. و وقتی ببیند چیزی را‏‎ ‎‏که کراهت دارد، پس نیست چیزی مبغوضتر پیش او از دیدار خدا؛‏‎ ‎‏و خداوند خشم دارد دیدار او را."»(113)‏

*  *  *

‏ ‏

ظهور ولایت و حضور ائمه(ع)

‏از این حدیث شریف معلوم شود که در وقت «معاینه» بر انسان‏‎ ‎‏برخی از مقامات و احوال خودش منکشف شود. و این مطابق‏‎ ‎‏ضربی از برهان و موافق مکاشفات اصحاب کشف و عیان و موافق‏‎ ‎‏با اخبار و آثار دیگر نیز هست. انسان تا اشتغال به تعمیر این عالم‏‎ ‎‏دارد و وجهه قلبش به این نشئه است و سکر طبیعت او را بیخود‏‎ ‎‏کرده و مخدرات شهوت و غضب او را تخدیر نموده، از صور‏‎ ‎‏اعمال و اخلاق خود بکلی محجوب است و از آثار آنها در ملکوت‏‎ ‎‏قلب او مهجور است؛ پس از آنکه سکرات موت و سختیها و‏‎ ‎‏فشارهای آن بر او وارد شد، انصراف از این نشئه تا اندازه ای‏‎ ‎‏حاصل می کند؛ و اگر از اهل ایمان و یقین است و قلب او متوجه به‏‎ ‎‏این عوالم بوده، در اواخر امر وجهه قلبش طبعا متوجه به آن عالم‏‎ ‎‏می شود و سائقهای معنوی و ملائکة الله موکل بر آن نیز او را سوق‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 202

‏به آن عالم دهند؛ و پس از این سوق و آن انصراف، نمونه ای از عالم‏‎ ‎‏برزخ بر او منکشف شود و روزنه ای از عالم غیب بر او مفتوح‏‎ ‎‏گردد، و حال خود و مقام خود تا اندازه ای بر او مکشوف گردد.‏‎ ‎‏چنانچه از حضرت امیر ـ علیه السلام ـ منقول است انه قال: ‏حرام‎ ‎علی کل نفس ان تخرج من الدنیا حتی تعلم انه من اهل الجنة هی، ام من اهل‎ ‎النار.‎[5]‎‏ و در این مقام حدیث شریفی است که با آنکه طولانی است‏‎ ‎‏ولی چون بشارتی است برای اهل ولایت حضرت مولی الموالی و‏‎ ‎‏متمسکین به ذیل عنایت اهل بیت عصمت ـ علیهم السلام ـ آن را‏‎ ‎‏بتمامه ذکر می کنیم. و آن حدیثی است که جناب فیض نقل می کند‏‎ ‎‏در علم الیقین. قال: و فی کتاب الحسین بن سعید الاهوازی، عن‏‎ ‎‏عبّاد بن مروان، قال سمعت ابا عبدالله ـ علیه السلام ـ یقول: منکم و‏‎ ‎‏الله یقبل: و لکم والله یغفر؛ انه لیس بین احدکم و بین ان یغتبط و‏‎ ‎‏یری السرور و قرة العین الاّ ان تبلغ نفسه هیهنا ـ و اومئ بیده الی‏‎ ‎‏حلقه. ثم قال، علیه السلام: انه اذا کان ذلک و احتضر، حضره‏‎ ‎‏رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و علی والائمه و جبرئیل و میکائیل‏‎ ‎‏و ملک الموت ـ علیهم السلام ـ فیدنو منه جبرئیل ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏فیقول لرسول الله ـ صلی الله علیه و آله: ان هذا کان یحبکم اهل‏‎ ‎‏البیت، فاحبه. فیقول رسول الله ـ صلی الله علیه و آله: یا جبرئیل، ان‏‎ ‎‏هذا کان یحب الله و رسوله و اهل بیته، فاحبه.فیقول جبرئیل: یا‏‎ ‎‏ملک الموت، ان هذا کان یحب الله و رسوله و آل رسوله، فاحبه و‏‎ ‎‏ارفق به. فیدنو منه ملک الموت ـ علیه السلام ـ فیقول: یا عبدالله ،‏‎ ‎‏اخذت فکاک رقبتک؟ اخذت امان براءتک؟ تَمسّکت بالعصمة‏‎ ‎‏الکبری فی الحیاة الدنیا؟ فیوفّقه الله ، فیقول: نعم. فیقول له: و ما‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 203

‏ذاک؟ فیقول: ولایة علی بن ابیطالب ـ علیه السلام. فیقول: صدقت.‏‎ ‎‏اما الذی کنت تحذر، فقد آمنک الله ؛ و اما الذی کنت ترجو، فقد‏‎ ‎‏ادرکته؛ ابشر بالسلف الصالح، مرافقة رسول الله ـ صلی الله علیه و‏‎ ‎‏آله ـ و علی و الائمة من ولده ـ علیهم السلام. ثم یسلّ نفسه سلاًّ‏‎ ‎‏رفیقا؛ ثم ینزل بکفنه من الجنة و حنوطه حنوط کالمسک الاذفر،‏‎ ‎‏فیکفن بذلک الکفن و یحنط بذلک الحنوط؛ ثم یکسی حلّة صفراء‏‎ ‎‏من حلل الجنة. فاذا وضع فی قبره، فتح له باب من ابواب الجنة،‏‎ ‎‏یدخل علیه من روحها و ریحانها. ثم یقال له: نم نومة العروس علی‏‎ ‎‏فراشها؛ ابشر بروح و ریحان و جنة نعیم و رب غیر غضبان.‏

‏     ‏‏قال: و اذا حضر الکافر الوفاة، حضره رسول الله ـ صلی الله علیه‏‎ ‎‏و آله ـ و علی و الائمة و جبرئیل و میکائیل و ملک الموت ـ علیهم‏‎ ‎‏السلام ـ فیدنو منه جبرئیل، فیقول: یا رسول الله ، ان هذا کان مبغضا‏‎ ‎‏لکم اهل البیت، فابغضه. فیقول رسول الله ـ صلی الله علیه و آله: یا‏‎ ‎‏جبرئیل، ان هذا کان یبغض الله و رسوله و اهل بیت رسوله،‏‎ ‎‏فابغضه. فیقول جبرئیل: یا ملک الموت، ان هذا کان یبغض الله و‏‎ ‎‏رسوله و اهل بیته ـ علیهم السلام ـ فابغضه و اعنف علیه. فیدنو منه‏‎ ‎‏ملک الموت، فیقول: یا عبدالله ، اخذت فکاک رقبتک؟ اخذت‏‎ ‎‏براءة امانک؟ تمسّکت بالعصمة الکبری فی الحیاة الدنیا؟ فیقول:‏‎ ‎‏لا. فیقول له: ابشر یا عدوالله بسخط الله و عذابه و النار. اما الذی‏‎ ‎‏کنت ترجو، فقد فاتک؛ و اما الذی کنت تحذر، فقد نزل بک. ثم‏‎ ‎‏یسلّ نفسه سلاًّ عنیفا؛ ثم یوکل بروحه ثلاثمائة شیطان یبزقون فی‏‎ ‎‏وجهه و یتأذی بریحه. فاذا وضع فی قبره، فتح له باب من ابواب‏‎ ‎‏النار، یدخل علیه من فیح ریحها و لهبها.‏‎[6]‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 204

‏    ‏‏راوی حدیث گوید: «شنیدم حضرت صادق ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏می فرمود: به خدا قسم از شما قبول شود، و به خدا قسم شماها‏‎ ‎‏آمرزیده شوید. و نیست بین شما و بین اینکه مورد غبطه واقع‏‎ ‎‏شوید و سرور و روشنایی چشم ببینید چیزی مگر آنکه جان شما‏‎ ‎‏به حلقوم رسد. پس فرمود: در وقتی که چنین شد و حالت احتضار‏‎ ‎‏پیش آمد کرد، حاضر شود پیش او پیغمبر خدا و علی و امامان و‏‎ ‎‏جبرئیل و میکائیل و ملک الموت ـ علیه السلام ـ پس نزدیک‏‎ ‎‏محتضر آید جبرئیل و به رسول خدا عرض کند: "این شخص شما‏‎ ‎‏اهل بیت را دوست می داشت، پس شما او را دوست داشته‏‎ ‎‏باشید." رسول خدا می فرماید: "ای جبرئیل، این شخص دوست‏‎ ‎‏می داشت خداوند و رسول او و اهل بیت او را، پس او را دوست‏‎ ‎‏داشته باش." پس جبرئیل می گوید: "ای ملک الموت این شخص‏‎ ‎‏دوست می داشت خداوند و رسول او و آل رسول او را، پس‏‎ ‎‏دوست بدار او را و با او مدارا کن." پس ملک الموت نزدیک شود‏‎ ‎‏به محتضر و گوید: "ای بنده خدا، آیا گرفتی آزادی خویش و برائت‏‎ ‎‏و امان خود را؟ و آیا چنگ زدی به پشتیبانهای بزرگ در زندگانی‏‎ ‎‏دنیا؟" پس خداوند او را موفق کند، و گوید: "آری." پس از آن ملک‏‎ ‎‏الموت گوید: "چه چیز بود آن؟" جواب دهد: "ولایت علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب ـ علیه السلام." می گوید: "راست گفتی. اما آنچه را از آن‏‎ ‎‏می ترسیدی، امان داد خداوند تو را؛ و آنچه را که آرزو داشتی‏‎ ‎‏رسیدی به او؛ بشارت باد تو را به رفاقت گذشتگان نیکو، رسول‏‎ ‎‏خدا و علی و امامان از اولاد او ـ علیهم السلام."‏

‏     پس جان او را با مدارا بگیرد؛ و کفن از بهشت برای او آورد؛ و‏‎ ‎‏حنوط او مثل مشک خوشبوی باشد. پس به آن کفن او را کفن کنند،‏‎ ‎‏و به آن حنوط حنوط نمایند؛ پس از حله های زرد بهشتی حله ای به‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 205

‏او بپوشانند. و وقتی که او را در قبر گذاشتند دری از درهای بهشت‏‎ ‎‏بر او باز شود که داخل شود بر او از روح و ریحان بهشتی. پس از‏‎ ‎‏آن، به او گفته شود: "بخواب همچون عروس در فراش خود؛‏‎ ‎‏بشارت باد تو را به روح و ریحان و نعمتهای بهشت و پروردگاری‏‎ ‎‏که بر تو خشمناک نیست."‏

‏     فرمود حضرت صادق ـ علیه السلام: و وقتی که در رسد کافر را‏‎ ‎‏مرگ، حاضر شود پیش او رسول خدا و علی و امامان و جبرئیل و‏‎ ‎‏میکائیل و ملک الموت ـ علیهم السلام.پس، جبرئیل نزدیک او آید‏‎ ‎‏و گوید: "ای رسول خدا، همانا این شخص بغض داشت به شما‏‎ ‎‏اهل بیت، پس بغض داشته باش به او." رسول خدا می فرماید: "ای‏‎ ‎‏جبرئیل، این بغض داشت به خدا و رسول او و اهل بیت رسول او،‏‎ ‎‏پس بغض داشته باش ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ او." پس جبرئیل گوید: "ای ملک‏‎ ‎‏الموت، این شخص بغض داشت به خدا و رسول او و اهل بیتش،‏‎ ‎‏پس بغض داشته باش به او و سخت بگیر بر او." پس ملک الموت‏‎ ‎‏نزدیک ‏‏[‏‏شود‏‎ ‎‏]‏‏به او و می گوید: "ای بنده خدا، آزادی خود را‏‎ ‎‏گرفتی؟ برائت و امان خود را گرفتی؟ به نگهبان بزرگ تمسک‏‎ ‎‏جستی در زندگانی دنیا؟" می گوید: "نه" پس می گوید ملک الموت‏‎ ‎‏به او: "بشارت باد تو را ای دشمن خدا به غضب خداوند و عذاب‏‎ ‎‏او و آتش. اما آنچه که آرزو داشتی، فوت شد از تو؛ و آنچه را‏‎ ‎‏می ترسیدی، نازل شد به تو." پس از آن، بیرون آورد جانش را‏‎ ‎‏بیرون آوردن سختی؛ پس از آن بگمارد به روح او سیصد شیطان را‏‎ ‎‏که آب دهن به روی وی افکنند و اذیت شود از بوی آن. و وقتی او‏‎ ‎‏را در قبر نهند، باز شود به رویش دری از درهای آتش؛ داخل شود‏‎ ‎‏بر او از وزش باد آن و شعله آن.»(114)‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 206

نمایاندن امور مورد علاقه انسان

‏گفته شده است آن آخری که انسان می خواهد ارتحال کند از این‏‎ ‎‏عالم، می آیند شیاطینی که می خواهند نگذارند این آدم، موحد از‏‎ ‎‏این عالم بیرون برود، می آورند جلوی رویش چیزهایی را که‏‎ ‎‏دوست دارد می آورند.(115)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خطر محبّت دنیا هنگام احتضار

‏انسـان با این محبت در خطری عظیم است؛ ممکن است وقت‏‎ ‎‏معاینه عـالم غیب که بقـایایی از حیـات ملکی نیز بـاقی است،‏‎ ‎‏چون کشف حجاب ملکوت تا اندازه ای شود، انسان ببیند که برای‏‎ ‎‏او در آن عالم چه تهیه شده و او را از محبوبش ـ حق تعالی ـ و‏‎ ‎‏مأمورین او جدا کنند، و به دَرَکات و ظلمات آن عالم کشانند. انسان‏‎ ‎‏با بغض و عداوت حق تعالی و مأمورین او از ملائکه عمّاله از دنیا‏‎ ‎‏خارج شود، و معلوم است حال چنین شخصی، چه خواهد‏‎ ‎‏بود.(116)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حال محبس دنیا به هنگام احتضار

‏از مفاسد بسیار بزرگ آن، چنانچه حضرت شیخ عارف ما ـ روحی‏‎ ‎‏فداه ـ‏‎[7]‎‏ می فرمودند، آن است که اگر محبت دنیا صورت قلب انسان‏‎ ‎‏گردد و انس به او شدید شود، در وقت مردن که برای او کشف‏‎ ‎‏شود که حق تعالی او را از محبوبش جدا می کند و مابین او و‏‎ ‎‏مطلوباتش افتراق می اندازد با سخطناکی و بغض به او از دنیا برود.‏‎ ‎‏و این فرمایش کمرشکن باید انسان را خیلی بیدار کند که قلب خود‏‎ ‎‏را خیلی نگاه دارد. خدا نکند که انسان به ولینعمت خود و مالک‏‎ ‎‏الملوک حقیقی سخطناک باشد که صورت این غضب و ‏‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 207

‏دشمنی را جز خدای تعالی کسی نمی داند.‏

‏     و نیز شیخ بزرگوار ما ـ دام ظله ـ از پدر بزرگوار خود نقل کردند‏‎ ‎‏که در اواخر عمر وحشتناک بود از برای محبتی که به یکی از‏‎ ‎‏پسرهای خود داشت. و پس از اشتغال چندی به ریاضت از آن‏‎ ‎‏علاقه راحت شد و خشنود گردید و به دار سرور انتقال پیدا کرد،‏‎ ‎‏رضوان الله علیه.‏

‏     فی الکافی باسناده عن طلحة بن زید، عن ابی عبدالله ـ علیه‏‎ ‎‏السلام ـ قال: مثل الدنیا کمثل ماء البحر، کلّما شرب منه العطشان‏‎ ‎‏ازداد عطشا حتی یقتله.‏‎[8]‎‏ یعنی حضرت صادق ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏فرمود: «مثل دنیا، مثل آب دریاست: هر چه تشنه از او بیاشامد،‏‎ ‎‏تشنگی را زیادتر کند تا بکشد او را.» محبت دنیا انسان را منتهی به‏‎ ‎‏هلاکت ابدی می کند و ماده تمام ابتلائات و سیئات باطنی و‏‎ ‎‏ظاهری است.(117)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بروز امراض باطنی و نفسانی

‏همین که مرگ آمد و توجه نفس از بدن سلب شد، تمام امراض‏‎ ‎‏جسمانیه و خلل های مادیه از او مرتفع شود و هیچیک از آلام و‏‎ ‎‏اسقام بدنیه برای او باقی نماند. ولیکن اگر خدای نخواسته دارای‏‎ ‎‏امراض روحیه و اسقام نفسیه باشد، اول سلب توجه نفس از بدن و‏‎ ‎‏حصول توجه به ملکوت خویش، اول پیدایش امراض و اسقام آن‏‎ ‎‏است. مثل توجه به دنیا و تعلق به آن، مثل مخدراتی است که انسان‏‎ ‎‏را از خود بیخود نموده؛ و سلب علاقه روح از دنیای بدن باعث به‏‎ ‎‏خود آمدن آن است. و همین که به خود آمد، آلام و اسقام و‏‎ ‎‏امراضی که در باطن ذات داشت همه به او هجوم کند و تمام آنها که‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 208

‏تا آن وقت مخفی بوده و مثل آتشی بوده که در زیر خاکستر پنهان‏‎ ‎‏بوده هویدا گردد.(118)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 209

  • . زلزال  /  7 ـ 8.
  • . «این محکمترین آیه قرآن است و پیغمبر آن را جامعه می خواند»؛ در تفسیر صافی در تفسیر آیه 7 سوره زلزال این حدیث را به «قیل» نسبت داده؛ و در مجمع البیان (در تفسیر همین آیه) از عبداللّه بن مسعود، نقل کرده است.
  • . فروع کافی؛ ج 3، ص 134، کتاب الجنائز، باب مایعاین المؤمن و الکافر، ح 12.
  • . «هیچ کس از دنیا نمی رود مگر آنکه بداند از بهشتیان است یا از دوزخیان»؛ علم الیقین؛ ج 2، ص 853، المقصد الرابع «فی ذکر الموت».
  • . علم الیقین؛ ج 2، ص 854ـ856، المقصد الرابع «فی ذکر الموت» ؛ فروع کافی؛ ج3، ص 131، کتاب الجنائز، باب مایعاین المؤمن و الکافر، ح 4.
  • . مراد، مرحوم آیت اللّه محمدعلی شاه آبادیقده است.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 136، کتاب الایمان و الکفر، باب ذمّ الدنیا و الزهد فیها، ح 24.