فصل هفتم: عالم قبر یا برزخ

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏               ‏فصل هفتم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

عالم قبر یا برزخ

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 215


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 216

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

ورود به عالم برزخ

تفاوت قبر مادّی با عالم قبر

ظهور ارواح به صورت ابدان

‏انسان یا به «موت طبیعی» از دار طبیعت بیرون می رود و یا در اثنای‏‎ ‎‏حرکت خود، با این که حرکت هنوز قابلیت ادامه یافتن دارد، بر اثر‏‎ ‎‏آفتی که به او وارد می شود دچار «موت اخترامی و اجل معلّق»‏‎ ‎‏شده و رحلت می کند. خروج انسان از این جهان، به هر شکل که‏‎ ‎‏باشد، به معنی دخول او در «عالم قبر» است و عالم قبر، همان‏‎ ‎‏«عالم برزخ» است.‏

‏     ‏‏از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدند: قبر چیست؟ فرمود:‏‎ ‎‏«القبر هو البرزخ».‏‎[2]‎‏ البتّه این که قبر باید رو به قبله باشد، و یا باید به‏‎ ‎‏فلان شکل کنده شود و امثال آن، احکام فقهی قبر در عالم دنیاست‏‎ ‎‏و مربوط به آن عالم و نشئه دیگر نیست. ولی چون این بدنی که‏‎ ‎‏الآن به صورت جمادی درآمده سابقا بدن مسلمانی بوده و فرد با‏‎ ‎‏آن ارتباط داشته، الآن هم از نظر شرعی احترام دارد، و در نتیجه‏‎ ‎‏خانه این جَمادِ محترم که محل اوست، نیز محترم است. امّا این‏‎ ‎‏مطلب بدان معنا نیست که همین قبر، دارِ سؤال و آرامگاه مؤمن‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 217

‏باشد. آن قبری که سؤال و جواب و یا اَلَم و غم و یا سرور و شادی‏‎ ‎‏دارد در نشئه طبیعت نیست، بلکه در نشئه برزخ و عالم مثال است.‏

‏     ‏‏اُنس و توجّه به دارِ طبیعت تا مادامی که نفس در برزخ و عالم‏‎ ‎‏قبر است وجود دارد، و سعه و ضیق این عالم، تابع سعه و ضیق‏‎ ‎‏صدر و نفس انسان است، لکن قبری که یک متر و نیم طول و نیم‏‎ ‎‏متر عرض دارد، همان قبری نیست که گفته اند «بین المشرق و‏‎ ‎‏المغرب» است، یا مثلاً در این قبرها هر چه بگردیم اژدهایی‏‎ ‎‏نمی یابیم، با این که در روایت آمده: «در قبر گناهکار نود و نُه‏‎ ‎‏اژدهاست که قدرتشان بگونه ای است که اگر یک فوت به این‏‎ ‎‏جهان بکنند، در تمام دنیا گیاهی نمی روید.»‏‎[3]‎‏ خوب اگر جای آنها‏‎ ‎‏در این قبر بود و از صبح تا شام هم نفس می کشیدند که لازم بود‏‎ ‎‏حتّی یک گیاه در جهان نروید. هیچ کدام از اخباری که کاشفان‏‎ ‎‏اسرار، و مُخبران غیب در باب قبر گفته اند با شرایط و احکام دنیا‏‎ ‎‏مناسبت ندارد. (هرکس مایل باشد بر قسمتی از این اخبار‏‎ ‎‏دسترسی پیدا کند، به کتاب حقّ الیقین و علم الیقین فیض قدس‏‎ ‎‏سره رجوع کند).‏‎[4]‎

‏    ‏‏والحاصل، از خود اخبار کاملاً می توان فهمید که قبر کجاست و‏‎ ‎‏بدنی که در قبر است، کدام بدن است. در بعضی از اخبار‏‎ ‎‏فرموده اند: «ارواح در عالم قبر به صورت ابدان هستند»‏‎[5]‎‏ و این‏‎ ‎‏بدن، همان بدنی است که گفتیم «جسم الطف» است و از تبدّل بدن‏‎ ‎‏دنیوی فراهم آمده و به حرکت جوهریّه موجود شده است.‏

‏     اخبار کثیره دالّ بر این است که عالم برزخ در قبر متعیّن است،‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 218

‏و گفتیم برزخ همان بقای انس با طبیعت است،... و توقّف در عالم‏‎ ‎‏قبر نیز به نسبت انس اشخاص به دار طبیعت، مختلف است.(124)‏

*  *  *

‏ ‏

 

حقیقت عالم برزخ

‏عالم قبر غیر از عالمی نیست که بعد از موت حاصل می شود. از‏‎ ‎‏حضرت صادق ـ علیه السلام ـ راجع به عالم قبر سؤال کردند‏‎ ‎‏فرمود: «عالم قبر عبارت از عالم بعد از موت تا قیامت است»‏‎[6]‎‏ و‏‎ ‎‏این همان «برزخ» است.‏

‏     برزخ یعنی میانه. این برزخ است که رایحه عالم آخرت و‏‎ ‎‏بهشت از آن می آید و به همین دلیل است که می گوییم دری از‏‎ ‎‏بهشت به قبر باز می شود. و در عالم برزخ است که وسعت قبر هر‏‎ ‎‏مؤمنی از میان مشرق و مغرب زیادتر است.‏

‏     ‏‏مراد از عالم قبر که در اخبار آمده نه همین گودالی است که‏‎ ‎‏می کنند، بلکه همان عالم برزخ است که گفتیم، این است که در‏‎ ‎‏اخبار و ادعیه گفته اند: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ سُؤالِ الْبَرْزَخِ.»‏‎[7]‎‏ اگر قضیّه‏‎ ‎‏همان باشد که فعلاً عقیده اکثر جمعیّت مردم است و منشأ یک‏‎ ‎‏قسمت آن از روضه خوانها هستندو یک قسمت هم معلوم نیست از‏‎ ‎‏کجا آمده، که بر طبق آن معتقدند انسانها تا رسیدن قیامت در همین‏‎ ‎‏قبر عذاب می شوند، پس باید گفت پهلوی که قبرها را خراب کرد‏‎ ‎‏در واقع مردم را از عذاب قبر خلاص کرد!(125)‏

*  *  *

‏ ‏

برزخ، عالم متوسّط بین دنیا و آخرت

‏برزخ عالم متوسط بین این عالم و عالم قیامت است.(126)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 219

‏ ‏

‏العبور علی منازل الحواسّ والتخیّلات و التعقلات، و تجاوز‏‎ ‎‏دارالغرور الی غایة الغایات، والتحقّق بنفی الصفات والرسوم‏‎ ‎‏والجهات عینا و علما لایمکن الا بعد التدرّج فی الاوساط من‏‎ ‎‏البرازخ السافلة والعالیة الی عالم الاخرة، و منها الی عالم الأسماء‏‎ ‎‏والصفات. من التی کانت أقلّ حیطة إلی أکثر حیطة، إلی الإلهیّة‏‎ ‎‏المطلقة، إلی أحدیّة عین الجمع المستهلک فیها کلّ التجلیّات‏‎ ‎‏الخلقیة والأسمائیة والصفاتیة الفانیة فیها التعیّنات العلمیة‏‎ ‎‏والعینیة.‏‎[8]‎‏(127)‏

*  *  *

‏ ‏

برزخ، اوّلین منزل آخرت

‏دار الآخرة ـ التی ـ اوّل منزلها العالم البرزخی المضاهی للعالم‏‎ ‎‏المثالی، و بازائه فی قوس الصعود، کما هو مقابله فی قوس‏‎ ‎‏النزول... .‏‎[9]‎‏(128)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عالم برزخ، نمونه ای از قیامت

‏عالم برزخ هر کس نمونه ای از نشئه قیامت اوست... و روزنه ای از‏‎ ‎‏بهشت و جهنم به سوی آن باز است... و در حدیث معروف نبوی:‏‎ ‎القبر إما روضة من ریاض الجنة؛ او حفرة من حفر النیران‎[10]‎‏ نیز اشاره به همین‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 220

‏معنی است.(129)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حجاب، مانع دیدن برزخ

‏آن چشم، بسته است الآن، آن حجاب است. حجاب که برداشته‏‎ ‎‏شد، آن که اهل جهنم است می بیند توی جهنم است. حجاب که‏‎ ‎‏برداشته شد، آن که اهل بهشت است، می بیند در بهشت است،‏‎ ‎‏برزخ هم برای او بهشت است. برزخ هم برای آن طرف دیگر‏‎ ‎‏جهنم است.(130)‏

10 / 4 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ذو مراتب بودن عالم برزخ

‏عالم برزخ همانند اصل هستی از شدّت و ضعف برخوردار است؛‏‎ ‎‏چنان که بهشت و جهنّمی که در برزخ داریم مراتب مختلفی‏‎ ‎‏خواهد داشت.(131)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حیات برزخی

‏عالم قبر ـ خودش ـ اولِ حیاتی است، حیات روحانی قبری؛ حیات‏‎ ‎‏روحانی و معنوی ـ عرض می کنم که ـ برزخی؛ ‏‏[‏‏حتی‏‎ ‎‏]‏‏حیات‏‎ ‎‏روحانی بالاتر از برزخ.(132)‏

6 / 7 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

طول مدّت برزخ

‏طول مدّت برزخ را جز خدا کسی نداند، شاید میلیون میلیونها‏‎ ‎‏سال طول کشد.(133)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 221

‏ ‏

میزان کوتاهی و بلندی برزخ

‏فرضا که انسان مبتلای به معاصی دیگر نگرددـ گر چه بعید بلکه‏‎ ‎‏محال عادی است ـ خود تعلق به دنیا و محبت به آن، اسباب‏‎ ‎‏گرفتاری است؛ بلکه میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین‏‎ ‎‏تعلقات است. هر چه آنها کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشنتر و‏‎ ‎‏گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است؛ و لهذا برای اولیای خدا‏‎ ‎‏بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر‏‎ ‎‏نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.(134)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تخیّل شمول وجود طبیعی بر وجود برزخی و عقلانی

‏بعضی از فلاسفه‏‎[11]‎‏ گمان کرده اند معنی ادراکات ثلاثه انسانیّه (که‏‎ ‎‏صور محسوسه، صور متخیّله و صور معقوله باشد) این است که‏‎ ‎‏مثلاً اگر قدری از شاخ و برگ و دست و پای موجود طبیعی را‏‎ ‎‏بزنند، وجود برزخی و مثالی حاصل می شود... به عبارت دیگر‏‎ ‎‏گمان کرده اند که وجود انسان، وجودی است که داخلش یک لباب‏‎ ‎‏است و روی آن غلافی، و روی آن هم یک غلاف دیگر، و اینها‏‎ ‎‏مجموعا «وجود طبیعی» انسان است. وقتی ایادی عمّاله خداوندی‏‎ ‎‏ـ که عبارت از قوای عزرائیلیّه و ملائکه الله موکّلین باشد ـ قشر اوّل‏‎ ‎‏را نزع کردند، این لبّ با آن قشر دیگر «وجود برزخی» می شود؛ و‏‎ ‎‏آن قشر دیگر را که کندند، «وجود عقلانی» حادث می شود. پس‏‎ ‎‏مادام که قشر و لبّ این قشر (که آن هم قشر لبّ اللباب و مغز اصلی‏‎ ‎‏است) و لباب، با هم جمع هستند، وجود طبیعی است، و اگر لبّ و‏‎ ‎‏لبّ اللباب ماند، وجود برزخی است، اگر لباب را خالص کردند و‏‎ ‎‏فقط لبّ اللباب ماند، وجود عقلی است.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 222

اشتمال مرتبه بالا بر کمالات مرتبه پایین

همزمانی حضور انسان در نشئآت

سبب عدم درک برزخ و برزخیان

چگونگی حضور انسان در نشئآت

اختلاف نشئه برزخ و طبیعت

‏     ‏‏آخوند می فرماید: قضیّه اینطور نیست که اگر بعضی از‏‎ ‎‏خصوصیّات و شاخ و برگهای وجود طبیعی را الغا نمایند؛ مثلاً سر‏‎ ‎‏و دست و پا و... را کم کنند و شاخ و برگش را بزنند، وجود برزخی‏‎ ‎‏حاصل بشود؛ بلکه مرتبه عالیه، تمام حیثیّات و قوای مرتبه پایین را‏‎ ‎‏(بطوری که چیزی فروگذار نشده باشد) داراست. یعنی قوای‏‎ ‎‏احساسی یا هر چه از سنخ، کمال و وجود است در مرتبه بالاتر به‏‎ ‎‏نحو اکمل و اعلا موجود است. پس هرچه در عالم شهود و طبیعت‏‎ ‎‏هست بطور اکمل و اتمّ در مرتبه برزخیّه هم هست، و هکذا در‏‎ ‎‏مرتبه مافوق مرتبه برزخی که مرتبه عقلانی است، تمام حیثیّات‏‎ ‎‏کمالیّه مراتب پایینتر جمع است.‏

‏     مرتبه برزخیّه، تمام قوا و کمالات و حیثیات وجودیّه ای که‏‎ ‎‏مرتبه طبیعیّه دارد، به انضمام برخی اضافات را نیز واجد است. و‏‎ ‎‏همچنین مرتبه عقلانی تمام کمالات و حیثیّات وجودیّه ای که مرتبه‏‎ ‎‏برزخیّه دارد به انضمام برخی زیادات کمالیّه دیگر را داراست.‏

‏     ‏‏سخن ما این است که انسان اکنون که در عالم طبیعت است در‏‎ ‎‏عالم برزخ هم هست، نه اینکه زمانی خواهد رسید که شاخ و برگ‏‎ ‎‏و خصوصیّات وجود طبیعی او را می تراشند و در آن وقت موجود‏‎ ‎‏برزخی خواهد شد بلکه همین طور که فعلاً از طبیعت حظّ دارد از‏‎ ‎‏عالم برزخ هم حظّی دارد.‏

‏     ما همین طور که فعلاً در نشئه طبیعت و عالم شهادت هستیم،‏‎ ‎‏در نشئه برزخیّه هم هستیم. البتّه کثیری از ما اصلاً به مرتبه عقلانی‏‎ ‎‏نمی رسند، ولی آنها که می رسند همین الآن این مرتبه در وجود آنها‏‎ ‎‏در کنار سایر مراتب موجود است و این اشخاص فعلاً در عالم‏‎ ‎‏عقل هم هستند.‏

‏     پس ما فعلاً ذو نشئتین هستیم: نشئه طبیعی و نشئه برزخی. و‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 223

‏گروهی هم ذو نشآت هستند: نشئه طبیعی، برزخی و عقلی.‏

‏     ‏‏البتّه چون فعلاً یک طرف احکام عالم طبیعت غلبه دارد و از‏‎ ‎‏طرف دیگر ما در امور عالم توغّل کرده، خود را عبد و بنده‏‎ ‎‏مشتهیات و لذایذ عالم طبیعت نموده ایم، ذهول و غفلت از عالم‏‎ ‎‏برزخ داریم و اجازه ملاقات با برزخیان به ما داده نشده است‏‎ ‎‏(چون در را به روی خود بسته ایم). ولیکن فعلاً در برزخ هم هستیم‏‎ ‎‏و به همان اندازه که قوای برزخیّه داریم، برزخی هستیم. اگر نفس‏‎ ‎‏را مرتاض کنیم و صفحه قلب را از فرو رفتن در طبیعت برگردانیم،‏‎ ‎‏برزخیان را مشاهده خواهیم نمود. نمی گوییم الآن با تمام معنی‏‎ ‎‏برزخی شده ایم. خیر ما اکنون فقط نیمه برزخی هستیم، زیرا ـ فعلاً‏‎ ‎‏طبیعی نیز هستیم بلکه با موت ـ که عبارت از استقلال نفس و تمام‏‎ ‎‏شدن عالم طبیعت است برزخی کامل می شویم.‏

‏     ‏‏البتّه این که می گوییم الآن واقع در طبیعت هستیم معنی اش این‏‎ ‎‏نیست که طبیعت ظرف یا محلّی است که ما را آورده اند و در آن‏‎ ‎‏نشانده اند، بلکه مراد این است که یک مرتبه از وجود ما، وجودی‏‎ ‎‏است که خودش «طبیعت» است و اصلاً نشئه اش، نشئه طبیعت‏‎ ‎‏می باشد، و مرتبه دیگر از وجود ما «برزخ» است. اوّل نشئه برزخی‏‎ ‎‏وجود انسان از قوّه لامسه شروع می شود. قوای لامسه و سامعه و‏‎ ‎‏باصره، اوایل نشئه برزخ انسان هستند، قوّه خیال اواسط برزخ، و‏‎ ‎‏قوّه متوهّمه آخر نشئه برزخیّه ماست.‏

‏     بالجمله الآن مرتبه ای از ما نشئه طبیعت است و مرتبه ای نشئه‏‎ ‎‏برزخ؛ و هرگونه کمال وجودی ای که در مرتبه پایینتر باشد در مرتبه‏‎ ‎‏بالاتر هم هست، و مرتبه بالا جامع و واجد مراتب پایینتر است،‏‎ ‎‏زیرا هرچه مرتبه و نشئه رو به افق تجرّد داشته باشد جامعیتش‏‎ ‎‏بیشتر خواهد بود.‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 224

‏     ‏‏البتّه با دید و نظری دیگر باید گفت که مرتبه بالا بعضی از‏‎ ‎‏خصوصیّات مرتبه پایین را ندارد، زیرا اگر نظر به ضعف و حدّ و‏‎ ‎‏نقص مرتبه پایینتر بکنیم، محال است که مرتبه بالاتر شامل آنها‏‎ ‎‏باشد. مثلاً مرتبه برزخیّه، حدود و نواقص مرتبه طبیعت را ندارد،‏‎ ‎‏چرا که برزخیّت برزخ، به نبودن این حدود و نواقص است. نحوه‏‎ ‎‏وجود طبیعی با نحوه وجود برزخی مغایر می باشد، و اختلاف دو‏‎ ‎‏نشئه، ذاتی است.‏‎[12]‎‏(135)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ظهور ملکات باطنه در برزخ

‏چون نشئه ملک به ملکوت عالم قبر و برزخ تبدیل شد، بساط‏‎ ‎‏ظاهر برچیده شود، و صفحه باطن ظاهر شود، و غیب نفس‏‎ ‎‏شهادت شود، و ملکات باطنه محسوس و ظاهر گردد، و به‏‎ ‎‏صورتهای مناسبه جلوه کند، و انسان خود را مبتلا و محصور در‏‎ ‎‏انواع بلیّات و موذیات بیند، و انواع ظلمتها و کدورتها و وحشتها به‏‎ ‎‏او احاطه کند.(136)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فشار و عذاب قبر

‏برزخ تو اگر اصلاح نشده خدای نخواسته بروی خدا می داند در‏‎ ‎‏چه صورتی و در چه حالتی هستی. ادراکات اهل این عالم از دیدن‏‎ ‎‏و شنیدن و شم آن عاجز است. ظلمت و وحشت و فشار قبر را تو‏‎ ‎‏هر چه بشنوی به تاریکیها و وحشتها و فشارهای این عالم قیاس‏‎ ‎‏می کنی، با آنکه قیاس باطلی است. خداوند به فریاد ما برسد از‏‎ ‎‏آنچه برای خود به اختیار خود تهیه کردیم. عذاب قبر که نمونه ای‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 225

‏از عذاب آخرت است، و از بعض روایات استفاده شود که دست‏‎ ‎‏ما از دامن شفعا هم کوتاه است،‏‎[13]‎‏ خدا می داند چه عذابی‏‎ ‎‏است؟(137)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عذاب قبر با امور دنیا

‏پناه می برم به خدا از عذاب و فشار قبر و زحمت و عذاب برزخ که‏‎ ‎‏در این عالم هیچ چیز به آن شباهت ندارد. آن دری را که از جهنم به‏‎ ‎‏قبر باز می شود اگر به این عالم باز شود، تمام موجودات آن هلاک‏‎ ‎‏می شود.(138)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بدخلقی، موجب فشار قبر

‏یکی از ذمایم اخلاق، که اسباب هلاکت انسان است و موجب‏‎ ‎‏فشار قبر است و انسان را در دو دنیا معذب دارد، بدخُلقی با اهل‏‎ ‎‏خانه یا همسایگان یا هم شغلها یا اهل بازار و محله است، که این‏‎ ‎‏زاییده غضب و شهوت است.(139)‏

*  *  *

‏ ‏

فشار قبر، پیرو گشادگی و تنگی سینه

‏از مفاسد این خلق،‏‎[14]‎‏ از قرار فرموده علمای آخرت، فشار قبر و‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 226

‏ظلمت آن است؛ زیرا که می فرمایند صورت قبری و برزخی این‏‎ ‎‏اخلاق فاسده ردیّه، که فشار روحی دارد و کدورت قلبی دارد،‏‎ ‎‏فشار و ظلمت قبر است. تنگی و فراخی قبر تابع انشراح صدر و‏‎ ‎‏عدم آن است... و تنگی و فشار و کدورت و ظلمتی که در قلب به‏‎ ‎‏واسطه حسد پیدا می شود در کمتر از اخلاق فاسده است. در هر‏‎ ‎‏حال، صاحب این خلق هم در دنیا معذب و مبتلاست، و هم در قبر‏‎ ‎‏در فشار و ظلمت است، و هم در آخرت گرفتار و بیچاره‏‎ ‎‏است.(140)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تجسّم اعمال خیر در قبر

‏در ‏‏کافی‏‏ شریف سند به حضرت صادق ـ علیه السلام ـ رساند، ‏قال:‎ ‎اذا دخل المؤمن فی ‏[‏قبره‏]‏، کانت الصلاة عن یمینه و الزکاة عن یساره و البر مطلّ‎ ‎علیه و یتنحّی الصبر ناحیة؛ فاذا دخل علیه الملکان اللذان یلیان مساءلته، قال الصبر‎ ‎للصلاة و الزکاة و البر: دونکم صاحبکم؛ فان عجزتم عنه فانا دونه.‎[15]‎

‏    ‏‏فرمود: «وقتی داخل شود مؤمن به قبرش، می باشد نماز از‏‎ ‎‏راست او و زکات از چپ او و نیکی و احسان مشرف بر او؛ و دور‏‎ ‎‏شود ‏‏[‏‏صبر‏‎ ‎‏]‏‏بر طرفی. پس وقتی که داخل شوند بر او دو ملکی که‏‎ ‎‏کارگذار مسئلت از او هستند، گوید صبر به نماز و زکات و نیکویی:‏‎ ‎‏"بگیرید رفیق خود را. (یعنی همراهی کنید او را.) پس اگر شما از‏‎ ‎‏او عاجز‏‏[‏‏ید‏‏]‏‏، من او را می گیرم."»(141)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 227

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 228

  • . «قُلْتُ لأبی عبداللّه ع: وَ مَا الْبَرْزَخُ؟ قالَ: الْقَبْرُ مُنْذَ حینِ مَوْتِهِ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ؛ به امام صادق(ع) گفتم: برزخ چیست؟ فرمود: همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت»؛ فروع کافی؛ ج 3، ص 242، کتاب الجنائز، باب ماینطق به موضع القبر، ح3 ؛ بحارالانوار؛ ج 6، ص 218.
  • . بخشی از نامه امیرالمؤمنینع به محمدبن ابی بکر: «إنَّهُ یُسَلِّطُ عَلَی الْکافِرینَ فی قَبْرِهِ تِسْعَةَ وَ تِسْعینَ تَنینا... لَوْ أَنَّ تَنینا مِنْها نَفَخَ فِی الاَْرضِ لَمْ تَنْبُتْ زَرْعا»؛ بحارالانوار؛ ج 6، ص 219، کتاب العدل و المعاد، باب 8، ح 13.
  • . علم الیقین؛ ج 2، ص 831 ـ891، المقصد الرابع: فی العلم بالیوم الآخر.
  • . «إِنَّهُمْ فِی الْجَنَّةِ عَلی صُوَرِ أَبْدانِهِمْ...»؛ علم الیقین؛ ج 2، ص 871 ؛ فروع کافی؛ ج 3، ص 244.
  • . بحارالانوار؛ ج 6، ص 214، کتاب العدل و المعاد، باب 8، ح 2.
  • . «از سؤال برزخ به تو پناه می برم».
  • . عبور از منازل حواس و تخیّلات و تعقّلات، و گذر از سرای فریب [و عالم دنیا] به سوی غایت الغایات و رسیدن به [مقام] نفی عینی و علمی صفات و رسوم و جهات، ممکن نیست مگر پس از پیمودن تدریجی مراحل وسط، از برزخهای سافل و عالی تا عالم آخرت و از آنجا به عالم اسما و صفات؛ از آن اسم و صفتی که دامنه محدودتری دارد به آنکه دامنه گسترده تری دارد، تا برسد به الهیّت مطلق، تا احدیّت عین جمع، که همه تجلیّات خلقی و اسمایی و صفاتی در آن مستهلک است و همه تعیّنات علمی و عینی در آن فانی است.
  • . عالم آخرت ـ که ـ منزل اوّل آن عالم برزخ است، [همان برزخ که] برابر عالم مثال، و ما به ازای آن در قوس صعود می باشد، همان طور که در قوس نزول نیز نقطه مقابل و برابر آن است... .
  • . «قبر، یا باغی از باغهای بهشت، یا گودالی از گودالهای دوزخ است»؛ بحارالانوار؛ ج 6، ص 218، کتاب العدل و المعاد، باب 8، ح 13.
  • . شرح الاشارات و التنبیهات؛ ج 3، ص 325، تنبیهٌ فی مراتب انواع الادراک. شرح خواجه در ذیل تنبیه مصدر مذکور، ص 325، سطر 1ـ7.
  • . جهت تکمیل بحث به فصل «مرگ»، ص 166 ـ 168، عنوان «خروج تدریجی از طبیعت به سوی برزخ» همین کتاب نیز مراجعه شود.
  • . «قُلْتُ لِأبی عبداللّه ع : اِنّی سَمِعْتُکَ وَ اَنْتَ تَقُولُ کُلُّ شیعَتِنا فی الجَنَّةِ عَلی ما کانَ فیهم. قالَ: صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَ اللّه فی الْجَنَّةِ. قالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ، اِنَّ الذُنُوبَ کَثیرَةٌ کِبارٌ. فَقالَ: اَمّا فی القِیامَةِ فَکُلّکُمْ فی الجَنَّةِ بِشَفاعَةِ النَّبِی المُطاعِ، اَوْ وَصیِّ النّبی؛ و لکِنّی وَ اللّه اَتَخوَّفُ عَلَیْکُمْ فِی الْبَرْزَخِ، قُلْتُ: وَ ما البَرْزَخُ؟ قالَ: الْقَبْرُ مُنْذُ حینِ مَوْتِهِ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ؛ به ابوعبداللّه (ع) گفتم: "شنیدم که می گفتی همه شیعیان به رغم آنچه که در آنهاست (گناهانی که دارند) در بهشت جای دارند."فرمود: "به تو راست گفتم، به خداوند سوگند که همه آنها در بهشت جای دارند." گفتم: "فدایت شوم، گناهان بسیارند و بزرگ!"فرمود: "اما در قیامت همگی شما به شفاعت پیامبر، که خواسته اش برآورده می شود، یا جانشینش، در بهشت خواهید بود، اما به خداوند سوگند که من در برزخ بر شما می ترسم." گفتم: "برزخ چیست؟ فرمود: "همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت."»؛ فروع کافی؛ ج 3، ص 242، کتاب جنائز، باب ماینطق به موضع القبر، ح 3.
  • . حسد.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 90، کتاب الایمان و الکفر، باب الصبر، ح 8.