فصل هشتم: دنیا و آخرت

دنیا

دنیا

‏ ‏

‏ ‏

دنیا، اخسّ مراتب وجود

‏الوجود کلّه حسن و بهاء و نور و ضیاء. و کلّما کان الوجود أقوی کان‏‎ ‎‏البهاء أتمّ و أبهی. فالهیولی لخسة وجودها ونقصان فعلیّتها‏‎ ‎‏دارالوحشة والظلمة و مرکز الشرور و منبع الدنائة و یدور علیها‏‎ ‎‏رحی الذمیمة والکدورة.‏‎[2]‎‏ فهی لنقصان وجودها و ضعف نوریتها‏‎ ‎‏کالمرأة الذمیمة المشفقة من استعلان قبحها، کما قال الشیخ:‏‎[3]‎‎ ‎‏«والدنیا لوقوعها فی نعال الوجود و أخیرة تنزّلاته یدعی بأسفل‏‎ ‎‏السافلین.» و ان کانت بنظر أهلها بهیّة حسناء لذیذة، لأنّ ‏کُلُّ حِزْبٍ بِما‎ ‎لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ.‎[4]‎‎[5]‎‏(144)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 232

‏ ‏

دنیا، یگانه راه کمال موجود

‏این نشئه نازله دنیاویه گر چه خود بذاته ناقص و اخیره مراتب‏‎ ‎‏وجود است ولی چون مهد تربیت نفوس قدسیه و دارالتحصیل‏‎ ‎‏مقامات عالیه و مزرعه آخرت است، از احسن مشاهد وجودیه و‏‎ ‎‏اعز نشآت و مغتنمترین عوالم است پیش اولیاء و اهل سلوک‏‎ ‎‏آخرت. و اگر این مواد ملکیه و تغییرات و حرکات جوهریه طبیعیه‏‎ ‎‏و ارادیه نبود و خدای تعالی مسلط نکرده بود بر این نشئه تبدلات‏‎ ‎‏و تصرمات را، احدی از نفوس ناقصه به حد کمال موعود خود و‏‎ ‎‏دار قرار و ثبات خود نمی رسید، و نقص کلی در ملک و ملکوت‏‎ ‎‏وارد می شد.(145)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نیل به مقام انسانیّت

‏ان سلسلة الوجود من عنصریاتها و فلکیاتها و اشباحها و ارواحها و‏‎ ‎‏غیبها و شهودها و نزولها و صعودها کتب الهیة و صحف مکرّمة‏‎ ‎‏ربوبیة و زبر نازلة من سماء الأحدیة، و کل مرتبة من مراتبها و‏‎ ‎‏درجة من درجاتها من السلسلتین الطولیة والعرضیة آیات مقروة‏‎ ‎‏علی آذان قلوب الموقنین الذین خلصت قلوبهم من کدورة عالم‏‎ ‎‏الهیولی و غبارها و انتبهوا من نومتها، متلوة علی الذین انبعثوا من‏‎ ‎‏قبر عالم الطبع و تخلصوا من سجن المادة الظلمانیة و قیودها و لم‏‎ ‎‏یجعلوا غایة همّهم الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها ولم یخلدوا‏‎ ‎‏علی الارض قاطنین فیها، و کان دخولهم فیها للزرع لاللحصاد، فان‏‎ ‎‏الدنیا مزرعة الآخرة، و ورودهم فیها لاجل الحرکة الانعطافیة التی‏‎ ‎‏بها یصیر الانسان انسانا و منها الرجوع الی الوطن الاصلی مقر أبینا‏‎ ‎‏آدم ـ علیه السلام ـ و الیه الاشارة فی کلام المولوی:‏

‏ ‏

‏    ‏ ‏بشنو از نی چون حکایت می کند‏

‏ ‏‏از جدائیها شکایت می کند‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 233

‏الی ان قال:‏

‏     هر کسی کو باز ماند از اصل خویش‏

‏                                             باز جوید روزگار وصل خویش‏‎[6]‎

‏الی آخر ما قال. دون الحرکة الاستقامیة التی کان ابونا آدم‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ یریدها، علی ما افاد شیخنا العارف ـ دام ظله. و هم‏‎ ‎‏فی الدنیا کالراحل المرید للتجهیز والمتهیئ للمسافرة، و لم یکن‏‎ ‎‏نظرهم الیها الابما انها مثال لما فی عالم الغیب، کما قال الصادق‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ علی ماروی: ‏ما رأیت شیئا الا ورأیت الله قبله و بعده و معه.‎[7]‎

‏    ‏‏فالسالک البالغ هذا المقام یری کل شی ء آیة لما فی الغیب، فان‏‎ ‎‏کل موجود حتی الجماد والنبات کتاب الهی یقرء السالک الی الله ‏‎ ‎‏والمجاهد فی سبیله منه الاسماء والصفات الالهیة بمقدار الوعاء‏‎ ‎‏الوجودی له.‏

‏     و فی کل شی ء له آیةٌ                              تدل علی انه واحد‏‎[8]‎

‏    ‏‏بل عند استهلاکه فی غیب الهویة و حضره الجمع الاحدیة‏‎ ‎‏یکون کونا جامعا لجمیع مراتب الاسماء والصفات و عالما مستقلاً‏‎ ‎‏فیه کل الاشیاء. و فی الآثار عن الرضا علیه السلام: «قد علم اولوا‏‎ ‎‏الالباب کل ماهناک لایعلم الابماهیهنا.»‏‎[9]‎‏(146)‏

دنیا، دار سلوک اختیاری

‏سالک را در این مرتبه ادب آنست که به قلب خود بفهماند که نزول‏‎ ‎‏او از نشئه غیبیه و هبوط نفس از محلّ اعلای ارفع به ارض سفلای‏‎ ‎‏طبیعت و ردّ او به أسفل سافلین از احسن تقویم برای سلوک‏‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 234
‏اختیاری الی الله و عروج به معراج قرب و وصول به فناء الله و‏‎ ‎‏جناب ربوبیّت است، که غایت خلقت و نهایت مقصد اهل الله ‏‎ ‎‏است، می باشد ـ رَحِمَ الله امْرَءا عَلِمَ مِنْ اَیْنَ وَ فی اَیْنَ وَ اِلی اَیْنَ.‏‎[10]‎

‏    ‏‏سالک باید بداند از دار کرامت الله آمده و در دار عبادت الله ‏‎ ‎‏واقع است و به دار جزاء الله خواهد رفت. عارف گوید: مِنَ الله و‏‎ ‎‏فی الله واِلَی الله . پس، سالک باید به خود بفهماند و به ذائقه روح‏‎ ‎‏بچشاند که دار طبیعت مسجد عبادت حق است و او برای همین‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 235

‏مقصد در این نشئه آمده، چنانچه حق تعالی جلّت عظمته فرماید: ‏وَ‎ ‎ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ.‎[11]‎‏(147)‏

*  *  *

‏ ‏

 

دنیای مذموم

دنیای ممدوح و مذموم

‏جناب محقق خبیر و محدث بی نظیر، مولانا مجلسی ـ  علیه‏‎ ‎‏الرحمة ـ می فرماید: بدان آنچه از مجموع آیات و اخبار ظاهر‏‎ ‎‏می شود به حسب فهم ما، این است که دنیای مذمومه مرکب است‏‎ ‎‏از یک اموری که انسان را باز دارد از طاعت خدا و دوستی او و‏‎ ‎‏تحصیل آخرت. پس دنیا و آخرت با هم متقابل اند. هر چه باعث‏‎ ‎‏رضای خدای سبحان و قرب او شود، از آخرت است اگر چه به‏‎ ‎‏حسب ظاهر از دنیا باشد؛ مثل تجارات و زراعات و صناعاتی که‏‎ ‎‏مقصود از آنها معیشت عیال باشد برای اطاعت امر خدا، و صرف‏‎ ‎‏کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت کردن به محتاجان و صدقات‏‎ ‎‏و بازایستادن از سؤال از مردم، و غیر آن؛ و اینها همه از آخرت‏‎ ‎‏است گرچه مردم آن را از دنیا دانند. و ریاضات مبتدعه و اعمال‏‎ ‎‏ریائیه، گر چه با تزهد و انواع مشقت باشد، از دنیاست؛ زیرا که‏‎ ‎‏باعث دوری از خدا شود و قرب به سوی او نیاورد؛ مثل اعمال‏‎ ‎‏کفار و مخالفان.‏‎[12]‎‏ انتهی.‏

‏     ‏‏و از یکی از محققان نقل فرماید که دنیا و آخرت تو عبارت‏‎ ‎‏است از دو حالت از حالات قلب تو: آنچه نزدیک است و قبل از‏‎ ‎‏مردن، نامش دنیاست. و آنچه بعد از این آید و پس از مردن است،‏‎ ‎‏نامش آخرت است. پس آنچه از برای تو در آن حظ و نصیب و‏‎ ‎‏شهوت و لذت است قبل از موت، آن دنیاست در حق تو.‏‎[13]‎‏(148)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 236

‏آنچه در لسان قرآن و احادیث وارد شده از مذمت این عالم در‏‎ ‎‏حقیقت به خود او رجوع نمی کند، به حسب نوع و اکثریت؛ بلکه به‏‎ ‎‏توجه به آن به علاقه قلبیه و محبت به آن رجوع می کند.‏

‏     ‏‏پس، معلوم شد که از برای انسان دو دنیاست: یکی ممدوح و‏‎ ‎‏یکی مذموم. آنچه ممدوح است، حصول در این نشئه که دارالتربیة‏‎ ‎‏و دارالتحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات و تهیه‏‎ ‎‏زندگانی سعادتمند ابدی است که بدون ورود در اینجا امکان پذیر‏‎ ‎‏نیست. چنانچه حضرت مولی الموحدین و امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏ـ صلوات الله علیه ـ در یکی از خطبه های خود می فرماید ـ پس از‏‎ ‎‏آنکه شنید از یک نفر که ذم دنیا می کند : ‏ان الدنیا دار صدق لمن صدقها،‎ ‎ودار عافیة لمن فهم عنها؛ و دار غنی لمن تزوّد منها؛ و دار موعظة لمن اتّعظ بها؛‎ ‎مسجد احباء الله و مصلی ملائکة الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله . اکتسبوا‎ ‎فیها الرحمة، و ربحوا فیها الجنة...‎[14]‎‏ و قول خدای تعالی: ‏وَ لَنِعْمَ دارُالْمُتَّقِینَ.‎[15]‎‎ ‎‏به حسب روایت عیاشی‏‎[16]‎‏ از حضرت باقر ـ علیه السلام ـ تفسیر به‏‎ ‎‏«دنیا» شده است.‏‎[17]‎‏ پس، عالم ملک، که مظهر جمال و جلال است‏‎ ‎‏و حضرت شهادت مطلقه است، به یک معنی مذمتی ندارد؛ و‏‎ ‎‏آنچه مذموم است دنیای خود انسان است، به معنی وجهه قلب به‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 237

‏طبیعت و دلبستگی و محبت آن است که آن منشأ تمام مفاسد و‏‎ ‎‏خطاهای قلبی و قالبی است. چنانچه در کافی شریف از جناب‏‎ ‎‏صادق ـ علیه السلام ـ حدیث می کند: قال ـ علیه السلام: ‏رأس کل‎ ‎خطیئة حب الدنیا.‎[18]‎‏ و عن ابی جعفر ـ علیه السلام: ‏ما ذئبان ضاریان فی غنم‎ ‎لیس لها راع، هذا فی اولها و هذا فی آخرها، بأسرع فیها من حب المال والشرف‎ ‎فی دین المؤمن.‎[19]‎‏ پس، تعلق قلب و محبت دنیا عبارت از دنیای‏‎ ‎‏مذموم است؛ و هر چه دلبستگی به آن زیادتر باشد، حجاب بین‏‎ ‎‏انسان و دار کرامت او و پرده مابین قلب و حق بیشتر و غلیظتر شود.‏‎ ‎‏و آنچه در بعضی از احادیث شریفه است که از برای خدا هفتاد‏‎ ‎‏هزار حجاب است از نور و ظلمت،‏‎[20]‎‏ «حجابهای ظلمانی» تواند‏‎ ‎‏همین تعلقات قلبیه باشد به دنیا. و هر قدر تعلقات بیشتر باشد،‏‎ ‎‏حجابها زیادتر است. و هر چه تعلق شدیدتر باشد، حجاب غلیظتر‏‎ ‎‏و خرق آن مشکلتر است.(149)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تعریف عالم ملک

‏عالم مُلک مورد نکوهش نیست بلکه مظهر حق و مقام ربوبیت او‏‎ ‎‏است، و مهبط ملائکة الله و مسجد و تربیت گاه انبیا و اولیا ـ علیهم‏‎ ‎‏سلام الله ـ است و عبادتگاه صلحا و محل جلوه حق بر قلوب‏‎ ‎‏شیفتگان محبوب حقیقی؛ و حب به آن اگر ناشی از حب به خدا‏‎ ‎‏باشد و به عنوان جلوه او ـ جَلَّ وَ عَلا ـ باشد، مطلوب و موجب‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 238

‏کمال است و اگر ناشی از حب به نفس باشد رأس همه خطیئه ها‏‎ ‎‏است؛ پس دنیای مذموم در خود تو است، علاقه ها و دلبستگیها به‏‎ ‎‏غیر صاحبِ دل موجب سقوط است.(150)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرق دنیای مذموم و عالم طبیعت

‏آنچه که مربوط به نفسانیت انسان است، شهوات انسان است،‏‎ ‎‏آمال و آرزوهای انسان است، این دنیاست. آن دنیایی که تکذیب‏‎ ‎‏شده است این عالم طبیعت ‏‏[‏‏نیست‏‏]‏‏، این عالم طبیعت نور‏‎ ‎‏است.(151)‏

21 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تکذیب دنیا، نه عالم طبیعت

‏دنیای هرکس، همان آمالش است. از دنیا تکذیب شده است، از‏‎ ‎‏عالم طبیعت تکذیب نشـده، از دنیا تکذیب شده ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏.‏

‏     دنیا همان است که پیش شماست. خود شما توجه وقتی به‏‎ ‎‏نفستان دارید، خودتان دنیایید، دنیای هر کس آن است که در‏‎ ‎‏خودش است، آن تکذیب شده است؛ اما از شمس و قمر و‏‎ ‎‏طبیعت، هیچ تکذیب نشده؛ تعریف شده است، اینها مظاهر‏‎ ‎‏خداست.(152)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 239

  • . و مع ذلک فهی منبت الشّجرة الانسانیّة و مزرعة بذور الحقائق الوجودیّة و محل بروز الانوار الطّاهرة؛ و لولاها لما تدرج موجود فی الکمال و لما حصل لأحد الفناء فی الحقّ ذی الجلال. فهی مع کمال خسّتها اصل تمام الحقائق و مفتاح ابواب الرحمة. «منه عفی عنه».     با اینهمه، دنیا رستنگاه درخت انسانیّت، و کشتزار بذر حقایق وجودیّه، و محلّ بروز انوار طاهره است؛ و اگر دنیا نبود، هیچ موجودی درجات کمال را نمی پیمود و فنای در حقّ ذوالجلال برای هیچ کس حاصل نمی شد. از این رو دنیا با وجود نهایت پستی، اصل همه حقایق و کلید درهای رحمت است. از حضرت امام رحمه اللّه علیه.
  • . محمّد بن علی بن محمّد عربی 560 ـ634 یا 7 یا 8 بزرگترین عارف قرن هفتم. به «ابن عربی» «محیی الدین» و «شیخ اکبر» شهرت دارد. حدود دویست اثر به وی منسوب است که مهمترین آنها عبارتند از: الفتوحات المکّیّه، فصوص الحکم، التّجلیّات الالهیّه، انشاءِ الدوائر، تفسیر قرآن. کتاب فصوص وی از کتابهای اصلی و درسی مهم عرفان است و حضرت امام خمینی(س) بر فصوص، حواشی نفیسی دارند.
  • . مؤمنون / 53.
  • . وجود سراپا خیر و روشنی و نور و درخشندگی است، و هرچه وجود قویتر باشد، درخشندگی کاملتر است.بنابراین هیولا به خاطر پستی [مرتبه وجود] و نقصان فعلیتش، سرای وحشت و تاریکی، و مرکز شرور و منبع پستی است و [سنگ] آسیای پلیدی و تیرگی به دور آن می چرخد. پس هیولا به سبب نقصان وجود و ضعف نوری اش، مانند زن معیوبی است که از آشکار شدن زشتی خود هراسناک است. چنانچه شیخ محیی الدین گفته: «و دنیا چون در آخرین حد وجود، و انتهای تنزّلات آن واقع شده است "اسفل السافلین" نامیده می شود.» هرچند که دنیا در نظر اهل آن [بسیار] زیبا و خوشایند باشد؛ زیرا هر گروهی به آنچه نزد ایشان است، شادمانند.
  • . مثنوی مولوی؛ دفتر اوّل، ص 3.
  • . علم الیقین؛ ج 1، ص 49، المقصد الاوّل، الباب الثالث، الفصل الاوّل ؛ اسفار اربعه؛ ج 1، ص 117، السفر الاوّل، المرحلة الاولی، المنهج الثانی، الفصل الثالث.
  • . دیوان ابوالعتاهیه؛ ص 1040.
  • . سلسله وجود اعم از: عنصریّات و فلکیّات و اشباح و ارواح و غیب و شهود و نزول در صعود، همگی کتابهای الهی و نوشتارهای گرانمایه پروردگاری، و زبورهای نازل شده از آسمان احدیّت است؛ و هر یک از مراتب و درجاتش، در سلسله طـولی و عرضی، آیاتی است که بر گوش دل اصحاب یقین ـ که دلهایشان از کدورت عالم هیولا و غبـار آن پاک شده و از خواب [غفلت] برخاستـه اند ـ خوانده می شود؛ و بر آنان که از گور عالم طبیعت برانگیخته شده، و از زندان ماده ظلمانی و قیـود آن رهایی یافته اند، تلاوت می گردد. آنـان که هدف خود را دنیـای پست و زیـور و زینت آن قـرار نداده، [میـل به] خلـود در زمین ندارند، و در آن سکنـی نگـزیده اند،     و ورودشان در دنیا برای کشت است، نه درو ـ زیرا که: «دنیا، مزرعه آخرت است» ـ و ورودشان در دنیا به خاطر حرکت انعطافیه ای است که «انسان» با آن حرکت، «انسان» می شود؛ و رجوع به وطن اصلی جایگاه پدر ما، آدمع، از همین عالم دنیاست. و در شعر مولوی نیز بدان اشاره شده است که:بشنو از نی چون حکایت می کند    از جداییها شکایت می کند     تا آنجا که می گوید:هرکسی کو بازماند از اصل خویش    باز جوید روزگار وصل خویش     تا پایان اشعارش. نه آن حرکت استقامیّه ای که پدر ما، آدم(ع)، می خواست] داشته باشد] چنانچه شیخ عارف ما «شاه آبادی» ـ دام ظلّه ـ فرمود:     اینگونه افراد در دنیا، چون مسافرینی هستند که قصد آماده شدن برای سفر و تهیه اسباب آن را دارند، و نظر نمودن آنان به دنیا جز به این سبب نیست که دنیا نمونه ای است از آنچه در عالم غیب وجود دارد. چنانچه [حضرت] صادق(ع)، مطابق روایتی فرموده اند: «هیچ چیز را ندیدم جز آنکه خدا را قبل از آن، و بعد از آن، و به همراه آن دیدم.»     پس سالکی که به این مقام رسیده، هر چیز را نشانه ای از آنچه در عالم غیب است می بیند؛ زیرا هر موجودی، حتّی جماد و نبات، کتابی الهی است که سالک الی اللّه و مجاهد فی سبیل اللّه اسما و صفات الهی را به قدر ظرفیّت وجودی خود، از آن می خواند:در هر چیز نشانه ای است بر خداوند    که بر وحدانیّت او دلالت می کند     بلکه [سالک] آنگاه که در غیب هویّت، و حضرت جمع احدی، مستهلک گردید خود، وجودی جامع همه مراتب اسما و صفات، و جهانی مستقل خواهد بود که همه چیز در آن هست و در آثار منقوله از [حضرت] رضا(ع) آمده: «خردمندان می دانند که آنچه در [عالم] غیب است جز از طریق آنچه در اینجاست، شناخته نمی گردد»؛ شیخ صدوق؛ توحید؛ ص 438، باب ذکر مجلس الرضاع، ح 1.
  • . «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا می رود»؛ مفاتیح الغیب؛ ص 50.
  • . «جنّ و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا بپرستند»؛ ذاریات  /  56.
  • . بحارالانوار؛ ج 70، ص 63، کتاب الایمان و الکفر، باب حبّ الدّنیا و ذمّها ؛ مرآه العقول؛ ج 8، ص 263.
  • . مرآه العقول؛ ج 10، ص 264، کتاب الایمان و الکفر، باب حبّ الدّنیا.
  • . «همانا دنیا سرای راستی است برای آنکه با آن از در راستی درآید؛ و سرای دُرستی است برای آنکه آن را دریابد؛ و سرای بی نیازی است برای آنکه از آن توشه برگیرد؛ و سرای پند است برای آنکه از آن پند گیرد. دنیا، سجده گاه دوستداران خدا، و نمازخانه فرشتگان خدا، و جای فرود وحی خدا و بازار یاران خداست که در آن رحمت را به دست آوردند و بهشت را سود برند»؛ نهج البلاغه؛ فیض الاسلام؛ ص 1138، حکمت 126.
  • . «چه نیکوست جایگاه پرهیزگاران»؛ نحل  /  30.
  • . ابونصر محمدبن مسعود بن محمد بن عیاشی تمیمی، از بزرگان علمای شیعه و از استوانه های حدیث و تفسیر روایی در اواخر قرن سوم هجری است. محدّثین بزرگی چون: شیخ کشّی صاحب رجال و شیخ جعفربن محمد عیاشی فرزندش از او روایت کرده اند، آثار بسیاری دارد؛ شیخ طوسی آثار او را افزون از 200 شمرده است، از آثار اوست: کتاب التفسیر، کتاب الصلاة، کتاب الطبّ، کتاب معرفه النّاقلین، کتاب الغیبة.
  • . «عن ابن مسکان، عن أبی جعفرع، فی قوله: "و لنعم دار المتّقین"، قال: الدّنیا»؛ تفسیر عیّاشی؛ ج 2، ص 258.
  • . «دنیا دوستی، منشأ هر گناه است»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 315، کتاب الایمان و الکفر، باب حبّ الدّنیا و الحرص علیها، ح 1.
  • . حضرت باقرع فرمودند: «دو گرگ درنده خونخوار در گله ای بی شبان، که یکی در جلو و دیگری در عقب گلّه بیفتند، سریعتر آن را نابود نمی کنند تا دوستی مال و شرف که در دین مؤمن افتد»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 315، کتاب الایمان و الکفر، باب حبّ الدّنیا و الحرص علیها، ح 2،3.
  • . عن النبی ص: «اِنَّ ِللّه تبارک و تعالی سبعین الف حجاب من نور و ظلمة»؛ بحارالانوار؛ ج 55، ص 45، کتاب السّماء و العالم، باب پنجم، ذیل حدیث 13.