فصل سیزدهم: بهشت و جهنّم

حقیقت جهنّم

حقیقت جهنّم

‏ ‏

جهنّم، ضروری ادیان الهی

‏وجود جهنم و عذاب الیم آن از ضروریات جمیع ادیان و واضحات‏‎ ‎‏برهان است؛ و اصحاب مکاشفه و ارباب قلوب در همین عالم‏‎ ‎‏نمونه آن را دیده اند.(281)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، باطن طبیعت

‏دارِ طبیعت، صورت جهنم است؛ چنانچه جهنم باطن دار طبیعت‏‎ ‎‏است.(282)‏

*  *  *

‏ ‏

 

جهنّم، باطن دنیا

‏دنیا و هرچه در آن است جهنّم است که باطنش در آخر سیر ظاهر‏‎ ‎‏شود.(283)‏

5 / 3 / 63‎ ‎*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، ظهور طبیعت

‏«طبیعت» متن جهنم است. در آن عالم ظهور که می کند، طبیعت‏‎ ‎‏جهنم است.(284)‏

7 / 4 / 58

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 368

جهنّم، ظهور طبیعت

‏باطن این طبیعت جهنم است، اقبال به طبیعت اقبال به جهنم‏‎ ‎‏است.(285)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، ساخته اعمال انسان

‏جهنّم وعذابهای گوناگون عالم ملکوت وقیامت صورتهای عمل و‏‎ ‎‏اخلاق خود توست. تو به دست خود، خویشتن را دچار ذلّت و‏‎ ‎‏زحمت کردی و می کنی تو با پای خود به جهنّم میروی و به عمل‏‎ ‎‏خود، جهنّم درست می کنی جهنم نیست جز باطنِ عملهای‏‎ ‎‏ناهنجار تو. ظلمتها و وحشتهای برزخ و قبر و قیامت نیست جز ظلّ‏‎ ‎‏ظلمانی اخلاق فاسده و عقاید باطله بنیالانسان:‏

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ.‎[2]‎

‏    ‏‏امیرالمؤمنین فرماید: «این آیه شریفه، محکمترین آیات است»‏‎[3]‎‏.‏‎ ‎‏و ظاهر این آیه شریفه آن است که خود عمل خوب و بد را می بینیم.‏

‏     ‏‏در آیه 30 آل عمران فرماید: ‏یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ‎ ‎خَیْرٍمُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوْءٍ.‎[4]‎

‏    ‏‏اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما‏‎ ‎‏نبود، جهنّمی نبود و همه عالم غیب بَرْد و سلامت بود.(286)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، صورت باطنی اعمال انسان

‏از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود: ‏وَ هَلْ‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 369

یَکُبُّ النّاسَ فِی النّارِ یَوْمَ الْقیمةِ الاّ حَصائِدُ اَلْسِنَتهِم.‎[5]‎‏ از این حدیث و‏‎ ‎‏حدیثهایی که کم نیست استفاده می شود که جهنّم صورت باطنی‏‎ ‎‏اعمال ما است.(287)‏

*  *  *

‏ ‏

 

جهنّم، صورت باطنی اعمال انسان

‏در روایات ماست که انبیا ـ که ائمه علیهم السلام فرموده اند این‏‎ ‎‏راجع به همه اولیاست ـ که «ما از صراط گذشتیم در صورتی که‏‎ ‎‏خاموش بود جهنم: جُزْنا وَهِیَ خامِدَةٌ برای اینکه این خمود از‏‎ ‎‏خود شروع می شود. وقتی جهنم در خود آدم خامد است، آن‏‎ ‎‏جهنم هم برایش خامد است. آن جهنمی که به ما می رسد اینی‏‎ ‎‏است که از خودمان درست کردیم. هیچ چیز ما نمی بینیم اضافه از‏‎ ‎‏آنکه خودمان کردیم: ذلِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ‏‎[6]‎‏ ما خودمان درست‏‎ ‎‏کردیم جهنم را.(288)‏

28 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، رحمت در صورت غضب

‏جهنم رحمتی است در صورت غضب برای کسانی که لیاقت‏‎ ‎‏رسیدن به سعادت دارند. اگر تخلیصاتی و تطهیراتی که در جهنم‏‎ ‎‏می شود نبود، هرگز روی سعادت را آن اشخاص نمی دیدند.(289)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

باطن جهنّم، لطف خدا

‏جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای تخلیص‏‎ ‎‏مؤمنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت ابد، چاره‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 370

‏منحصره است... جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب‏‎ ‎‏نشده و به کفر و جهود و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در‏‎ ‎‏صورت غضب.(290)‏

*  *  *

‏ ‏

 

آتش، رحمت برای موحّدین

‏تقسیم الدّار الاخرة الی الجنّة و النّار و ان کان صحیحا، الاّ انّ النّار‏‎ ‎‏حقیقةً صورة الرّحمة الالهیّة لاهل التّوحید فانّها توجب وصولهم‏‎ ‎‏الی الکمالات المترقّیة بالقاء الغرائب و الهیئات المظلمة و تصیّرهم‏‎ ‎‏قابلین للشّفاعة بل عند الشّیخ و اتباعه للکفّار ایضا، فانّ العذاب‏‎ ‎‏عنده مِنَ العذب.‏‎[7]‎‏(291)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آتش، صورت رحمت حق

‏حکومة ارحم الرّاحمین حکومة غیر مشوبة بالانتقام و السّخط و ان‏‎ ‎‏کانت صورة الرّحمة هی النّار.‏‎[8]‎‏(292)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، دارالشفای گناهکاران

‏الشّقاءُ فی زمان لاینافی السّعادة، کما الامر کذلک فی ابتلاء اهل‏‎ ‎‏السّعادة فی الحیوة الدّنیا بالامراض و البلیّات، بل التَّعذیب لیس‏‎ ‎‏شقاء فی الحقیقة. فانّ دار الجحیم دار الشّفاء الالهی بالنّسبة الی‏‎ ‎‏العصاة من الموحّدین قطعا، لخلوصهم فیها عن الامراض النّفسانیة‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 371

‏و الکدورات الظّلمانیّة، و بالنّسبة الی الجمیع علی طریقته، من کون‏‎ ‎‏المرجع هو الرّحمة، و سبق الرّحمة الغضب.‏‎[9]‎‏(293)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم، دار شفا و دار جزا

‏البرازخ والمواقف فی القیمة من عنایات الله تعالی علی العباد لئلا‏‎ ‎‏ینتهی امرهم الی النار فلا یزال یخرجهم من مستشفی الی آخر‏‎ ‎‏لشفاء عللهم المروحیّة فان لم تشف بتلک الادویة ف‏اخر الدواء الکی‎[10]‎‎ ‎‏فلابد من دخول النار والعیاذ بالله للتصفیة مع الامکان و الا فللقرار‏‎ ‎‏فیها.‏

‏     فالنار بالنسبة الی اهل العصیان من المؤمنین لطف و عنایة و‏‎ ‎‏طریق الی جوار الله و بالنسبة الی الکفار و اصحاب النار جزاء و‏‎ ‎‏غایة فهم اصحاب النار و مأویهم النار و هم ناریون لهبیون مصیرهم‏‎ ‎‏النار ‏و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن والانس‎[11]‎‏ ‏‏الایة‏‎[12]‎‏.(294)‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 372

  • . «هر کس به اندازه مثقال ذرّه ای کار خیر انجام دهد، آن را می بیند؛ و اگر ذرّه ای کار شرّ انجام دهد، آن را می بیند»؛ زلزال  /  8 ـ7.
  • . این گفته در تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه فوق ؛ و نور الثقلین؛ ج 5، ص 650، ح 16 به صحابی رسول خداص عبداللّه بن مسعود نسبت داده شده است.
  • . «روزی که هر کس کار نیک و کار بد خود را، در برابر خود حاضر می بیند».
  • . «آیا مردم را روز قیامت در آتش می اندازند جز سخنانی که درباره دیگران گفته اند»؛ بحارالانوار؛ ج 68، ص 290، کتاب الایمان و الکفر، باب 78، ح 57.
  • . اشاره به آیه: «ذلک بما قدّمت ایدیکم»؛ آل عمران / 182؛ انفال / 51.
  • . اگر چه تقسیم نمودن سرای آخرت به بهشت و جهنّم صحیح است؛ ولی آتش هم در حقیقت برای موحدین، صورت رحمت الهی است؛ زیرا آتش با دور کردن غرایب و هیئات مظلمه اعراض جسمانی از آنان، موجب رسیدن ایشان به کمالات نهایی شان می شود و آنان را قابل و لایق [نیل به ]شفاعت می گرداند؛ بلکه نزد شیخ و اتباع او [آتش ]برای کفّار نیز رحمت است؛ زیرا به نظر وی عذاب از «عذب» [یعنی شیرینی و گوارایی] گرفته شده است.
  • . حکومت ارحم الرّاحمین، حکومتی است که ذره ای با انتقام و خشم آمیخته نشده است؛ هرچند که صورت رحمت، آتش باشد.
  • . شقاوت در یک زمانی، منافات با سعادت ندارد، چنانکه در مورد ابتلای اهل سعادت در زندگی دنیوی به بیماریها و بلیّات نیز همین طور است [و بین این دو، منافاتی نیست]. حتّی «عذاب کردن» هم در حقیقت، بدبختی و شقاوت نیست؛ زیرا جهنّم نسبت به موحّدین گناهکار، قطعا دار شفای الهی است که باعث پاک و خالص شدن ایشان از امراض نفسانیّه و کدورت ظلمانیّه می شود، و نسبت به همه اهل دوزخ نیز به طریق شیخ «سعادت» است؛ زیرا که مرجع اینها همه، «رحمت» است و رحمت بر غضب سبقت گرفته است.
  • . «آخرین مداوا، داغ نهادن است»؛ نهج البلاغه؛ خطبه 167.
  • . اعراف /  179.
  • . برزخها و مواقف قیامت، از عنایات خداوند بر بندگان است؛ بلکه بدان سبب عاقبت ایشان به «آتش» ختم نشود؛ لذا پی در پی انسانها را برای شفای بیماریهای روحی، از دار شفای دیگر به دار شفای دیگر منتقل می نماید و چنانچه با این داروها شفا نیافتند، لاجرم «داغ نهادن» آخرین درمان خواهد بود و گریزی از دخول در آتش ـ که از آن به خدا پناه می بریم ـ نخواهد بود، [البته] در صورتی که هنوز امکان تصفیه شدن مانده باشد، و الاّ به ناچار در آتش ماندگار خواهد شد.     پس آتش نسبت به مؤمنین گناهکار لطف و عنایت، و راهی به سوی جوار قرب خداوندی است و نسبت به کفّار و اهل دوزخ، مجازات و سرانجام [دردناک]، آنان دوزخیانند و جایگاهشان آتش است و ایشانند اهل آتش شعله ور که بازگشتنشان به آتش است. «بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم آفریدیم».