فصل سیزدهم: بهشت و جهنّم

مراتب و خصوصیات جهنّم

مراتب و خصوصیّات جهنّم

‏جهنم اعمال است که سردتر از همه جهنمهاست.(295)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم اعمال

‏آنچه تاکنون از هر که شنیدی جهنم اعمال تو است که در آنجا‏‎ ‎‏حاضر می بینی که خدای تعالی می فرماید: ‏وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا.‎[2]‎‎ ‎‏یعنی «یافتند آنچه کرده بودند حاضر.» اینجا مال یتیم خوردی‏‎ ‎‏لذت بردی، خدا می داند آن صورتی که در آن عالَم از آن در جهنم‏‎ ‎‏می بینی و آن ذلتی که در آنجا نصیب تو است چیست؟ اینجا بد‏‎ ‎‏گفتی به مردم، قلب مردم را سوزانیدی، این سوزش قلب عباد خدا‏‎ ‎‏را خدا می داند چه عذابی دارد در آن دنیا؛ وقتی که دیدی‏‎ ‎‏می فهمی چه عذابی خودت برای خودت تهیه کردی. وقتی غیبت‏‎ ‎‏کردی، صورت ملکوتی او برای تو تهیه شد، به تو ردّ می شود؛ با او‏‎ ‎‏محشوری و خواهی عذاب آن را چشید. اینها جهنم اعمال که‏‎ ‎‏جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال کسانی است که اهل‏‎ ‎‏معصیت هستند.(296)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم اخلاق

‏قذارات باطنیّه موجب حرمان از سعادت و منشأ جهنّم اخلاق، که‏‎ ‎‏به گفته اهل معرفت بالاتر و سوزنده تر است از جهنّم اعمال،‏‎ ‎‏می باشد.(297)‏

*  *  *

‏ ‏

 

جهنّم اخلاق یا ملکات

‏برای اشخاصی که ملکه فاسده و رذیله باطله پیدا کردند. از قبیل‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 373

‏ملکه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنیا و‏‎ ‎‏سایر ملکات پست، جهنمی است که نمی شود تصور کرد؛‏‎ ‎‏صورتهایی است که در قلب من و تو خطور نمی کند که از باطن‏‎ ‎‏خودِ نفسْ ظهور می کند که اهل آن جهنم از عذاب آنها گریزان و به‏‎ ‎‏وحشت هستند.(298)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهنّم عقاید

‏خدا نکند عاقبت معاصی منتهی بشود به ملکات و اخلاق ظلمانی‏‎ ‎‏زشت، و آنها منتهی شود به رفتن ایمان و مردن انسان با حال کفر،‏‎ ‎‏که جهنم کافر و جهنم عقاید باطله از آن دو جهنم بمراتب سخت تر‏‎ ‎‏و سوزانتر و ظلمانیتر است.(299)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مراتب جهنّم و مراتب انسان

‏جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لا یتناهاست. هر روزی که بر‏‎ ‎‏اهل معصیت بگذرد، جهنمشان بدتر و داغترمی شود.(300)‏

27 / 2 / 67

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

احاطه جهنّم بر دنیا

‏ما در صراط هستیم و الآن صراط در متن جهنم است و الآن‏‎ ‎‏صراط‏‎[3]‎‏ برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است. جهنم‏‎ ‎‏خاموش است و الآن برای مؤمنین سالم است و برای دیگران‏‎ ‎‏مُحیطَةٌ بِالْکافِرین، ‏وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین‎[4]‎‏، این الآن احاطه دارد‏‎ ‎‏نه «سَیُحیطُ»، الآن محیط است، منتها نمی توانیم حالا ادراک‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 374

‏کنیم.(301)‏

10 / 4 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

احاطه جهنّم بر کافران

‏ما همه خوابیم و گرفتار حجابها ‏اَلنّاسُ نِیامٌ وَ اِذا ماتُوا اِنْتَبَهُوا‎[5]‎‏. گوئی‏‎ ‎‏جهنّم محیط به ما است و خدر طبیعت مانع از شهود و احساس‏‎ ‎‏است ‏وَ اِنَّ جَهنَّم لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ‏.(302)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شدّت آتش و عذاب جهنّم

‏ای عزیز، در علوم عالیه ثابت شده است که مراتب اشتداد‏‎ ‎‏غیرمتناهی است. هر چه تو تصور کنی و تمام عقول تصور کنند‏‎ ‎‏شدت عذاب را، از آن شدیدتر هم ممکن است. اگر برهان حکما‏‎ ‎‏را ندیدی یا کشف اهل ریاضت را باور نداری، تو که بحمدالله ‏‎ ‎‏مؤمنی، انبیا ـ صلوات الله علیهم ـ را صادق می دانی، تو که اخبار‏‎ ‎‏وارده در کتب معتبره ما را، که همه علمای امامیه قبول دارند،‏‎ ‎‏درست می دانی، تو که ادعیه و مناجات وارده از ائمه معصومین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیهم ـ را صحیح می دانی، تو که مناجات مولای متقیان،‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ را دیدی، تو که مناجات سید‏‎ ‎‏الساجدین ـ علیه السلام ـ را در دعای ابوحمزه دیدی، قدری تأمل‏‎ ‎‏کن در مضمون آنها؛ قدری تفکر نما در فقرات آنها. لازم نیست‏‎ ‎‏یک دعای طولانی را یک دفعه با عجله و شتاب بخوانی و تفکر در‏‎ ‎‏معانیش نکنی، بنده و شما حال سید سجّاد ـ علیه السلام ـ را نداریم‏‎ ‎‏که آن دعای مفصل را با حال بخوانیم، شبی یک ربع آن را، یک‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 375

‏ثُلْثِ آن را، با حال بخوان و تفکر کن در فقراتش شاید صاحب حال‏‎ ‎‏شوی. از همه گذشته، قدری تفکر در قرآن کن ببین چه عذابی را‏‎ ‎‏وعده کرده که اهل جهنم از مالک می خواهند که آنها را بکشد؛‏‎ ‎‏هیهات! که مرگ در کار نیست. ببین خدای تعالی می فرماید: ‏یا‎ ‎حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطتُ فی جَنْبِ الله .‎[6]‎‏ آیا این چه حسرتی است؟ که‏‎ ‎‏خدای تعالی با آن عظمت با این تعبیر ذکر می فرماید. تدبر کن در‏‎ ‎‏آیه شریفه قرآن؛ بی تأمل و تدبر از آن مگذر: ‏یومَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ‎ ‎مُرْضِعَةٍ عَمّا أَرْضَعَتْ و تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ‎ ‎بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذَابَ الله ِ شَدیدٌ.‎[7]‎‏ وصف روز قیامت را می کند‏‎ ‎‏می فرماید: «روزی که فراموش می کند هر شیردهی از آنچه شیر‏‎ ‎‏می دهد؛ و می اندازد هر آبستنی بچه خود را؛ و می بینی مردم را‏‎ ‎‏مست، با اینکه آنها مست نیستند و لکن عذاب خدا سخت است.»‏

‏     درست تفکر کن عزیزم، قرآن نعوذبالله کتاب قصه نیست؛‏‎ ‎‏شوخی با شما نمی کند؛ ببین چه می فرماید؟ این چه عذابی است‏‎ ‎‏که عزیزها را از یاد می برد، حامله را بی بار می کند. آیا چه عذابی‏‎ ‎‏است که خداوند تبارک و تعالی با آن عظمت او را وصف می کند به‏‎ ‎‏«شدت» و جای دیگر به «عظمت». چیزی را که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی که عظمت او حدّ و حصر ندارد و عزت و سلطنت او منتهی‏‎ ‎‏ندارد توصیف به شدت و عظمت کند آیا چه خواهد بود؟ خدا‏‎ ‎‏می داند عقل من و تو و فکر همه بشر از تصورش عاجز است. اگر‏‎ ‎‏مراجعه به اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارت کنی و تأمل در‏‎ ‎‏آنها نمایی، می فهمی که قضیه عذاب آن عالم غیر از این عذابهایی‏‎ ‎‏است که فکر کردی. قیاس به عذاب این عالَم کردن قیاس باطل‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 376

‏غلطی است.‏

‏     ‏‏من برای تو یک حدیث شریف از شیخ جلیل القدر، صدوق‏‎ ‎‏طایفه، نقل می کنم که بدانی مطلب چیست، مصیبت چقدر است؛‏‎ ‎‏با اینکه این حدیث راجع به جهنم اعمال است که سردتر از همه‏‎ ‎‏جهنمهاست. اولاً باید بدانی که شیخ صدوق، که این حدیث از‏‎ ‎‏اوست، کسی است که تمام علماء اعلام از او کوچکی می کنند و او‏‎ ‎‏را به جلالت قدر می شناسند. آن بزرگوار کسی است که به دعای‏‎ ‎‏امام ـ علیه السلام ـ متولد شده. آن کسی است که مورد لطف امام‏‎ ‎‏زمان ـ علیه السّلام و عَجَّلَ الله ُ تعالی فَرَجَهُ ـ بوده؛ و نویسنده به‏‎ ‎‏طریقهای عدیده از بزرگان علماء امامیه ـ علیهم رضوان الله ـ متصل‏‎ ‎‏به شیخ صدوق حدیث را نقل می کند، و مشایخ بین ما و صدوق‏‎ ‎‏همه از بزرگان و ثقات اصحابند. پس اگر از اهل ایمانی باید به این‏‎ ‎‏حدیث عقیده مند باشی.‏

‏     رَوی الصَّدوقُ بِاسْنادِهِ عَنْ مَوْلینَا الصّادِقِ ـ علیه السّلام ـ قالَ:‏‎ ‎‏بَیْنا رَسُـولُ الله ِ ـ صلّی الله علیـه و آلـه ـ ذاتَ یَوْمٍ قاعِدا إذْ أَتاهُ‏‎ ‎‏جَبْرئیلُ ـ علیه السّلام ـ وَ هُوَ کَئیبٌ حَزینٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقالَ رَسُولُ‏‎ ‎‏الله ِ، صلّی الله علیه و آله: یا جَبْرَئیلُ مالی أرَاکَ کئیبا حَزینا؟ فقالَ: یا‏‎ ‎‏مُحَمَّدُ، فَکَیْفَ لا أَکُونُ کَذلِکَ و إِنَّما وُضِعَتْ مَنافیخُ جَهَنَّمَ الْیَوْمَ.‏‎ ‎‏فَقالَ رَسُولُ الله ِ ـ صلّی الله علیه و آله: وَ ما مَنافیخُ جَهَنَّمَ یا جَبْرَئیل؟‏‎ ‎‏فقالَ: إنَّ الله َ تَعالی أَمَرَ بِالنّارِ فَأُوْقِدَ عَلَیْها أَلْفَ عامٍ حَتَّی احْمَرَّتْ؛ ثُمَّ‏‎ ‎‏أَمَرَ بِهَا فَأُوْقِدَ عَلَیْها أَلْف عامٍ حَتَّی ابْیَضَّتْ، ثُمَّ أَمَرَ بِها فَأُوْقِدَ عَلَیْها‏‎ ‎‏أَلْفَ عامٍ حَتَّی اسْوَدَّتْ، وَ هِیَ سَوْداءُ مُظْلِمَةٌ. فَلَوْ أَنَّ حَلْقَةً مِنَ‏‎ ‎‏السِّلْسِلَةِ الَّتی طُولُها سَبْعُونَ ذِراعًا وُضِعَتْ عَلَی الدُّنیا، لَذابَتِ الدُّنْیا‏‎ ‎‏مِنْ حَرِّها؛ وَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنَ الزَّقُومِ وَ الضّریعِ قَطَرَتْ فی شَرابِ أَهْلِ‏‎ ‎‏الدُّنْیا، ماتَ أَهْلُ الدُّنْیا مِنْ نَتْنِها. قالَ: فَبَکی رَسُولُ الله ِ ـ صلّی الله علیه‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 377

‏و آله ـ وَ بَکی جَبْرَئیلْ؛ فَبَعَثَ الله ُ إلَیْهِما مَلَکًا، فَقال: إنّ رَبَّکُما‏‎ ‎‏یَقْرَأُکُمَا السَّلامَ وَ یَقُولُ: إنّی أَمِنْتُکُما مِنْ أنْ تُذْنِبا ذَنْبًا اُعَذِّبَکُما عَلَیْهِ‏‎[8]‎‎ ‎‏ـ انتهی.‏

‏     حاصل ترجمه حدیث شریف این است که «در بین اینکه‏‎ ‎‏روزی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بود جبرئیل آمد در‏‎ ‎‏خدمتش، در صورتی که افسرده و محزون بود و رنگش متغیر بود.‏‎ ‎‏پیغمبر فرمود: "ای جبرئیل چرا تو را افسرده و محزون می بینم؟"‏‎ ‎‏گفت: "ای محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ چرا چنین نباشم در‏‎ ‎‏صورتی که امروز گذاشته شد دَمهای جهنم". پیغمبر خدا ـ صلّی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله ـ گفت: "چه چیز است دمهای جهنم؟" عرض کرد:‏‎ ‎‏"همانا خدای تعالی امر فرمود به آتش، برافروخته شد هزار سال تا‏‎ ‎‏سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن افروخته شد هزار سال تا‏‎ ‎‏سفید شد. پس از آن امر فرمود به آن، افروخته شد هزار سال تا‏‎ ‎‏سیاه شد و آن سیاه و تاریک است. پس اگر یک حلقه از زنجیری‏‎ ‎‏که بلندی آن هفتاد ذراع است گذاشته شود بر دنیا، هر آینه آب‏‎ ‎‏می شود دنیا از حرارت آن. و اگر قطره یی از زقوم و ضریع آن‏‎ ‎‏بچکد در آبهای اهل دنیا، همه می میرند از گَند آن." پس گریه‏‎ ‎‏کرد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و جبرئیل گریان شد.‏‎ ‎‏پس خدای تعالی فرستاد به سوی آنها فرشته‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏. عرض کرد:‏‎ ‎‏"خدای شما سلام می رساند به شما و می فرماید من ایمن کردم‏‎ ‎‏شما دو تن را از اینکه گناهی کنید که عذاب کنم شما را به واسطه‏‎ ‎‏آن."»‏

‏     ای عزیز، امثال این حدیث شریف بسیار است؛ و وجود جهنم‏‎ ‎‏و عذاب الیم آن از ضروریات جمیع ادیان و واضحات برهان‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 378

‏است؛ و اصحاب مکاشفه و ارباب قلوب در همین عالم نمونه آن‏‎ ‎‏را دیده اند. درست تصور و تدبر کن در مضمون این حدیث‏‎ ‎‏کمرشکن، آیا اگر احتمال صحت هم بدهی، نباید مثل دیوانه ها‏‎ ‎‏سر به بیابان بگذاری؟ چه شده که ما اینقدر در خواب غفلت و‏‎ ‎‏جهالتیم؟ آیا مَلَکی مثل رسول الله و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را‏‎ ‎‏از عذاب خدا ایمن کرده؟ با اینکه رسول خدا و اولیاء او تا آخر‏‎ ‎‏عمر هم از خوف خدا قرار نداشتند و خواب و خوراک نداشتند.‏‎ ‎‏ولیِّ کارخانه خدا از خوف غش می کرد. علی بن الحسین‏‎ ‎‏ـ علیهماالسلام ـ امام معصوم، گریه ها و زاریهایش و مناجات و عجز‏‎ ‎‏و ناله هایش دل را پاره پاره می کند. ما را چه شده که هیچ حیا نکرده‏‎ ‎‏در محضر ربوبیت اینقدر هتک حرمات و نوامیس الهی را‏‎ ‎‏می کنیم؟ ای وای بر ما و بر غفلت ما! ای وای بر ما و بر شدت‏‎ ‎‏سکرات موت ما! ای وای بر حال ما در برزخ و سختیهای آن، و در‏‎ ‎‏قیامت و ظلمتهای آن! ای وای بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب‏‎ ‎‏آن!(303)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شدّت آتش و عذاب جهنّم

‏آتش اعمال ـ که از جهنّم اعمال است ـ از ظاهر رو به باطن رود.‏‎ ‎‏     و انسان در میان این دو آتش باطنی و ظاهری در فشارهائی‏‎ ‎‏است که کوههای این عالم، طاقت لحظه‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏ از آن را ندارند.(304)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شدّت آتش و عذاب جهنّم

‏هرگز انسان را در آن روز هولناک چیزی نتوان از عذاب نجات‏‎ ‎‏دهد، گر چه زن و فرزند و هر چه در عالم است، فدا دهد.‏

‏     همانا آتش جهنم شعله ور است و با آن شعله، گوشت و پوست‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 379

‏و عصب و عروق را از استخوان می ریزد، دائماً، پس می روید.‏

‏     آن شعله به خود دعوت می کند آنهایی را که از حق رو برگردان‏‎ ‎‏شدند و پشت کردند و جمع کردند مال و منال را و خزینه‏‎ ‎‏کردند.(305)‏

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

سبب اختلاف آتش دنیا و آخرت

‏سختی و شدت حرارت آتش آخرت را ما نمی توانیم در این عالم‏‎ ‎‏ادراک کنیم؛ زیرا که سبب اختلاف شدت و ضعف عذاب یکی‏‎ ‎‏قوت و ضعف ادراک است: هر چه مدرک قویتر و ادراک تامتر و‏‎ ‎‏خالصتر باشد بیشتر ادراک الم و درد کند.‏

‏     ‏‏و یکی دیگر اختلاف موادی است که حس به او قائم است در‏‎ ‎‏قبول حرارت. چون مواد مختلف است در قبول حرارت. مثلاً طلا‏‎ ‎‏و آهن بیشتر قبول حرارت می کنند از سرب و قلع؛ و اینها بیشتر‏‎ ‎‏قبول می کنند از چوب و زغال و اینها از گوشت و پوست.‏

‏     و یکی دیگر شدت ارتباط قوه ادراک است به محل قابل. مثلاً‏‎ ‎‏مغز سر انسان با آنکه قبول حرارت کمتر می کند از استخوانها،‏‎ ‎‏مع ذلک تأثرش بیشتر است؛ زیرا که قوه ادراک در آن بیشتر نمایش‏‎ ‎‏دارد.‏

‏     و یکی دیگر نقص و کمال خود حرارت است. اگر حرارت صد‏‎ ‎‏درجه باشد، بیشتر متألم می کند از آنکه پنجاه درجه باشد.‏

‏     و یکی دیگر اختلاف ارتباط ماده فاعله حرارت است به ماده‏‎ ‎‏قابله آن. مثلاً آتش اگر مقارن با دست باشد یا بچسبد به دست، در‏‎ ‎‏سوختن فرق می کند.‏

‏     تمام این اسباب خمسه که ذکر شد در این عالم در کمال نقص‏‎ ‎‏است، و در آن عالم در کمال قوت و تمامیت است. جمیع ادراکات‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 380

‏ما در این عالم ناقص و ضعیف و محجوب به حجب کثیره ای است‏‎ ‎‏که ذکر آنها موجب تطویل و مناسب با این مقام نیست.‏

‏     امروز چشم ما ملائکه و بهشت و جهنم را نمی بیند؛ گوش ما‏‎ ‎‏صداهای عجیب و غریب برزخ و برزخیان و قیامت و اهل آن را‏‎ ‎‏نمی شنود؛ حس ما ادراک حرارت آنجا را نمی کند ـ همه از نقص‏‎ ‎‏خود اینهاست. آیات و اخبار اهل بیت ـ صلوات الله علیهم ـ‏‎ ‎‏مشحون به ذکر این مطلب است تلویحا و تصریحا...‏

‏     اما بدن انسان در این عالم قابل قبول حرارت نیست. یک‏‎ ‎‏ساعت اگر در این آتش سرد دنیا بماند خاکستر می شود؛ ولی‏‎ ‎‏خداوند قادر در قیامت این بدن را طوری قرار می دهد و خلق‏‎ ‎‏می فرماید که در آن آتش جهنم ـ که به شهادت جبرئیل امین اگر‏‎ ‎‏یک حلقه از سلسله هفتاد ذراعی اهل جهنم را در این عالم‏‎ ‎‏بیاورند، تمام کوهها از شدت حرارت آن ذوب می شود‏‎[9]‎‏ ـ باقی‏‎ ‎‏می ماند همیشه و ذوب نمی شود و تمام نمی گردد. پس، بدن انسان‏‎ ‎‏هم در قیامت قابلیتش طرف قیاس نیست با این عالم.‏

‏     و اما ارتباط نفس به بدن در این عالم خیلی ضعیف و ناقص‏‎ ‎‏است. این عالم تعصی دارد از آنکه نفس در او به قوای خود ظاهر‏‎ ‎‏گردد؛ ولی آن عالم مملکت ظهور نفس است؛ و نسبت نفس به‏‎ ‎‏بدن نسبت فاعلیت و خلاقیت است؛ چنانچه در محل خود ثابت‏‎ ‎‏است.‏‎[10]‎‏ و این نسبت اتمّ مراتب نسبتها و ارتباطهاست.‏

‏    ‏‏و اما آتش این عالم یک آتش افسرده سردی است، و یک امر‏‎ ‎‏عرضی مشوب به مواد خارجیه غیر خالص است؛ ولی آتش جهنم‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 381

‏خالص و بی خلط و جوهر قائم بالذات حیّ مریدی است که از‏‎ ‎‏روی شعور اهل خود را می سوزاند؛ و به هر قدر که مأمور است‏‎ ‎‏فشار به اهل خود می آورد. در وصفش شنیدی فرموده صادق‏‎ ‎‏مصدق جبرئیل امین را. قرآن خدا و اخبار انبیاء پر است از وصف‏‎ ‎‏آن.‏

‏     ‏‏و اما ارتباط آتش جهنم و التصاق آن به بدن در این عالم شبیه‏‎ ‎‏ندارد. جمیع آتشهای این عالم اگر به انسان احاطه کند بیش از‏‎ ‎‏احاطه به سطوح نکند، ولی آتش جهنم به ظاهر و باطن و به خود‏‎ ‎‏مدارک و متعلقات آنها یک نحو احاطه دارد. آن آتش است که قلب‏‎ ‎‏و روح و قوا را می سوزاند و با آنها یک نحو اتحاد پیدا می کند که در‏‎ ‎‏این عالم بی نظیر است.‏

‏     پس، معلوم شد که موجبات عذاب در این عالم به هیچ وجه‏‎ ‎‏فراهم نیست: نه مواد اینجا لایق قبول، و نه فاعل حرارت تام‏‎ ‎‏الفاعلیة، و نه ادراک تام است. آتشی که جهنم از نفس او بسوزد ما‏‎ ‎‏ادراک آن را و تصور آن را نمی توانیم بکنیم.(306)‏

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

عدم احاطه آتش بر باطن و قلب

‏ما اکنون از آتش غضب الهی خبری می شنویم، و با هیچ بیانی‏‎ ‎‏ممکن نیست حقیقت آن را برای ما آنطور که هست، بیان کنند.‏‎ ‎‏همّت دنیا و قاموس طبیعت کوتاهتر از آن است که بتواند، حقایق‏‎ ‎‏عالم غیب و ماورای طبیعت را به طوری که هست، بیان کند. ما هر‏‎ ‎‏چه از جانب سعادت یا شقاوت می شنویم، به مقایسه به این دنیا و‏‎ ‎‏مأنوسات و عادیات خود از آن چیز می فهمیم، و عالم آخرت و‏‎ ‎‏ملکوت در تحت مقایسه و میزان دنیا و مُلک در نیاید.‏

‏     ما هر چه آتش دیدیم، آتش مُلاصِق با بدن ـ آن هم نوعاً با‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 382

‏بدن ـ را دیدیم و بیشتر و بالاتر از آن چیزی نیافتیم. تمام‏‎ ‎‏آتشهای عالم دنیا را اگر روی هم گذارند، فؤاد انسان را نمی تواند‏‎ ‎‏بسوزاند؛ چه که فؤاد از مراتب ملکوت است و آتش مُلکی به آن‏‎ ‎‏نرسد؛ آتش ملکی از حدّ بدن ملکی دنیاوی خارج نشود. آن آتش‏‎ ‎‏ملکوتی الهی است که باطن و ظاهر و روح و قلب و فؤاد و بدن را‏‎ ‎‏می سوزاند، و از باطن قلب بروز کند، و به ظاهر از مجرای حواس‏‎ ‎‏نفوذ کند.(307)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انسان بین دو جهنّم

‏صورت غضب در این عالم صورت آتش غضب خداست در آن‏‎ ‎‏عالم. و چنانچه خود غضب از قلب بروز کند، شاید آتش غضب‏‎ ‎‏الهی، که مبدأ آن، غضب و سایر رذایل قلبیه است، از باطن قلب‏‎ ‎‏بروز کند و بر ظاهر سرایت کند و از مدارک ظاهره انسان، از قبیل‏‎ ‎‏چشم و گوش و زبان و غیر اینها، شعله های سخت دردناکش بیرون‏‎ ‎‏آید. بلکه خود این مدارک ابوابی است که به جانب آن جهنم‏‎ ‎‏گشاده شود، و آتش جهنم اعمال و دوزخ جسمانی آثار بر ظاهر‏‎ ‎‏بدن انسان احاطه کند و رو به باطن رود. پس، انسان بین این دو‏‎ ‎‏جهنم، که یکی از باطن قلب بروز کرده و نایره و شعله اش از طریق‏‎ ‎‏ام الدماغ به ملک بدن وارد گردد، و دیگری صورت قبایح اعمال و‏‎ ‎‏تجسم افعال است و از ظاهر رو به باطن تصاعد کند، در فشار و‏‎ ‎‏عذاب است. و خدای تبارک و تعالی می داند که این چه فشاری و‏‎ ‎‏چه زحمتی است غیر از سوختن و گداختن. تو گمان می کنی احاطه‏‎ ‎‏جهنم مثل این احاطه هاست که تو تصور می کنی؟ احاطه اینجا فقط‏‎ ‎‏به سطح ظاهر است، ولی احاطه آنجا به ظاهر و باطن و به سطوح‏‎ ‎‏و اعماق است.(308)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 383

آتش سوزاننده قلوب

‏خدای تعالی خبر می دهد در کتاب مُنزَل خود در آیه شریفه ‏نارُالله ‎ ‎الموقدَةُ * الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئدَةِ‎[11]‎‏ از وصف آتشی که (آتش خدا)‏‎ ‎‏استیلای بر قلوب پیدا می کند و قلوب را می سوزاند. هیچ آتشی‏‎ ‎‏قلبْ سوزان نیست جز آتش الهی.(309)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آتش سوزاننده روح و درون

‏تمـام آتش دوزخ و عـذاب قبر و قیـامت و غیر آنهـا را که شنیـدی و‏‎ ‎‏قیاس کردی به آتش دنیـا و عذاب دنیا، اشتبـاه فهمیدی؛ بد قیـاس‏‎ ‎‏کردی. آتش این عالم یک امر عرَضی سـردی است. عذاب این‏‎ ‎‏عالَم خیـلی سهل و آسان است؛ إدراک تو در این عالَم ناقص و‏‎ ‎‏کوتاه است. همه آتشهای این عالَم را جمـع کنند روح انسان را‏‎ ‎‏نمی تواند بسوزاند؛ آنجا آتشش علاوه بر اینـکه جسم را‏‎ ‎‏می سوزاند روح را می سـوزاند، قلب را ذوب می کند، فؤاد را‏‎ ‎‏محترق می نماید.(310)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

احاطه آتش جهنّم ظهور احاطه قیّومی حقّ

‏احاطه نار جهنّم به انسان، همچون احاطه هائی که در این عالم به‏‎ ‎‏نظر ما می رسد نیست؛ زیرا که اینجا احاطه های سطحی است؛‏‎ ‎‏یعنی سطوح به سطوح احاطه دارند، لکن تماسی بین بواطن‏‎ ‎‏نیست. نار الهی احاطه به ظاهر و باطن و عمق و سطح دارد و‏‎ ‎‏احاطه آن، ظهور احاطه قیّومی است که به تمام موجودات به یک‏‎ ‎‏نحوه احاطه دارد. آتش خدائی چنانچه جسم را به ظاهر و باطن‏‎ ‎‏می سوزاند، روح و قلب را هم می سوزاند، و چنین آتشی در این‏‎ ‎‏عالم تصور ندارد. همه آتشهای این عالم از حدّ ظاهر بالا نمی روند‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 384

‏و به باطن انسان نمی رسند، لکن آنجا باطن را سخت تر می سوزاند‏‎ ‎‏و احاطه به باطن بیشتر دارد از احاطه به ظاهر.(311)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عذابهای مختلف جهنّم

‏عذاب جهنم فقط آتشش نیست؛ یک در هولناکی از آن به چشمت‏‎ ‎‏باز شود که اگر در این عالم باز شود تمام اهل آن از وحشت هلاک‏‎ ‎‏شوند؛ و همین طور یک در آن به گوشت باز شود و یکی به‏‎ ‎‏بینی ات باز شود که هر یک از آنها اگر به اهل این عالم باز شود، از‏‎ ‎‏شدت عذاب آن هلاک شوند. یکی از علمای آخرت گوید که‏‎ ‎‏همان طور که حرارت جهنم در کمال شدت است، سرمای آن هم‏‎ ‎‏در کمال شدت است. خدای تعالی قادر است جمع بین سرما و‏‎ ‎‏گرما را بنماید‏‎[12]‎‏.(312)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سَقَر

‏عن ابن بکیر، عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: ‏ان فی جهنم لوادیا‎ ‎للمتکبرین یقال له «سقر»؛ شکی الی الله ، عزوجل، شدة حره و سأله ان یأذن له ان‎ ‎یتنفس؛ فتنفس فأحرق جهنم.‎[13]‎

‏    ‏‏حدیث در کمال اعتبار است، بلکه مثل «صحیح» است. «ابن‏‎ ‎‏بکیر از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که گفت: "همانا‏‎ ‎‏در جهنم وادی هست از برای متکبران که او را «سقر» گویند.‏‎ ‎‏شکایت کرد به خدای عزوجل از شدت حرارت خود و خواست‏‎ ‎‏از خدا که اذن دهد او را که نفس بکشد. پس تنفس کرد؛ پس‏‎ ‎‏محترق کرد جهنم را."» پناه می برم به خدا از جایی که خودش با‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 385

‏آنکه دار عذاب است از حرارت خودش شکایت کند و جهنم از‏‎ ‎‏نفس او بسوزد.(313)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هیبت مالک جهنّم

‏در حدیث است که یک طایفه از امّت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و‏‎ ‎‏آله و سلم ـ را که وارد جهنّم می کنند، از هیبت مالک جهنّم اسم‏‎ ‎‏پیغمبر را فراموش می کنند، با آنکه در همان حدیث است که آنها‏‎ ‎‏اهل ایمان هستند و قلوب آنها و صورتهای آنها از نور ایمان‏‎ ‎‏درخشان و متلألی است.‏‎[14]‎‏(314)‏

*  *  *

‏ ‏

 

نشانه اهل جهنّم

‏علامت جهنمی بودن آن است که دلی را که برای تفقّه و تدبّر در‏‎ ‎‏آیات کریمه صحف تکوین و تدوین خلق فرموده، و چشم و‏‎ ‎‏گوشی را که برای بصیرت و شنوائی حقایق الهیّه مرحمت فرموده،‏‎ ‎‏در آنها صرف نشود، و از افق حیوانیّت تجاوز ننماید، و به مقام‏‎ ‎‏انسانیّت لااقل که مقام تدبیرات عقلیّه است، نرسد. چنین انسانی‏‎ ‎‏به حقیقت حیوان ـ گرچه به صورت دنیاوی ملکی انسان‏‎ ‎‏می نماید ـ؛بلکه گمراه تر از سایر حیوانات است.(315)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اوصاف اهل جهنّم

وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الإنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَیَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أعْیُنٌ‎ ‎لاَیُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَیَسْمَعُونَ بِهَا اُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ اُولئِکَ هُمُ‎ ‎الْغَافِلُونَ.‎[15]‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 386

‏ببین علامت کسانی که برای جهنّم خلق شده اند و نشانه جهنّمیان،‏‎ ‎‏در تو هست؟‏

‏     قلبی که از نور تدبّر و تفقّه و برگرداندن ظاهر دنیا را به باطن آن‏‎ ‎‏محروم باشد، با گوشت پاره که دل حیوانی را تشکیل می دهد‏‎ ‎‏فرقی ندارد. چشمی که جز صورت این عالم را نبیند و از نظر‏‎ ‎‏عبرت و حکمت کور باشد، و گوشی که جز اصوات این عالم را‏‎ ‎‏نشنود و از مواعظ الهیّه منعزل باشد، و حِکَم و نصایح را نپذیرد، با‏‎ ‎‏چشم و گوش حیوانات ممتاز نیست. آنهایی که این سه خاصیـت‏‎ ‎‏بزرگ انسانی را ندارند حیواناتی و چهارپایانی هستند به صورت‏‎ ‎‏انسان، بلکه آنها گمراهترند از حیوان.(316)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نزاع اهل جهنّم

‏در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد؛ اهل جهنم نزاع و دعوا‏‎ ‎‏می کنند، به هم پنجه می زنند. اگر شما بر سر دنیا دعوا دارید،‏‎ ‎‏بدانید که برای خود جهنم تهیه می کنید و رو به جهنم می روید.‏‎ ‎‏امور اخروی دعوا ندارد.(317)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خصومت از مصایب جهنّم

‏... خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند‏‎ ‎‏همین خصامی است که باهم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم‏‎ ‎‏دارند؛ به هم می پرند مثل سگ.(318)‏

1 / 1 / 61


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 387

‏ ‏

مجادله، تخاصم اهل آتش

‏خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدعی مکاشفه درست‏‎ ‎‏باشد: می گوید: برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که‏‎ ‎‏تخاصم اهل نار، که خدای تعالی اطلاع می دهد، مجادله اهل علم‏‎ ‎‏و حدیث است.(319)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 388

  • . کهف /  49.
  • . منظور، جهنّم است نه صراط.
  • . «همانا دوزخ، بر کافران احاطه دارد»؛ توبه /  49؛ عنکبوت /  54.
  • . «مردم در خوابند، وقتی می میرند، بیدار می شوند»؛ شرح علی المأة کلمة، کلمه دوم، ص 54 ؛ عوالی اللئالی؛ ج 4، ص 73، ح 48، از امیرالمؤمنینع.
  • . زمر /  56.
  • . حج /  2.
  • . علم الیقین؛ ص 1032، مقصد 4، باب 15، فصل 1.
  • . «... لَوْ أَنَّ ذِراعا مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتی ذَکَرَها اللّه تَعالی فی کَتابِهِ وُضِعَ عَلی جَمیعِ جِبالِ الدُّنْیا لَذابَت عَنْ آخِرِها»؛ بحارالانوار؛ ج 8، ص 305، کتاب العدل و المعاد، باب النّار، ح 64 ؛ تفسیر برهان؛ ج 4، ص 379، تفسیر آیه 32 سوره الحاقّة.
  • . اسفار اربعه؛ ج 8، ص 137، 143، 154ـ 155، السفر الرابع، باب سوم، فصل 11، 15.
  • . «آتش افروخته خداوندی، همان که بر دلها چیره می شود»؛ همزه /  6ـ7.
  • . فتوحات مکیّه؛ ج 4، ص 367، فصل 1، باب 61.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 310، کتاب الایمان و الکفر، باب الکبر، ح 10.
  • . علم الیقین؛ ج 2، ص 1042، المقصد الرابع، باب 15، فصل 3.
  • . «و به تحقیق بسیاری از جنّیان و انسانها را برای جهنّم آفریدیم، آنها قلب دارند و نمی فهمند، چشم دارند و نمی بینند، گوش دارند و نمی شنوند، آنان همان چهارپایانند؛ بلکه گمراهترند، آنان غافلان و بی خبرانند»؛ اعراف /  179.