مراتب و خصوصیّات جهنّم
جهنم اعمال است که سردتر از همه جهنمهاست.(295)
* * *
جهنّم اعمال
آنچه تاکنون از هر که شنیدی جهنم اعمال تو است که در آنجا حاضر می بینی که خدای تعالی می فرماید: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا. یعنی «یافتند آنچه کرده بودند حاضر.» اینجا مال یتیم خوردی لذت بردی، خدا می داند آن صورتی که در آن عالَم از آن در جهنم می بینی و آن ذلتی که در آنجا نصیب تو است چیست؟ اینجا بد گفتی به مردم، قلب مردم را سوزانیدی، این سوزش قلب عباد خدا را خدا می داند چه عذابی دارد در آن دنیا؛ وقتی که دیدی می فهمی چه عذابی خودت برای خودت تهیه کردی. وقتی غیبت کردی، صورت ملکوتی او برای تو تهیه شد، به تو ردّ می شود؛ با او محشوری و خواهی عذاب آن را چشید. اینها جهنم اعمال که جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال کسانی است که اهل معصیت هستند.(296)
* * *
جهنّم اخلاق
قذارات باطنیّه موجب حرمان از سعادت و منشأ جهنّم اخلاق، که به گفته اهل معرفت بالاتر و سوزنده تر است از جهنّم اعمال، می باشد.(297)
* * *
جهنّم اخلاق یا ملکات
برای اشخاصی که ملکه فاسده و رذیله باطله پیدا کردند. از قبیل
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 373
ملکه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنیا و سایر ملکات پست، جهنمی است که نمی شود تصور کرد؛ صورتهایی است که در قلب من و تو خطور نمی کند که از باطن خودِ نفسْ ظهور می کند که اهل آن جهنم از عذاب آنها گریزان و به وحشت هستند.(298)
* * *
جهنّم عقاید
خدا نکند عاقبت معاصی منتهی بشود به ملکات و اخلاق ظلمانی زشت، و آنها منتهی شود به رفتن ایمان و مردن انسان با حال کفر، که جهنم کافر و جهنم عقاید باطله از آن دو جهنم بمراتب سخت تر و سوزانتر و ظلمانیتر است.(299)
* * *
مراتب جهنّم و مراتب انسان
جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لا یتناهاست. هر روزی که بر اهل معصیت بگذرد، جهنمشان بدتر و داغترمی شود.(300)
27 / 2 / 67
* * *
احاطه جهنّم بر دنیا
ما در صراط هستیم و الآن صراط در متن جهنم است و الآن صراط برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الآن برای مؤمنین سالم است و برای دیگران مُحیطَةٌ بِالْکافِرین، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین، این الآن احاطه دارد نه «سَیُحیطُ»، الآن محیط است، منتها نمی توانیم حالا ادراک
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 374
کنیم.(301)
10 / 4 / 63
* * *
احاطه جهنّم بر کافران
ما همه خوابیم و گرفتار حجابها اَلنّاسُ نِیامٌ وَ اِذا ماتُوا اِنْتَبَهُوا. گوئی جهنّم محیط به ما است و خدر طبیعت مانع از شهود و احساس است وَ اِنَّ جَهنَّم لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.(302)
* * *
شدّت آتش و عذاب جهنّم
ای عزیز، در علوم عالیه ثابت شده است که مراتب اشتداد غیرمتناهی است. هر چه تو تصور کنی و تمام عقول تصور کنند شدت عذاب را، از آن شدیدتر هم ممکن است. اگر برهان حکما را ندیدی یا کشف اهل ریاضت را باور نداری، تو که بحمدالله مؤمنی، انبیا ـ صلوات الله علیهم ـ را صادق می دانی، تو که اخبار وارده در کتب معتبره ما را، که همه علمای امامیه قبول دارند، درست می دانی، تو که ادعیه و مناجات وارده از ائمه معصومین ـ سلام الله علیهم ـ را صحیح می دانی، تو که مناجات مولای متقیان، امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ را دیدی، تو که مناجات سید الساجدین ـ علیه السلام ـ را در دعای ابوحمزه دیدی، قدری تأمل کن در مضمون آنها؛ قدری تفکر نما در فقرات آنها. لازم نیست یک دعای طولانی را یک دفعه با عجله و شتاب بخوانی و تفکر در معانیش نکنی، بنده و شما حال سید سجّاد ـ علیه السلام ـ را نداریم که آن دعای مفصل را با حال بخوانیم، شبی یک ربع آن را، یک
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 375
ثُلْثِ آن را، با حال بخوان و تفکر کن در فقراتش شاید صاحب حال شوی. از همه گذشته، قدری تفکر در قرآن کن ببین چه عذابی را وعده کرده که اهل جهنم از مالک می خواهند که آنها را بکشد؛ هیهات! که مرگ در کار نیست. ببین خدای تعالی می فرماید: یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطتُ فی جَنْبِ الله . آیا این چه حسرتی است؟ که خدای تعالی با آن عظمت با این تعبیر ذکر می فرماید. تدبر کن در آیه شریفه قرآن؛ بی تأمل و تدبر از آن مگذر: یومَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمّا أَرْضَعَتْ و تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذَابَ الله ِ شَدیدٌ. وصف روز قیامت را می کند می فرماید: «روزی که فراموش می کند هر شیردهی از آنچه شیر می دهد؛ و می اندازد هر آبستنی بچه خود را؛ و می بینی مردم را مست، با اینکه آنها مست نیستند و لکن عذاب خدا سخت است.»
درست تفکر کن عزیزم، قرآن نعوذبالله کتاب قصه نیست؛ شوخی با شما نمی کند؛ ببین چه می فرماید؟ این چه عذابی است که عزیزها را از یاد می برد، حامله را بی بار می کند. آیا چه عذابی است که خداوند تبارک و تعالی با آن عظمت او را وصف می کند به «شدت» و جای دیگر به «عظمت». چیزی را که خدای تبارک و تعالی که عظمت او حدّ و حصر ندارد و عزت و سلطنت او منتهی ندارد توصیف به شدت و عظمت کند آیا چه خواهد بود؟ خدا می داند عقل من و تو و فکر همه بشر از تصورش عاجز است. اگر مراجعه به اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارت کنی و تأمل در آنها نمایی، می فهمی که قضیه عذاب آن عالم غیر از این عذابهایی است که فکر کردی. قیاس به عذاب این عالَم کردن قیاس باطل
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 376
غلطی است.
من برای تو یک حدیث شریف از شیخ جلیل القدر، صدوق طایفه، نقل می کنم که بدانی مطلب چیست، مصیبت چقدر است؛ با اینکه این حدیث راجع به جهنم اعمال است که سردتر از همه جهنمهاست. اولاً باید بدانی که شیخ صدوق، که این حدیث از اوست، کسی است که تمام علماء اعلام از او کوچکی می کنند و او را به جلالت قدر می شناسند. آن بزرگوار کسی است که به دعای امام ـ علیه السلام ـ متولد شده. آن کسی است که مورد لطف امام زمان ـ علیه السّلام و عَجَّلَ الله ُ تعالی فَرَجَهُ ـ بوده؛ و نویسنده به طریقهای عدیده از بزرگان علماء امامیه ـ علیهم رضوان الله ـ متصل به شیخ صدوق حدیث را نقل می کند، و مشایخ بین ما و صدوق همه از بزرگان و ثقات اصحابند. پس اگر از اهل ایمانی باید به این حدیث عقیده مند باشی.
رَوی الصَّدوقُ بِاسْنادِهِ عَنْ مَوْلینَا الصّادِقِ ـ علیه السّلام ـ قالَ: بَیْنا رَسُـولُ الله ِ ـ صلّی الله علیـه و آلـه ـ ذاتَ یَوْمٍ قاعِدا إذْ أَتاهُ جَبْرئیلُ ـ علیه السّلام ـ وَ هُوَ کَئیبٌ حَزینٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقالَ رَسُولُ الله ِ، صلّی الله علیه و آله: یا جَبْرَئیلُ مالی أرَاکَ کئیبا حَزینا؟ فقالَ: یا مُحَمَّدُ، فَکَیْفَ لا أَکُونُ کَذلِکَ و إِنَّما وُضِعَتْ مَنافیخُ جَهَنَّمَ الْیَوْمَ. فَقالَ رَسُولُ الله ِ ـ صلّی الله علیه و آله: وَ ما مَنافیخُ جَهَنَّمَ یا جَبْرَئیل؟ فقالَ: إنَّ الله َ تَعالی أَمَرَ بِالنّارِ فَأُوْقِدَ عَلَیْها أَلْفَ عامٍ حَتَّی احْمَرَّتْ؛ ثُمَّ أَمَرَ بِهَا فَأُوْقِدَ عَلَیْها أَلْف عامٍ حَتَّی ابْیَضَّتْ، ثُمَّ أَمَرَ بِها فَأُوْقِدَ عَلَیْها أَلْفَ عامٍ حَتَّی اسْوَدَّتْ، وَ هِیَ سَوْداءُ مُظْلِمَةٌ. فَلَوْ أَنَّ حَلْقَةً مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتی طُولُها سَبْعُونَ ذِراعًا وُضِعَتْ عَلَی الدُّنیا، لَذابَتِ الدُّنْیا مِنْ حَرِّها؛ وَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنَ الزَّقُومِ وَ الضّریعِ قَطَرَتْ فی شَرابِ أَهْلِ الدُّنْیا، ماتَ أَهْلُ الدُّنْیا مِنْ نَتْنِها. قالَ: فَبَکی رَسُولُ الله ِ ـ صلّی الله علیه
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 377
و آله ـ وَ بَکی جَبْرَئیلْ؛ فَبَعَثَ الله ُ إلَیْهِما مَلَکًا، فَقال: إنّ رَبَّکُما یَقْرَأُکُمَا السَّلامَ وَ یَقُولُ: إنّی أَمِنْتُکُما مِنْ أنْ تُذْنِبا ذَنْبًا اُعَذِّبَکُما عَلَیْهِ ـ انتهی.
حاصل ترجمه حدیث شریف این است که «در بین اینکه روزی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بود جبرئیل آمد در خدمتش، در صورتی که افسرده و محزون بود و رنگش متغیر بود. پیغمبر فرمود: "ای جبرئیل چرا تو را افسرده و محزون می بینم؟" گفت: "ای محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ چرا چنین نباشم در صورتی که امروز گذاشته شد دَمهای جهنم". پیغمبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفت: "چه چیز است دمهای جهنم؟" عرض کرد: "همانا خدای تعالی امر فرمود به آتش، برافروخته شد هزار سال تا سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن افروخته شد هزار سال تا سفید شد. پس از آن امر فرمود به آن، افروخته شد هزار سال تا سیاه شد و آن سیاه و تاریک است. پس اگر یک حلقه از زنجیری که بلندی آن هفتاد ذراع است گذاشته شود بر دنیا، هر آینه آب می شود دنیا از حرارت آن. و اگر قطره یی از زقوم و ضریع آن بچکد در آبهای اهل دنیا، همه می میرند از گَند آن." پس گریه کرد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و جبرئیل گریان شد. پس خدای تعالی فرستاد به سوی آنها فرشته[ای]. عرض کرد: "خدای شما سلام می رساند به شما و می فرماید من ایمن کردم شما دو تن را از اینکه گناهی کنید که عذاب کنم شما را به واسطه آن."»
ای عزیز، امثال این حدیث شریف بسیار است؛ و وجود جهنم و عذاب الیم آن از ضروریات جمیع ادیان و واضحات برهان
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 378
است؛ و اصحاب مکاشفه و ارباب قلوب در همین عالم نمونه آن را دیده اند. درست تصور و تدبر کن در مضمون این حدیث کمرشکن، آیا اگر احتمال صحت هم بدهی، نباید مثل دیوانه ها سر به بیابان بگذاری؟ چه شده که ما اینقدر در خواب غفلت و جهالتیم؟ آیا مَلَکی مثل رسول الله و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را از عذاب خدا ایمن کرده؟ با اینکه رسول خدا و اولیاء او تا آخر عمر هم از خوف خدا قرار نداشتند و خواب و خوراک نداشتند. ولیِّ کارخانه خدا از خوف غش می کرد. علی بن الحسین ـ علیهماالسلام ـ امام معصوم، گریه ها و زاریهایش و مناجات و عجز و ناله هایش دل را پاره پاره می کند. ما را چه شده که هیچ حیا نکرده در محضر ربوبیت اینقدر هتک حرمات و نوامیس الهی را می کنیم؟ ای وای بر ما و بر غفلت ما! ای وای بر ما و بر شدت سکرات موت ما! ای وای بر حال ما در برزخ و سختیهای آن، و در قیامت و ظلمتهای آن! ای وای بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب آن!(303)
* * *
شدّت آتش و عذاب جهنّم
آتش اعمال ـ که از جهنّم اعمال است ـ از ظاهر رو به باطن رود. و انسان در میان این دو آتش باطنی و ظاهری در فشارهائی است که کوههای این عالم، طاقت لحظه[ای] از آن را ندارند.(304)
* * *
شدّت آتش و عذاب جهنّم
هرگز انسان را در آن روز هولناک چیزی نتوان از عذاب نجات دهد، گر چه زن و فرزند و هر چه در عالم است، فدا دهد.
همانا آتش جهنم شعله ور است و با آن شعله، گوشت و پوست
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 379
و عصب و عروق را از استخوان می ریزد، دائماً، پس می روید.
آن شعله به خود دعوت می کند آنهایی را که از حق رو برگردان شدند و پشت کردند و جمع کردند مال و منال را و خزینه کردند.(305)
* * *
سبب اختلاف آتش دنیا و آخرت
سختی و شدت حرارت آتش آخرت را ما نمی توانیم در این عالم ادراک کنیم؛ زیرا که سبب اختلاف شدت و ضعف عذاب یکی قوت و ضعف ادراک است: هر چه مدرک قویتر و ادراک تامتر و خالصتر باشد بیشتر ادراک الم و درد کند.
و یکی دیگر اختلاف موادی است که حس به او قائم است در قبول حرارت. چون مواد مختلف است در قبول حرارت. مثلاً طلا و آهن بیشتر قبول حرارت می کنند از سرب و قلع؛ و اینها بیشتر قبول می کنند از چوب و زغال و اینها از گوشت و پوست.
و یکی دیگر شدت ارتباط قوه ادراک است به محل قابل. مثلاً مغز سر انسان با آنکه قبول حرارت کمتر می کند از استخوانها، مع ذلک تأثرش بیشتر است؛ زیرا که قوه ادراک در آن بیشتر نمایش دارد.
و یکی دیگر نقص و کمال خود حرارت است. اگر حرارت صد درجه باشد، بیشتر متألم می کند از آنکه پنجاه درجه باشد.
و یکی دیگر اختلاف ارتباط ماده فاعله حرارت است به ماده قابله آن. مثلاً آتش اگر مقارن با دست باشد یا بچسبد به دست، در سوختن فرق می کند.
تمام این اسباب خمسه که ذکر شد در این عالم در کمال نقص است، و در آن عالم در کمال قوت و تمامیت است. جمیع ادراکات
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 380
ما در این عالم ناقص و ضعیف و محجوب به حجب کثیره ای است که ذکر آنها موجب تطویل و مناسب با این مقام نیست.
امروز چشم ما ملائکه و بهشت و جهنم را نمی بیند؛ گوش ما صداهای عجیب و غریب برزخ و برزخیان و قیامت و اهل آن را نمی شنود؛ حس ما ادراک حرارت آنجا را نمی کند ـ همه از نقص خود اینهاست. آیات و اخبار اهل بیت ـ صلوات الله علیهم ـ مشحون به ذکر این مطلب است تلویحا و تصریحا...
اما بدن انسان در این عالم قابل قبول حرارت نیست. یک ساعت اگر در این آتش سرد دنیا بماند خاکستر می شود؛ ولی خداوند قادر در قیامت این بدن را طوری قرار می دهد و خلق می فرماید که در آن آتش جهنم ـ که به شهادت جبرئیل امین اگر یک حلقه از سلسله هفتاد ذراعی اهل جهنم را در این عالم بیاورند، تمام کوهها از شدت حرارت آن ذوب می شود ـ باقی می ماند همیشه و ذوب نمی شود و تمام نمی گردد. پس، بدن انسان هم در قیامت قابلیتش طرف قیاس نیست با این عالم.
و اما ارتباط نفس به بدن در این عالم خیلی ضعیف و ناقص است. این عالم تعصی دارد از آنکه نفس در او به قوای خود ظاهر گردد؛ ولی آن عالم مملکت ظهور نفس است؛ و نسبت نفس به بدن نسبت فاعلیت و خلاقیت است؛ چنانچه در محل خود ثابت است. و این نسبت اتمّ مراتب نسبتها و ارتباطهاست.
و اما آتش این عالم یک آتش افسرده سردی است، و یک امر عرضی مشوب به مواد خارجیه غیر خالص است؛ ولی آتش جهنم
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 381
خالص و بی خلط و جوهر قائم بالذات حیّ مریدی است که از روی شعور اهل خود را می سوزاند؛ و به هر قدر که مأمور است فشار به اهل خود می آورد. در وصفش شنیدی فرموده صادق مصدق جبرئیل امین را. قرآن خدا و اخبار انبیاء پر است از وصف آن.
و اما ارتباط آتش جهنم و التصاق آن به بدن در این عالم شبیه ندارد. جمیع آتشهای این عالم اگر به انسان احاطه کند بیش از احاطه به سطوح نکند، ولی آتش جهنم به ظاهر و باطن و به خود مدارک و متعلقات آنها یک نحو احاطه دارد. آن آتش است که قلب و روح و قوا را می سوزاند و با آنها یک نحو اتحاد پیدا می کند که در این عالم بی نظیر است.
پس، معلوم شد که موجبات عذاب در این عالم به هیچ وجه فراهم نیست: نه مواد اینجا لایق قبول، و نه فاعل حرارت تام الفاعلیة، و نه ادراک تام است. آتشی که جهنم از نفس او بسوزد ما ادراک آن را و تصور آن را نمی توانیم بکنیم.(306)
* * *
عدم احاطه آتش بر باطن و قلب
ما اکنون از آتش غضب الهی خبری می شنویم، و با هیچ بیانی ممکن نیست حقیقت آن را برای ما آنطور که هست، بیان کنند. همّت دنیا و قاموس طبیعت کوتاهتر از آن است که بتواند، حقایق عالم غیب و ماورای طبیعت را به طوری که هست، بیان کند. ما هر چه از جانب سعادت یا شقاوت می شنویم، به مقایسه به این دنیا و مأنوسات و عادیات خود از آن چیز می فهمیم، و عالم آخرت و ملکوت در تحت مقایسه و میزان دنیا و مُلک در نیاید.
ما هر چه آتش دیدیم، آتش مُلاصِق با بدن ـ آن هم نوعاً با
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 382
بدن ـ را دیدیم و بیشتر و بالاتر از آن چیزی نیافتیم. تمام آتشهای عالم دنیا را اگر روی هم گذارند، فؤاد انسان را نمی تواند بسوزاند؛ چه که فؤاد از مراتب ملکوت است و آتش مُلکی به آن نرسد؛ آتش ملکی از حدّ بدن ملکی دنیاوی خارج نشود. آن آتش ملکوتی الهی است که باطن و ظاهر و روح و قلب و فؤاد و بدن را می سوزاند، و از باطن قلب بروز کند، و به ظاهر از مجرای حواس نفوذ کند.(307)
* * *
انسان بین دو جهنّم
صورت غضب در این عالم صورت آتش غضب خداست در آن عالم. و چنانچه خود غضب از قلب بروز کند، شاید آتش غضب الهی، که مبدأ آن، غضب و سایر رذایل قلبیه است، از باطن قلب بروز کند و بر ظاهر سرایت کند و از مدارک ظاهره انسان، از قبیل چشم و گوش و زبان و غیر اینها، شعله های سخت دردناکش بیرون آید. بلکه خود این مدارک ابوابی است که به جانب آن جهنم گشاده شود، و آتش جهنم اعمال و دوزخ جسمانی آثار بر ظاهر بدن انسان احاطه کند و رو به باطن رود. پس، انسان بین این دو جهنم، که یکی از باطن قلب بروز کرده و نایره و شعله اش از طریق ام الدماغ به ملک بدن وارد گردد، و دیگری صورت قبایح اعمال و تجسم افعال است و از ظاهر رو به باطن تصاعد کند، در فشار و عذاب است. و خدای تبارک و تعالی می داند که این چه فشاری و چه زحمتی است غیر از سوختن و گداختن. تو گمان می کنی احاطه جهنم مثل این احاطه هاست که تو تصور می کنی؟ احاطه اینجا فقط به سطح ظاهر است، ولی احاطه آنجا به ظاهر و باطن و به سطوح و اعماق است.(308)
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 383
آتش سوزاننده قلوب
خدای تعالی خبر می دهد در کتاب مُنزَل خود در آیه شریفه نارُالله الموقدَةُ * الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئدَةِ از وصف آتشی که (آتش خدا) استیلای بر قلوب پیدا می کند و قلوب را می سوزاند. هیچ آتشی قلبْ سوزان نیست جز آتش الهی.(309)
* * *
آتش سوزاننده روح و درون
تمـام آتش دوزخ و عـذاب قبر و قیـامت و غیر آنهـا را که شنیـدی و قیاس کردی به آتش دنیـا و عذاب دنیا، اشتبـاه فهمیدی؛ بد قیـاس کردی. آتش این عالم یک امر عرَضی سـردی است. عذاب این عالَم خیـلی سهل و آسان است؛ إدراک تو در این عالَم ناقص و کوتاه است. همه آتشهای این عالَم را جمـع کنند روح انسان را نمی تواند بسوزاند؛ آنجا آتشش علاوه بر اینـکه جسم را می سوزاند روح را می سـوزاند، قلب را ذوب می کند، فؤاد را محترق می نماید.(310)
* * *
احاطه آتش جهنّم ظهور احاطه قیّومی حقّ
احاطه نار جهنّم به انسان، همچون احاطه هائی که در این عالم به نظر ما می رسد نیست؛ زیرا که اینجا احاطه های سطحی است؛ یعنی سطوح به سطوح احاطه دارند، لکن تماسی بین بواطن نیست. نار الهی احاطه به ظاهر و باطن و عمق و سطح دارد و احاطه آن، ظهور احاطه قیّومی است که به تمام موجودات به یک نحوه احاطه دارد. آتش خدائی چنانچه جسم را به ظاهر و باطن می سوزاند، روح و قلب را هم می سوزاند، و چنین آتشی در این عالم تصور ندارد. همه آتشهای این عالم از حدّ ظاهر بالا نمی روند
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 384
و به باطن انسان نمی رسند، لکن آنجا باطن را سخت تر می سوزاند و احاطه به باطن بیشتر دارد از احاطه به ظاهر.(311)
* * *
عذابهای مختلف جهنّم
عذاب جهنم فقط آتشش نیست؛ یک در هولناکی از آن به چشمت باز شود که اگر در این عالم باز شود تمام اهل آن از وحشت هلاک شوند؛ و همین طور یک در آن به گوشت باز شود و یکی به بینی ات باز شود که هر یک از آنها اگر به اهل این عالم باز شود، از شدت عذاب آن هلاک شوند. یکی از علمای آخرت گوید که همان طور که حرارت جهنم در کمال شدت است، سرمای آن هم در کمال شدت است. خدای تعالی قادر است جمع بین سرما و گرما را بنماید.(312)
* * *
سَقَر
عن ابن بکیر، عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: ان فی جهنم لوادیا للمتکبرین یقال له «سقر»؛ شکی الی الله ، عزوجل، شدة حره و سأله ان یأذن له ان یتنفس؛ فتنفس فأحرق جهنم.
حدیث در کمال اعتبار است، بلکه مثل «صحیح» است. «ابن بکیر از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که گفت: "همانا در جهنم وادی هست از برای متکبران که او را «سقر» گویند. شکایت کرد به خدای عزوجل از شدت حرارت خود و خواست از خدا که اذن دهد او را که نفس بکشد. پس تنفس کرد؛ پس محترق کرد جهنم را."» پناه می برم به خدا از جایی که خودش با
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 385
آنکه دار عذاب است از حرارت خودش شکایت کند و جهنم از نفس او بسوزد.(313)
* * *
هیبت مالک جهنّم
در حدیث است که یک طایفه از امّت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ را که وارد جهنّم می کنند، از هیبت مالک جهنّم اسم پیغمبر را فراموش می کنند، با آنکه در همان حدیث است که آنها اهل ایمان هستند و قلوب آنها و صورتهای آنها از نور ایمان درخشان و متلألی است.(314)
* * *
نشانه اهل جهنّم
علامت جهنمی بودن آن است که دلی را که برای تفقّه و تدبّر در آیات کریمه صحف تکوین و تدوین خلق فرموده، و چشم و گوشی را که برای بصیرت و شنوائی حقایق الهیّه مرحمت فرموده، در آنها صرف نشود، و از افق حیوانیّت تجاوز ننماید، و به مقام انسانیّت لااقل که مقام تدبیرات عقلیّه است، نرسد. چنین انسانی به حقیقت حیوان ـ گرچه به صورت دنیاوی ملکی انسان می نماید ـ؛بلکه گمراه تر از سایر حیوانات است.(315)
* * *
اوصاف اهل جهنّم
وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الإنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَیَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أعْیُنٌ لاَیُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَیَسْمَعُونَ بِهَا اُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ.
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 386
ببین علامت کسانی که برای جهنّم خلق شده اند و نشانه جهنّمیان، در تو هست؟
قلبی که از نور تدبّر و تفقّه و برگرداندن ظاهر دنیا را به باطن آن محروم باشد، با گوشت پاره که دل حیوانی را تشکیل می دهد فرقی ندارد. چشمی که جز صورت این عالم را نبیند و از نظر عبرت و حکمت کور باشد، و گوشی که جز اصوات این عالم را نشنود و از مواعظ الهیّه منعزل باشد، و حِکَم و نصایح را نپذیرد، با چشم و گوش حیوانات ممتاز نیست. آنهایی که این سه خاصیـت بزرگ انسانی را ندارند حیواناتی و چهارپایانی هستند به صورت انسان، بلکه آنها گمراهترند از حیوان.(316)
* * *
نزاع اهل جهنّم
در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد؛ اهل جهنم نزاع و دعوا می کنند، به هم پنجه می زنند. اگر شما بر سر دنیا دعوا دارید، بدانید که برای خود جهنم تهیه می کنید و رو به جهنم می روید. امور اخروی دعوا ندارد.(317)
* * *
خصومت از مصایب جهنّم
... خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که باهم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می پرند مثل سگ.(318)
1 / 1 / 61
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 387
مجادله، تخاصم اهل آتش
خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدعی مکاشفه درست باشد: می گوید: برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار، که خدای تعالی اطلاع می دهد، مجادله اهل علم و حدیث است.(319)
* * *
کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 388