فصل چهاردهم: تجسّم اعمال

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏               ‏فصل چهاردهم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

تجسّم اعمال

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 403


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 404

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

تجسّم اعمال و اخلاق

‏مسأله تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اینها یک مسأله ای است که‏‎ ‎‏در پیش اهل نظر و محققین مسلّم است.(330)‏

5 / 10 / 61

*  *  *

‎ ‎

‎ ‎

تجسّم اعمال، عقاید و اخلاق

‏انسان در عوالم دیگر از عذاب و عقاب جز آنچه خود در این عالم‏‎ ‎‏تهیه کرده نخواهد دید؛ و هر چه در این عالم از اعمال صالحه و‏‎ ‎‏اخلاق حسنه و عقاید صحیحه داشته، در آن عالم صورت آن را به‏‎ ‎‏عیان ببیند با کرامتهای دیگری که حق به تفضل خویش به او عنایت‏‎ ‎‏فرماید.(331)‏

*  *  *

 

 

تجسّم اعمال در قرآن

‏از برای هر یک از اعمال، چه اعمال خیریّه و چه اعمال شریّه‏‎ ‎‏فاسده، در نشئه ملکوت و عالم غیب یک صورت غیبیّه ملکوتیّه‏‎ ‎‏است...‏

‏     در قرآن شریف به تعبیرات مختلفه از این حقیقت غیبیه پرده‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 405

‏برداشته، چنانچه در آیه 30 از آل عمران فرماید: ‏یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا‎ ‎عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوْءٍ تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أمَداً بَعِیْداً.‎[2]‎

‏    ‏‏و این آیه شریفه کالصریح در این است که انسان خودِ اعمال را‏‎ ‎‏در آن روز می بیند؛ چه اعمال صالحه و چه اعمال سیّئه، و تأکید‏‎ ‎‏کند این مطلب را آنکه می فرماید در ذیل آیه که: آرزو می کند که‏‎ ‎‏بین او و اعمال سیئه اش جدایی بسیار باشد.‏

‏     ‏‏و در سوره مبارکه «زلزال» فرماید: ‏یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أشْتَاتاً لِیُرَوْا‎ ‎أعْمَالَهُمْ * فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ‎[3]‎‏ و‏‎ ‎‏ظاهر، بلکه صریح این آیه آن است که مردم اعمال خود را هر چه‏‎ ‎‏باشد، در آن نشئه می بینند.‏

‏     و این مطلب، یعنی تمثّل اعمال و صورت غیبیّه آنها از مسلَّمات‏‎ ‎‏پیش اهل معرفت‏‎[4]‎‏ است.(332)‏

*  *  *

 

 

تجسّم اعمال در احادیث

عامل کمال و حسن عمل

‏عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: ‏من صلّی الصلوات المفروضات فی اول‎ ‎وقتها و اقام حدودها، رفعها الملک الی السماء بیضاء نقیة، تقول: حفظک الله کما‎ ‎حفظتنی، استودعنی ملک کریم. و من صلیها بعد وقتها من غیر علة و لم یقم‎ ‎حدودها، رفعها الملک سوداء مظلمة، و هی تهتف به: ضیعتنی ضیعک الله کما‎ ‎ضیعتنی، و لا رعاک الله کما لم ترعنی.‎[5]‎

‏     ‏‏«فرمود حضرت صادق ـ علیه السلام: کسی که نمازهای واجب‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 406

‏را به جا آورد در اول وقت آنها و به پا دارد حدود آنها را (یعنی‏‎ ‎‏اجزاء و شرایط آنها را درست به جا آورد)، بالا برد فرشته آنها‏‏[‏‏را‏‏]‏‎ ‎‏به سوی آسمان در حالی که سفید پاکیزه است؛ می گوید آن نماز:‏‎ ‎‏"نگاه دارد تو را خداوند، چنانچه تو مرا نگاه داشتی، ودیعه گرفت‏‎ ‎‏مرا فرشته کریمی." و کسی که به جا آورد آنها را بدون علتی بعد از‏‎ ‎‏وقت آنها و حدود آنها را به پا ندارد، بالا برد آنها را فرشته در حالی‏‎ ‎‏که سیاه و تاریک است؛ فریاد زند به او: "ضایع کردی مرا، خداوند‏‎ ‎‏تو را ضایع کند چنانچه مرا ضایع کردی؛ و مراعات نکند خداوند‏‎ ‎‏تو را چنانچه مراعات نکردی مرا."»‏

‏     از این حدیث شریف علاوه بر آنکه صورت ملکوتی عمل‏‎ ‎‏مستفاد شود، حیات و شئون حیاتیه آن نیز معلوم شود. و این‏‎ ‎‏مقتضای ضربی از برهان نیز هست. و اخبار دلالت دارد که جمیع‏‎ ‎‏موجودات حیات ملکوتی دارند و عالم ملکوت سراسر حیات و‏‎ ‎‏علم است: و ‏ان الدار الاخرة لهی الحیوان.‎[6]‎

‏    ‏‏و فی الکافی باسناده عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ فی حدیث‏‎ ‎‏طویل: ‏اذا بعث الله المؤمن من قبره، خرج معه مثال یقدم امامه؛ کلّما یری‎ ‎المؤمن هولاً من اهوال یوم القیامة، قال له المثال: لا تفزع و لا تحزن و ابشر‎ ‎بالسرور و الکرامة من الله عزوجل؛ حتی یقف بین یدی الله عزوجل فیحاسبه حسابا‎ ‎یسیرا و یأمر به الی الجنة، و المثال امامه؛ فیقول له المؤمن: یرحمک الله ، نعم‎ ‎الخارج. خرجت معی من قبری و مازلت تبشّرنی بالسرور و الکرامة من الله حتی‎ ‎رأیت ذلک. فیقول: من انت؟ فیقول: انا السرور الذی کنت ادخلته علی اخیک‎ ‎المؤمن فی الدنیا؛ خلقنی الله ـ عزوجل ـ منه لأبشّرک.‎[7]‎

‏    ‏‏فرمود حضرت صادق ـ علیه السلام: «وقتی که بیرون آورد‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 407

‏خداوند مؤمن را از قبرش، خارج شود با او مثالی که پیش پیش او‏‎ ‎‏می رود؛ هر جا که آن مؤمن وحشتی از وحشتهای روز قیامت را‏‎ ‎‏ببیند، آن مثال به او گوید: "ترسناک مباش و اندوهناک مشو و‏‎ ‎‏بشارت باد تو را به سرور و کرامت از خدای عزوجل." تا بایستد در‏‎ ‎‏محضر حق تعالی؛‏‏[‏‏پس‏‏]‏‏محاسبه فرماید او را حسابی آسان و‏‎ ‎‏فرمان دهد او را به بهشت، و آن مثال پیش اوست. پس می گوید به‏‎ ‎‏او آن مؤمن: "خداوند رحمت کند تو را؛ تو خوب کسی بودی که با‏‎ ‎‏من خارج شدی از قبر؛ و همیشه مرا بشارت به سرور و کرامت از‏‎ ‎‏جانب حق دادی تا آنکه دیدم آن را. تو کیستی؟" می گوید: "من آن‏‎ ‎‏سروری هستم که داخل کردی او را بر برادر مؤمنت در دنیا، خلق‏‎ ‎‏فرمود خدای تعالی مرا از آن تا بشارت دهم تو را."»‏

‏     و در این حدیث شریف نیز دلالت واضحه است بر تمثل و‏‎ ‎‏تجسم اعمال در نشئه آخرت؛ چنانچه شیخ اجل، بهاءالدین‏‎[8]‎‎ ‎‏ـ قدس سره ـ نیز فرموده در ذیل همین حدیث شریف که «بعض‏‎ ‎‏اخبار دلالت می کند بر تجسم اعتقادات نیز. پس، اعمال صحیحه و‏‎ ‎‏اعتقادات صحیحه به صور نورانیه نیکومنظری ظاهر می شوند که‏‎ ‎‏باعث می شوند کمال سرور و ابتهاج را از برای صاحبشان. و اعمال‏‎ ‎‏سیئه و اعتقادات باطله ظاهر می شوند به شکل صور ظلمانیه‏‎ ‎‏مستقبحه که باعث می شوند برای صاحبشان غایت اندوه دردناکی‏‎ ‎‏را. چنانچه جماعتی از مفسرین گفته اند در ذیل آیه شریفه ‏یَوْمَ تَجِدُ‎ ‎کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرا وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ اَمَدا‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 408

بَعیدا‎[9]‎‏ و ارشاد می کند ما را به سوی این معنی قول خدای تعالی:‏‎ ‎یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُالنّاسُ اَشْتاتا لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ...‎[10]‎‏ الایه و کسانی که در آیه شریفه‏‎ ‎‏تقدیر قائل شدند و گفته اند: لیروا جزاء اعمالهم، و ضمیر «یره» را‏‎ ‎‏به عمل برنگرداندند، دور افتادند از حق.»‏‎[11]‎‏ انتهی کلامه مترجما‏‎ ‎‏رفع مقامه الشریف.‏

‏     ‏‏و در این مقام کلام غریبی از بعض محدثین جلیل صادر شده‏‎ ‎‏است‏‎[12]‎‏ که ذکر نکردن آن اولی است. و آن ناشی از آن است که‏‎ ‎‏گمان کردند منافات می باشد بین قول به تجسم اعمال، و قول به‏‎ ‎‏معاد جسمانی؛ با اینکه این مطلب مؤکد آن است. و کلمه «تمثل»‏‎ ‎‏که در این حدیث شریف است مثل تمثلی است که در قول خدای‏‎ ‎‏تعالی است: ‏فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرا سَویّا‎[13]‎‏ که حقیقتا به صورت جسمانیت‏‎ ‎‏متمثل می شود، نه آنکه خیال و گمان باشد و مثل خواب باشد. در‏‎ ‎‏هر صورت صرف کردن امثال این آیات و روایات را از ظاهر خود،‏‎ ‎‏با آنکه مطابق برهان قوی است که در محل خود مقرر است، به‏‎ ‎‏مجرد آنکه به عقل ما درست نمی آید و مطابق با مذهب حکما و‏‎ ‎‏فلاسفه است، مستحسن نیست. بهترین امور تسلیم در محضر‏‎ ‎‏قدس کبریای حق و اولیای معصومین است.‏

‏     پس، معلوم شد که هر عملی که مقبول درگاه مقدس حق شد،‏‎ ‎‏صورت بهیه حسنه دارد به تناسب خود از حور و قصور و جنات‏‎ ‎‏عالیات و انهار جاریات. و هیچ موجودی در صفحه وجود متحقق‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 409

‏نشود که از روی جزاف، بلکه ارتباطات عقلیه در کار است که‏‎ ‎‏کشف آنها را جز کمل اولیاء کسی نتواند کرد. و مطلب علی‏‎ ‎‏الاجمال تحت میزان عقلی و برهان حکمی است.‏

‏     پس از آنکه معلوم شد حیات عالم آخرت و زندگانی و لذات‏‎ ‎‏آن عالم بسته است به اعمالی که صورت کمالیه آنها بدان عالم‏‎ ‎‏منتقل می شود و آن اعمال عباداتی است که به کشف تام محمدی‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ اهل این ملت اطلاع بر آن پیدا کردند و کمال‏‎ ‎‏و حسن اعمال به نیات و اقبال قلب و حفظ حدود است و اگر‏‎ ‎‏عملی فاقد این امور یا بعض آن باشد از درجه اعتبار ساقط بلکه‏‎ ‎‏دارای صورت زشت مشوه است که انسان در عالم دیگر به آن‏‎ ‎‏می رسد، چنانچه از راه اخبار و آثار معلوم شد، پس بر هر انسان‏‎ ‎‏مؤمن به عالم غیب و اخبار انبیاء و اولیاء و اهل معرفت و علاقه مند‏‎ ‎‏به حیات ابدی و زندگانی جاویدان لازم است که با هر زحمتی و‏‎ ‎‏ریاضتی هست اصلاح اعمال خود را بنماید. و پس از آنکه ظاهر و‏‎ ‎‏صورت آنها مطابق قواعد اجتهادیه یا رأی فقها ـ رضوان الله علیهم ـ‏‎ ‎‏گردید، به اصلاح سیرت و باطن آنها کوشد؛ و هر قدر می تواند‏‎ ‎‏جدیت کند که لااقل واجبات را با حضور قلب بیاورد و اصلاح‏‎ ‎‏نقایص آنها را نیز با نوافل کند؛ چنانچه در احادیث شریفه است که‏‎ ‎‏نوافل جبران فرایض را می کند و سبب قبول آنها می شود.‏

‏     فی العلل باسناده عن ابی جعفر ـ علیه السلام ـ قال: ‏انما جعلت‎ ‎النافلة لیتمّ بها ما یفسد من الفریضة.‎[14]‎

‏    ‏‏و روی الشیخ ـ قدس سره ـ باسناده عن ابی بصیر، قال قال‏‎ ‎‏ابوعبدالله ـ علیه السلام: ‏یرفع للرجل من الصلاة ربعها اوثمنها او نصفها او اکثر‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 410

بقدر ماسها‎[15]‎‏؛ ‏و لکن الله تعالی یتم ذلک بالنوافل.‎[16]‎‏(333)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ملاک حیات ملکوتی اعمال

‏و بباید دانست که اعمال ظاهریه صوریه لایق مقام غیب و حشر در‏‎ ‎‏ملکوت نشوند، مگر آنکه از باطن روحانیت و لباب قلب به آن‏‎ ‎‏مددی رسد و او را حیات ملکوتی بخشد. و آن نفخه روحی، که‏‎ ‎‏خلوص نیت و نیت خالص صورت اوست، به منزله روح و باطن‏‎ ‎‏است که به تبع آن جسد نیز محشور در ملکوت شود و لایق قبول‏‎ ‎‏درگاه گردد. و لهذا در روایات شریفه وارد است که قبولی اعمال به‏‎ ‎‏قدر اقبال قلب است.‏‎[17]‎‏(334)‏

*  *  *

‏ ‏

 

نیّت صورت کامل اعمال

‏نیت صورت فعلیه و جنبه ملکوتیه عمل است... و در حدیث‏‎ ‎‏شریف اشاره به همین مطالب می نماید آنجا که فرماید: ‏و النیة افضل‎ ‎من العمل. الا، و ان النیة هی العمل‎[18]‎‏. «نیت از عمل افضل است، بلکه‏‎ ‎‏نیت تمام حقیقت عمل است.» و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه‏‎ ‎‏بعضی احتمال داده اند، بلکه مبنی بر حقیقت است؛ زیرا نیت‏‎ ‎‏صورت کامله عمل و فصل محصل او است، و صحت و فساد و‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 411

‏کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عمل واحد به واسطه نیت‏‎ ‎‏گاهی تعظیم و گاهی توهین است؛ و گاهی تام و گاهی ناقص است؛‏‎ ‎‏و گاهی از سنخ ملکوت اعلی و صورت بهیه جمیله دارد، و گاهی‏‎ ‎‏از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز علی‏‎ ‎‏بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط‏‎ ‎‏[‏‏و‏‏]‏‏صورت ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن‏‎ ‎‏عمل معراج الی الله کند و صورتش ملکوت اعلی است؛ و دیگری‏‎ ‎‏با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از‏‎ ‎‏شدت ظلمت شبیه ندارد.(335)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

افعال قلبی دارای صورت

‏مراد از ‏وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ‎[19]‎‏ افعال قلبی است که در ملکوت،‏‎ ‎‏صورتی و در فوق آن نیز صورتی دارد.(336)‏

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

تجسّم غضب

‏و در حدیث شریف، از حضرت باقر العلوم ـ سلام الله علیه ـ نقل‏‎ ‎‏کند که: «این غضب یک پاره افروخته آتشی است از شیطان، در‏‎ ‎‏قلب پسر آدم افروخته شود».‏‎[20]‎

‏     ‏‏و شاید همین آتش افروخته که در قلب انسانی به دست شیطان‏‎ ‎‏افروخته شود، صورتش در آن عالم ـ که عالم بروز سرایر و کشف‏‎ ‎‏حقایق است ـ صورت ‏نَارُ الله الْمُوقَدَةُ * الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَةِ‎[21]‎‏ باشد،‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 412

‏و باطنش حقیقت آتش غضب الهی باشد که بالاترین و‏‎ ‎‏سوزنده ترین آتشها است، و از باطن قلب بروز کند و رو به ظاهر‏‎ ‎‏ملک بدن آید.(337)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تجسّم به کار بردن اعضا در غیر طاعت

‏جناب محدّث عظیم الشّأن مجلسی رحمه الله در مرآت العقول در‏‎ ‎‏شرح حدیث شریف کُنْتُ سَمْعَهُ وَ بَصَرَه‏‎[22]‎‏ فرماید: «کسی که چشم‏‎ ‎‏و گوش و دیگر اعضای خود را در راه اطاعت حق تعالی صرف‏‎ ‎‏نکند، دارای چشم و گوش روحانی نشود و این چشم و گوش‏‎ ‎‏ملکی جسمانی در آن عالم نرود و در عالم قبر و قیامت بی گوش و‏‎ ‎‏چشم باشد، و میزان سؤال و جواب قبرْ آن اعضاء روحانی‏‎ ‎‏است.»‏‎[23]‎‏ انتهی حاصل ترجمته.‏

‏    ‏‏... و در احـادیث شریفه است که «کسـی که نسیان کند سوره ای‏‎ ‎‏از قـرآن را، متمثّل شود آن سـوره در بهشت بـرای او در صورتی‏‎ ‎‏که بـه آن خوبی صورتـی نیست. پس وقتـی آن را می بیند،‏‎ ‎‏می گـوید به آن که "تو چه هستی چقدر نیکوئی کاش تو از من‏‎ ‎‏بودی." جواب می دهد: "آیا تو مرا نمی شناسی؟ من فلان سوره‏‎ ‎‏هستم، اگر مرا فراموش نکرده بودی تو را به این درجه رفیعه‏‎ ‎‏می رساندم."»‏‎[24]‎‏(338)‏

‏ ‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 413

تجسّم غیبت

‏از بـرای این موبقه کبیـره در عالم غیب و پس پـرده ملکوت‏‎ ‎‏صورت مشوه زشتـی است که علاوه بر بدی آن موجب رسوایی‏‎ ‎‏در ملاء اعلی و محضـر انبیاء مرسلیـن و ملائکـه مقربیـن می شود.‏‎ ‎‏صورت ملکـوتی آن همان است که خداوند تبارک و تعالی در‏‎ ‎‏کتاب کریمش اشاره به آن می فرماید و احادیث شریفه نیز صراحتا‏‎ ‎‏و اشارتا بیان آن را کرده اند. قال الله عزوجل: ‏وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا‎ ‎اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأکُلَ لَحْمَ اَخْیهِ مَیْتا فَکَرِهْتُمُوهُ.‎[25]‎‏ فرمود: «غیبت نکند‏‎ ‎‏بعض شما بعضی را. آیا دوست دارد یکی از شما که گوشت برادر‏‎ ‎‏خود را بخورد در صورتی که مردار است؟ پس کراهت دارید او را‏‎ ‎‏البته.»‏

‏     ما غافلیم از آنکه اعمال ما عینا با صورتهای مناسبه با آنها در‏‎ ‎‏عالم دیگر به ما رجوع می کند. نمی دانیم که این عمل صورت‏‎ ‎‏مردار خوردن است. صاحب این عمل همان طور که چون سگهای‏‎ ‎‏درنده اعراض مردم را دریده و گوشت آنها را خورده، در جهنم نیز‏‎ ‎‏صورت ملکوتی این عمل به او رجوع می کند.‏

‏     و فی روایة ان رسول الله لمّا رجم الرجل فی الزنا، قال رجل‏‎ ‎‏لصاحبه: هذا اقعص کما یقعص الکلب. فمرّ النبی معهما بجیفة،‏‎ ‎‏فقال: انهشا منها. فقالا: یا رسول الله ، ننهش جیفة! فقال: ‏ما اصبتما من‎ ‎اخیکما انتن من هذه.‎[26]‎

‏    ‏‏«رسول خدا‏‏[‏‏صلی الله علیه و آله‏‏]‏‏ به واسطه زنا مردی را‏‎ ‎‏سنگسار فرمود. یکی از حضار به رفیقش گفت: "این شخص در‏‎ ‎‏جایگاه خود کشته شد مثل سگ". پس از آن پیغمبر‏‏[‏‏صلی الله علیه‏‎ ‎‏و آله‏‏]‏‏ با آن دو نفر به مرداری عبور کردند. فرمود به آنها: "با‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 414

‏دندانهای خود از گوشت این مردار بکنید." عرض کردند: یا رسول‏‎ ‎‏الله ، از گوشت مردار بخوریم! فرمود: "آنچه از برادرتان به شما‏‎ ‎‏رسید، گندش بیش از این است."»‏

‏     آری، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به قوت نور بصیرت و‏‎ ‎‏مشاهده می دید عمل آنها را که گندش از مردار بیشتر است و‏‎ ‎‏صورت آن فضیحتر و فظیعتر است.‏

‏     و در روایت دیگر است که غیبت کننده در روز قیامت گوشت‏‎ ‎‏خود را می خورد. و در وسائل از مجالس صدوق طائفه ـ رضوان‏‎ ‎‏الله علیه ـ سند به حضرت امیر ـ علیه السلام ـ رساند در ضمن‏‎ ‎‏مواعظش به نوف البکالی: قال قلت: زدنی. قال: ‏اجتنب الغیبة، فانها‎ ‎إدام کلاب النار‏. ثم قال: ‏یا نوف، کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یأکل لحوم‎ ‎الناس بالغیبة.‎[27]‎

‏    ‏‏نوف گوید: «گفتم به مولی علیه السلام: "زیاده از این موعظه‏‎ ‎‏فرما مرا." فرمود: "دوری کن از غیبت، زیرا که آن نانخورش‏‎ ‎‏سگهای آتش است." پس از آن فرمود: "ای نوف، دروغگوست‏‎ ‎‏کسی که گمان کند زاییده حلال است و حال آنکه گوشتهای مردم‏‎ ‎‏را می خورد به غیبت."»‏

‏     و منافات میانه این روایات شریفه نیست؛ همه اینها ممکن‏‎ ‎‏است واقع شود: هم گوشت مردار بخورد، و هم از گوشت خود‏‎ ‎‏بخورد، و هم به صورت سگ باشد و خوراکش مردار باشد، و هم‏‎ ‎‏به صورت مردار باشد و خوراک سگهای جهنم باشد. آنجا صور‏‎ ‎‏تابع جهات فاعلیه است و یک موجود صور عدیده ممکن است‏‎ ‎‏داشته باشد.(339)‏


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 415

تجسّم عمل عالم فاسد

‏یک نفر منحرف فاسد، معمم شده، امام جماعت گردیده، دکان‏‎ ‎‏درست کرده است، می بینی طایفه ای را فریب داده، آلوده و‏‎ ‎‏منحرف ساخته است. همین آلودگی است که از بوی تعفن آن، اهل‏‎ ‎‏جهنم اذیت می شوند. این تعفنی است که عالم سوء، عالم‏‎ ‎‏بی عمل، عالم منحرف در همین دنیا به بار آورده، و بوی آن در‏‎ ‎‏جهان دیگر، شامه اهل جهنم را می آزارد نه اینکه در آنجا چیزی به‏‎ ‎‏او افزوده باشند؛ آنچه در عالم آخرت واقع می شود چیزی است‏‎ ‎‏که در این دنیا تهیه گردیده است. به ما چیزی خارج از عمل ما‏‎ ‎‏نمی دهند، وقتی بنا باشد عالمی مفسده جو و خبیث باشد،‏‎ ‎‏جامعه ای را به عفونت می کشد منتها در این دنیا بوی تعفن آن را‏‎ ‎‏شامه ها احساس نمی کند؛ لیکن در عالم آخرت، بوی تعفن آن‏‎ ‎‏درک می گردد.(340)‏

*  *  *

‏ ‏

‏تعفن عالِم، عالم را متعفن می کند. در جهنم از تعفن عالِم پناه‏‎ ‎‏می برند به آتش! و این تعفنْ تعفنِ توجه به دنیاست، توجه به مقام‏‎ ‎‏است، توجه به ریاست است.(341)‏

11 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

تجسّم حبّ دنیا و حبّ نفس

‏آن خطر که در لحظات آخر جدایی از این عالم و کوچ به سوی‏‎ ‎‏جایگاه ابدی است، آن است که آن کس که مبتلا به حب نفس‏‎ ‎‏است و دنبال آن حب دنیا ـ با ابعاد مختلف آن ـ است که در حال‏‎ ‎‏احتضار و کوچ بعض امور بر انسان ممکن است کشف شود، و‏‎ ‎‏دریابد که مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا می کند،‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 416

‏با دشمنی خدا و غضب و نفرت از او ـ جَلَّ وَ عَلا ـ کوچ کند و این‏‎ ‎‏عاقبت و پیامد حب نفس و دنیا است و در روایات اشارت به آن‏‎ ‎‏شده است. شخصی متعبد و مورد وثوق نقل می کرد که «بر بالین‏‎ ‎‏محتضری رفتم و او گفت: ظلمی را که خدا بر من می کند هیچ کس‏‎ ‎‏نکرده، او مرا از این بچه هایم که با خون دل پرورش دادم‏‎ ‎‏می خواهد جدا کند. و من برخاستم و رفتم و او جان داد» شاید‏‎ ‎‏بعض عبارات که نقل کردم اختلاف مختصری با آنچه آن عالم‏‎ ‎‏متعبد گفتند داشته باشد؛ در هر صورت آنچه گفتم اگر احتمال‏‎ ‎‏صحت هم داشته باشد، به قدری مهم است که انسان باید برای‏‎ ‎‏چاره آن فکری بکند.(342)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

تجسّم اسارت در شهوات نفسانی

‏اگر پرده برداشته شود، معلوم می شود که صورت این اسارت در‏‎ ‎‏تحت قیود و کُند و زنجیرهای شهوات و هواهای نفسانیه چه‏‎ ‎‏صورتی است. شاید این سلسله ای که طولش هفتاد زراع است، و‏‎ ‎‏خدای تعالی از آن اطلاع داده،‏‎[28]‎‏ و آن حبس و غلی که برای ماست،‏‎ ‎‏در این دنیا صورت همین اسارت و رقیت در تحت فرمان شهوت و‏‎ ‎‏غضب باشد. خدای تعالی فرماید: ‏وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا.‎[29]‎‏ «‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏یافتند آنچه کرده بودند حاضر.» و فرماید: ‏لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا‎ ‎اکْتَسَبَتْ.‎[30]‎‏ آنچه به ما می رسد در آن عالم، صورت اعمال خود‏‎ ‎‏ماست.‏

‏     ‏‏سلسله های پیچ در پیچ شهوات و هواها را پاره کن و کند قلب را‏‎ ‎‏بشکن و از اسارت بیرون بیا و در این عالم آزادانه زیست کن تا در‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 417

‏آن عالم آزاد باشی؛ وگرنه صورت این اسارت را در آنجا حاضر‏‎ ‎‏خواهی دید. و بدان که آن طاقت فرساست.(343)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

تجسّم عبادات

‏مناسک ـ و خصوصا نماز ـ و بالأخص فرایض، مایه سعادت و‏‎ ‎‏حیات عالم آخرت و سرچشمه کمالات و رأس المال زندگانی آن‏‎ ‎‏نشئه است.‏

‏     و به حسب روایات کثیره در ابواب متفرقه و ضربی از برهان و‏‎ ‎‏مشاهده اصحاب کشف و عیان، از برای هر یک از عبادات مقبوله‏‎ ‎‏صور غیبیه بهیّه ای است، و تمثال ملکوتی اخروی است که در تمام‏‎ ‎‏نشئات غیبیه با انسان همراه و مصاحب است، و در همه شداید از‏‎ ‎‏انسان دستگیری می کند.(344)‏

*  *  *

‏ ‏

تجسّم قرائت قرآن

‏در کـافی شریف سنـد به سعد می رسـاند از حضرت بـاقرالعلوم‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ که فرمـود: «ای سعـد، تعلّم کنید قرآن را زیرا که‏‎ ‎‏قرآن می آید روز قیامت در بهترین صورتها.» پس فرمود قریب به‏‎ ‎‏این معنی که : در هر یک از صفوف خلایق از مؤمنین و شهدا و‏‎ ‎‏انبیاء و در صف ملائکه الله عبور کند، و آنها همه گویند این از ما‏‎ ‎‏نورانی تر است تا آنکه رسول ختمی معرفی آن کند. ـ الی آخر‏‎ ‎‏الحدیث.‏‎[31]‎‏و از حضرت صادق روایت کند که «خدای تعالی وقتی‏‎ ‎‏که جمع فرماید اوّلین و آخرین را، ناگاه آنها شخصی را می بینند که‏‎ ‎‏پیش می آید که هرگز صورتی از او بهتر دیده نشده.»‏‎[32]‎‏ و احادیث به‏‎ ‎


کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 418

‏این مضمون بسیار است و دلیل واضح بر گفته اهل معرفت است که‏‎ ‎‏از برای موجودات این عالم در آخرت صورتهای اخروی‏‎ ‎‏است.(345)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تجسّم تسلیم در برابر حق

‏نتیجه این تسلیم اراده به حق در دار آخرت آن شود که حق تعالی‏‎ ‎‏اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مثل اعلای خود قرار‏‎ ‎‏دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هرچه را بخواهد ایجاد کند به‏‎ ‎‏مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛‏‎ ‎‏چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از ـ رسول اکرم صلّی‏‎ ‎‏الله علیه و آله ـ راجع به اهل بهشت که ملکی می آید پیش آنها؛ پس‏‎ ‎‏از آن که اذن ورود می طلبد وارد می شود و نامه ای از جناب‏‎ ‎‏ربوبیّت به آنها می دهد بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام‏‎ ‎‏ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن‏‎ ‎‏است: ‏

‏     مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لایَمُوتُ.‏‎ ‎‏اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْ ءِ کُنْ فَیَکُونُ، وَ قَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْ ءِ‏‎ ‎‏کُنْ فَیکونُ. فقال صلی الله علیه و آله: ‏فلا یَقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْ ءِ‎ ‎کُنْ اِلاّ وَ یَکُون.

‏     ‏‏و این سلطنت الهیّه ای است که به بنده دهند از برای ترک اراده‏‎ ‎‏خود و ترک سلطنت هواهای نفسانیّه و اطاعت ابلیس و جنود‏‎ ‎‏او.(346)‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابمعاد از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 419

  • . «روزی که هر کس کار نیک و بد خود را در برابر خود حاضر بیند، آرزو کند که ای کاش میان او و کردارش فاصله ای دور می بود».
  • . «در آن روز مردم، پراکنده از قبرها بیرون می آیند تا اعمالشان را به آنها بنمایانند، هر کس به وزن ذرّه ای نیکی کرده باشد آن را می بیند، و هر کس به وزن ذرّه ای بدی کرده باشد آن را می بیند»؛ زلزال /  6ـ 8.
  • . نگاه کنید به: الاسفار الاربعة؛ ج 9، ص 296، باب 11، فصل 21.
  • . امالی؛ ص 256، مجلس 44، ح 10.
  • . عنکبوت /  64.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 190، کتاب الایمان و الکفر، باب ادخال السرور علی المؤمنین، ح 8.
  • . شیخ بهاءالدّین محمد بن حسین بن عبدالصمد عاملی، معروف به شیخ بهایی 953 ـ 1030 ه . ق. از او آثار فراوانی در علوم مختلف برجای مانده است که از جمله آنهاست: جامع عباسی و حواشی بر قواعد شهید در فقه، اسطرلاب و تشریح الافلاک در هیئت، مشرق الشمسین، حبل المتین، شرح دعای صباح، شرح اربعین حدیث در حدیث و دعا، و الفوائد الصمدیه و اسرار البلاغه در ادب.
  • . «روزی که هر کس کارهای نیک و بدی را که انجام داده حاضر یابد؛ و دوست دارد بین او و کارهای بدش فاصله ای دور باشد»؛ آل عمران  /  30.
  • . زلزال /  6.
  • . شیخ بهایی؛ اربعین؛ ص 292، شرح حدیث 33.
  • . مرآه العقول؛ ج 9، ص 95، کتاب الایمان و الکفر، باب ادخال السرور علی المؤمنین، ح 8.
  • . «پس برای او به صورت انسانی خوش قامت متمثل شد»؛ مریم  /  17.
  • . «نافله برای این قرار داده شده است تا به آن، آنچه از واجب تباه شده است جبران گردد»؛ علل الشرائع؛ ج 2، ص 329، باب 24، ح 4 ؛ وسائل الشیعة؛ ج 3، ص 54، کتاب الصلاة، باب 17، ح 10.
  • . قوله «بقدر ماسها» مقصود از حدیث شریف چنانچه در روایات دیگر است، آن است که از نماز آنقدر بالا می رود و مقبول می شود که قلب را اقبال است. پس قوله «بقدر ماسها» برای بیان اصل نسب است نه بیان آنچه مرفوع می شود، و محتمل است سهو را به معنی سکون قلب و لین آن باشد؛ زیرا که سهو به معنی سکون و لین آمده؛ چنانچه جوهری گوید.منه عفی عنه.
  • . وسائل الشیعة؛ ج 3، ص 54، کتاب الصلاة، باب 17 از ابواب اعداد الفرایض، ح 12.
  • . پیامبر فرمود: «اِنَّ اللّه َ لا یَنْظُرُ إِلی صُوَرِکُمْ، وَ اَعْمالِکُمْ، وَ اِنَّما یَنْظُرُ إِلی قُلُوبِکُمْ؛ همانا خداوند به صورتها و اعمالتان ننگرد، بلکه به دلهایتان نظر کند»؛ بحارالانوار؛ ج 67، ص 248، کتاب الایمان و الکفر، باب 54، ح 21.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 16، کتاب الایمان و الکفر، باب الاخلاص، ح 4.
  • . «هر کس باید بنگرد که برای فردای خود چه فرستاده است»؛ حشر /  18.
  • . حضرت باقرالعلومع فرماید: «إنَّ هذا الْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطانِ، تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ؛ یعنی همانا این غضب، برقه آتشی از شیطان است که افروخته شود در قلب پسر آدم»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 304، کتاب الایمان و الکفر، باب الغضب، ح 12.
  • . همزه /  6 ـ 7.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 352، کتاب الایمان و الکفر، باب من أذی المسلمین، ح 8.
  • . مرآه العقول؛ ج 10، ص 392.
  • . علیّ بن ابراهیم عن أبیه... عن أبی بصیر قال: قال أبوعبداللّه ع: «مَنْ نَسِیَ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ مَثَّلَتَ لَهُ فی صُورَةٍ حَسَنَةٍ وَ دَرَجَةٍ رَفیعَةٍ فِی الْجَنَّةِ، فَإِذا رَآها قالَ: ما أَنْتَ، ما أَحْسَنک، لَیْتَکَ لی. فَیَقُولُ: أَما تَعْرِفُنی؟ أَنَا سُورَةُ کَذا وَلَوْ لَمْ تَنْسَنی رَفَعْتُکَ إِلی هذا»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 607، کتاب فضل القرآن، باب من حفظ القرآن ثم نسیه، ح 2.
  • . حجرات  /  12.
  • . المحجه البیضاء؛ ج 5، ص 253، کتاب آفات اللسان.
  • . وسائل الشیعة؛ ج 8، ص 600، ابواب احکام العشرة، باب 152، ح 16.
  • . اشاره به آیه مبارکه: «ثُمَّ فی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذراعا»؛ حاقّه /  32.
  • . کهف /  49.
  • . «نیکیهای هر کس از آن خود اوست و بدیهایش هم بر علیه خود اوست»؛بقره /  286.
  • . عن أبی جعفر ـ علیه السلام ـ قال: «یا سَعْدُ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ. فَإِنَّ الْقُرْآنَ یَأتی یَوْمَ الْقِیامَةِ فی أَحْسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إِلَیْهَا الْخَلْقُ... الخ»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 596 ـ 598، کتاب فضل القرآن، باب 1، ح 1.
  • . قال أبوعبداللّه ع: «إِذا جَمَعَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ الأَوَّلینَ وَ الاْخرینَ إِذا هُمْ بِشَخْصٍ قَدْ أَقْبَلَ لمْ یَرَقَطُّ أَحْسَنَ صُورَةً مِنْهُ      فَإِذا نَظَرَ إلَیْهِ الْمُؤْمِنُونَ وَ هُوَ الْقُرْآنُ قالُوا: هذا مِنّا، هذا أَحْسَنُ شَیْ ءٍ رَأَیْنا... الخ»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 602، کتاب فضل القرآن، باب 1، ح 14.