فصل پنجم: روابط با کشورهای جهان اسلام

شرایط خاتمه جنگ

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

صدام باید محاکمه‎ ‎بشود

‏ما نمی دانیم که چرا مسلمین ـ یعنی، ممالک اسلامی، والاّ خود مسلمین‏‎ ‎‏با ما هستند ـ چرا ممالک اسلامی پا میان نمی گذارند و این آدم را به پای‏‎ ‎‏میز محاکمه نمی کشانند. از چه می ترسند؟ صدام باید محاکمه بشود‏‎ ‎‏همان طوری که کارتر باید محاکمه بشود. او برای نفع خودش عمل‏‎ ‎‏می کرد و این ملعون برای نفع امریکا عمل می کند. او برای اینکه چند‏‎ ‎‏کیلومتر زمین خشک، برای این لشکرکشی نمی کند و این همه جمعیت‏‎ ‎‏اسلام را چه از آن طرف و چه از این طرف به قتال وادارد و به کشتن بدهد‏‎ ‎‏و آنهمه میلیاردها دینار عراقی و تومان ایرانی را به این دو تا کشور ضرر‏‎ ‎‏بزند و آن سلاحهایی که باید ما در مقابل دشمن و در مقابل صهیونیسم و‏‎ ‎‏امپریالیسم باید به کار بیندازیم به روی هم بکشیم. و این یک جنایتی‏‎ ‎‏است که صدام کرده. ما مدافع هستیم از منافع خودمان، ما مدافع از‏‎ ‎‏اسلام هستیم. ما می شناسیم این آدم را. من در عراق هم می شناختم‏‎ ‎‏این آدم را، که این آدم چنانچه ـ خدای نخواسته ـ دستش باز بشود از‏‎ ‎‏عَفلق بدتر است و عفلق، اسلام را مخالف همه چیز خودش می داند.(364)‏

28 / 7 / 59

*  *  *

‏ ‏


کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 193

آزادی ملت عراق‎ ‎به کمک‎ ‎حکومتهای اسلامی

‏اگر ‏‏[‏‏دولت عراق‏‏]‏‏ مسلم هم باشد باید دولتهایی که می خواهند صلح و‏‎ ‎‏صفا برقرار بشود، با او قتال کنند، تا اینکه برگردد به امر خدا. برگشتن به‏‎ ‎‏امر خدا مجرد این نیست که از کشور ما بیرون برود؛ خسارات ایران را،‏‎ ‎‏خسارات مالی ایران را ـ خسارات جانی قابل جبران نیست ـ باید جبران‏‎ ‎‏کند و قوای خودش را بیرون بکشد و دستش را از مملکت عراق کوتاه کند‏‎ ‎‏و حکومت غاصب خودش را کنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد؛ برای‏‎ ‎‏اینکه سرنوشت خودشان را به دست بگیرند.‏

‏     مسالۀ نزاع بین یک حکومت و حکومت نیست، مسالۀ هجوم یک‏‎ ‎‏بعث عراقی غیر مسلم است بر یک حکومت اسلامی و این قیام کفر علیه‏‎ ‎‏اسلام است و بر همۀ مسلمین قتال بر او واجب است. و اگر مسلمین‏‎ ‎‏تکلیف خودشان را عمل بکنند ما هرگز بنا نداریم که در مملکت دیگری‏‎ ‎‏دخالتی بکنیم یا هجومی بکنیم. هجوم از طرف آنهاست و برخلاف میل‏‎ ‎‏ملت است. این حکومتها بیایند و ملت عراق را آزاد کنند و تضمین کنند‏‎ ‎‏آزادی ملت عراق را. ببینند که ملت عراق آیا این حکومت را می خواهد یا‏‎ ‎‏نمی خواهد؟‏

‏     صدام انتخاباتی اخیراً در عراق پیشنهاد کرد و در مجلسشان‏‎ ‎‏گذراندند که هر کس مخالفت کند محکوم به اعدام است، حتی علمایی‏‎ ‎‏که ضد او بودند با فشار بردند و از آنها رای گرفتند.‏

‏     صدام آنقدری که به مملکت خودش جرم مرتکب شده است و‏‎ ‎‏آنقدری که رجال دینی و اسلامی را قتل عام کرده است، آنقدر به مملکت‏‎ ‎‏ما تجاوز نکرده است. تجاوز او بر ملت خودش بیشتر از تجاوز اوست بر ما.‏‎ ‎‏بر ما و بر شما و بر همۀ مسلمین واجب است که او را به جای خودش‏‎ ‎‏بنشانند و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده است از او مطالبه کنند.‏

‏     ما دعوا با کسی نداریم، لکن خسارات عراق و ایران را می خواهیم.‏

‏     ما اسلام را می خواهیم حفظ کنیم و با بودن این حزب در عراق،‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194

‏اسلام در خطر است، در خطر کفر است. و شما با کسانی که در این امر وارد‏‎ ‎‏هستند، از قبیل دولت ایران، مجلس ایران و رئیس جمهور ایران مذاکره‏‎ ‎‏کنید. آنها هم همین معنا را خواهند به شما گفت.(365)‏

28 / 7 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شرایط حکمیت 

‏برای اینکه آتش را خاموش کنید، باید به حَکَمیت بنشینید و باید‏‎ ‎‏سرحَدّات را ببینید؛ آن طرف را ببینید، و این طرف را؛ باید ملتها را‏‎ ‎‏ملاحظه کنید؛ ملت عراق را ببینید که آیا ملت عراق این حکومت را قبول‏‎ ‎‏دارد یا نه؟(366)‏

10 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انتحار، بهترین راه‎ ‎نجات صدام

‏به صدام هم می گویم که من یک راه برای تو سراغ دارم و آن راه انتحار‏‎ ‎‏است. همان طوری که هیتلر بعد از آنکه به شکست رسید خودش را‏‎ ‎‏کشت، تو هم اگر مردی و مثل هیتلری، خودت را بکش.(367)‏

24 / 12 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شرایط غیرقابل‎ ‎تغییر ایران برای‎ ‎صلح

‏ما از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس‏‎ ‎‏قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته‏‎ ‎‏است آنجایی که خدا می داند، ما مسائلمان مسائلی بوده است که یکی‏‎ ‎‏بوده؛ آن هم برای این است که یک مسائلی که ما گفتیم، یک چیزی نبوده‏‎ ‎‏که می خواستیم تحمیل کنیم، یک چیزی بوده است که وقتی عرضه‏‎ ‎‏کنیم به همۀ عقلای دنیا و همۀ جنگنده های دنیا، عرضه کنیم به آنها، از‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 195
‏ما می پذیرند. ما از اول می گفتیم که شما ریختید در منزل ما، در‏‎ ‎‏شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور‏‎ ‎‏ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم کردید و آنهمه کشتار کردید، باید‏‎ ‎‏بروید بیرون. یکی از شرایط ما این است که بروید بیرون. این را چه‏‎ ‎‏انسانی می تواند بگوید که این شرط، یک شرط تحمیلی است؟ خوب،‏‎ ‎‏دزد آمده تو خانۀ ما، تو اثاث ما را برداشته و جمع کرده، می گوید: حالا بیا‏‎ ‎‏صلح کنیم، اینها مال من! خوب همین است دیگر؛ اینها دزدهایی بودند‏‎ ‎‏که ریختند به این کشور و هر چه هم بود در این شهرها برده اند. هر چه‏‎ ‎‏مردم مال داشتند، اگر یک مقدارش را توانستند خود اینها حمل کنند از‏‎ ‎‏محلشان، کرده اند، اگر نه، آنها برده اند و از بین برده اند و آنهمه خرابی‏‎ ‎‏کرده اند و خرابیهایی که در هیچ جامتعارف نیست. مغول هم که به ایران‏‎ ‎‏حمله کرده، اینطور نبوده است که وقتی یک شهری را می گیرد تا آخر‏‎ ‎‏خرابش کند. شهرهای ما را اینطور کرده اند اینها. خوب ما می گوییم که‏‎ ‎‏شما وارد شدید به ‏‏[‏‏کشور‏‏]‏‏ ما و اینهمه جرم کردید، حالا می گویید که‏‎ ‎‏بیایید با هم صلح کنیم. صلح کنیم؛ یعنی، خوزستان مال شما؛ یعنی،‏‎ ‎‏آنقدری که شما گرفتید مال شما. نه، هیچ وقت، هیچ کس نمی پذیرد. ما‏‎ ‎‏می گوییم شما بدون قید و شرط، باید بیرون بروید. اگر هم بیرون نروید،‏‎ ‎‏بیرونتان می کنیم. بهتر هم برای خودتان همین است که بی خود این‏‎ ‎‏جوانهای بیچاره را به زور نیاورید و به کشتن بدهید. خودتان بروید‏‎ ‎‏بیرون. این یک مساله ای است که همۀ عقلای دنیا می پسندند از ما که‏‎ ‎‏کسی آمده است منزل شما و خرابکاری کرده، حالا به او می گویید: بروید‏‎ ‎‏بیرون، اگر می خواهید یک تفاهمی بشود، باید بروید بیرون.(368)‏

22 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏


کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 196

تعیین خسارات‎ ‎وارده و متجاوز

‏مسالۀ دوم، مساله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیۀ جبران‏‎ ‎‏خسارت یک جهت مادی دارد، یک جهت سیاسی و معنوی. جهت‏‎ ‎‏مادی اش گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همۀ شهرها را خراب‏‎ ‎‏کرده اند و هر چه ما داشتیم به هم زده اند و البته جوانهای ما هر دانه ایش‏‎ ‎‏ارزش همۀ لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اینها؛ ارزش‏‎ ‎‏مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش‏‎ ‎‏سیاسی مساله. اگر بنا باشد که یکی کسی بیاید، هر چه جرم دارد بکند و‏‎ ‎‏هر چه دستش می رسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب، حالا دیگر‏‎ ‎‏صلح می کنیم، من می روم بیرون؛ بسیار خوب، صلح می کنیم! خوب، این‏‎ ‎‏جنایتی که کردی چرا؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم، نه از باب این‏‎ ‎‏است که یک مساله ـ مثلاً ـ مادی را اغماض کرده ایم، یک مساله معنوی را‏‎ ‎‏ما اغماض کرده ایم؛ یعنی، یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق‏‎ ‎‏کرده ایم به اینکه باز ‏‏[‏‏ظلم‏‏]‏‏ بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین‏‎ ‎‏بساط را در آورند، بعد هم بگویند که آقا، بسیار خوب، باز صلح می کنیم!‏‎ ‎‏هی خلاف کنند و هی بگویند صلح می کنیم! این باید جلویش گرفته‏‎ ‎‏بشود. در دنیا باید اینطور تعدیاتی که واقع می شود جلویش گرفته بشود.‏‎ ‎‏یکی از مواردی که باید، جهتی که باید به او جلوگیری بشود این است که‏‎ ‎‏همۀ خسارتهایی که وارد شده باید بدهید. الآن می گویید که ما ـ دروغی‏‎ ‎‏هم می گویند البته ـ که ما بیرون می رویم و قبول می کنیم فلان، خوب،‏‎ ‎‏بسیار خوب، الآن بروند بیرون، و همین حالا کارشناسها هم بیایند و‏‎ ‎‏جریمه های اینها را ارزیابی کنند که چقدر بوده. یک گروه دیگر هم بیایند‏‎ ‎‏و ارزیابی کنند که کی مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم؛‏‎ ‎‏امروزی که ما قدرت داریم، ‏‏[‏‏جسور می شود.‏‏]‏‏ ما آن روزی هم که صدام آن‏‎ ‎‏کوس کذا را می زد، مسائلمان همین بود، امروز هم که قدرت دست‏‎ ‎‏ماست و صدامی تو کار نیست، امروز هم همان حرفها را ما می زنیم و آن‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 197
‏حرف این است که مجرم باید معلوم بشود کی است. اگر ما مجرم هستیم،‏‎ ‎‏دنیا به ما هر چه می خواهد، بگوید و اگر آنها مجرم هستند، باید‏‎ ‎‏همان طور حکومت بشود، به طور عدالت حکومت بشود. ما عدالت را‏‎ ‎‏می خواهیم. ما هیچ وقت طالب جنگ از اول نبودیم. اگر چنانچه عراق به‏‎ ‎‏ما حمله نکرده بود، ما دفاع نمی کردیم. اما دفاع ما کردیم، ما جنگ‏‎ ‎‏نکردیم تا حالا. در عین حالی که رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه‏‎ ‎‏به ما گفتند اجازه بدهید ما وارد بشویم در آنجا و با آنها چه بکنیم ‏‏[‏‏ما‏‎ ‎‏گفتیم: فقط دفاع کنید‏‏]‏‏ خوب، ما هم، ما می خواهیم دفاع بکنیم؛ دفاع‏‎ ‎‏که یک مساله عقلی است. یک مساله ای است که حتی حیوانات هم اصلاً‏‎ ‎‏وقتی بخواهند حمله کنند، دفاع می کنند. دفاع یک مساله طبیعی است.‏‎ ‎‏ما همیشه دفاع کرده ایم تا حالا، هیچ وقت جنگ نکرده ایم.‏

‏     ما که می گوییم که ما جنگجو نیستیم مثل شماها؟! ما صحیح‏‎ ‎‏می گوییم و شاهد داریم و آن است که از ما دفاع است. شمایی که‏‎ ‎‏می گویید ما صلح طلبیم، صلح طلبی شما مثل صلح طلبی اسرائیل است‏‎ ‎‏تا حالا. اسرائیل هم حالا می گوید: بیایید صلح کنیم. یعنی، چه؟ یعنی‏‎ ‎‏وارد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا می گوید که ما،‏‎ ‎‏بیایید حالا دیگر آتش بس کنیم. آن روز آتش بس است که با مشت بزنند‏‎ ‎‏اسرائیل را بیرونش کنند از شهرهای خودشان و آن وقت بگویند که‏‎ ‎‏بسیار خوب، حالا آتش بس! بنشینید مجرم را بفهمیم کی است. آن وقت‏‎ ‎‏هم صلح همین طوری نباید بشود. مجرم باید معلوم شود کی است.‏‎ ‎‏اسرائیل بیاید هر چه جرم دارد بکند، بعد بگوید که خوب، ما دیگر کاری‏‎ ‎‏نداریم، شما بروید سراغ کارتان، اینجا هم که ما گرفتیم مال خودمان!‏‎ ‎‏معنای آتش بس این است؟ همان آتش بس صدامی است. این آتش بسی‏‎ ‎‏است که اسرائیل هم دارد مطرح می کند؛ یعنی، همه چیزمان را دادیم،‏‎ ‎‏حالا بس؛ بسم الله ، تشریف بیاورید حالا دیگر با هم چون، صورت هم را‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 198
‏ببوسیم و اینهایی را هم که بردید؛ مال شما باشد! آتش بسی هم که اینها‏‎ ‎‏الآن دارند اظهار می کنند، همان وقت هم که آتش بس کنند، سه ساعت‏‎ ‎‏بعدش آبادان را تیرباران می کنند و آدم می کشند در صورتی که آبادان‏‎ ‎‏جنگجو نیست، آبادان یک جمعیتی دارند مشغول کسب خودشان‏‎ ‎‏هستند. اینها می گویند که اینها کردند و ما کردیم کی؟ کدام وقت اینها به‏‎ ‎‏این شهرهای شما کاری کردند؟ اینها هم با شما جنگ دارند، شما هم با‏‎ ‎‏اینها جنگ دارید. شمایی که می گویید آتش بس بسیار خوب، می گویید‏‎ ‎‏که چون اینها به ما حمله کردند، ما هم کردیم. اینها به شهر شما ‏‏[‏‏حمله‏‏]‏‎ ‎‏کردند یا به شما؟ شما باید به تلافی، ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ خود اینها ‏‏[‏‏حمله‏‏]‏‏ بکنید، شما‏‎ ‎‏تلافی به آبادان می کنید؟ همان کارهایی که از اول به آبادان می کردید،‏‎ ‎‏حالا هم همان کارها را دارید می کنید و این آتش بس نیست.‏

‏     ما همان شرایطی که از اول گفتیم، حالا هم همان شرایط را‏‎ ‎‏می گوییم، که یکی بیرون رفتن تمام این ارتشیهای عراق و این‏‎ ‎‏جنگنده های عراق از کشور ما بدون قید و شرط ‏‏[‏‏است؛‏‏]‏‏ هیچ قید و‏‎ ‎‏شرطی در کار نیست، حالا که می گویند ما بیرون می رویم. اینها‏‎ ‎‏می گویند: بیایند، ما بیرون می رویم که شما بیایید رد بشوید، لکن به‏‎ ‎‏شرط اینکه صلح باشد، تمام بشود مساله؛ یعنی، به شرط اینکه ما هر چه‏‎ ‎‏ضرر به شما زدیم، هر چه جنایت کردیم هیچ! این مضحک است واقعاً.‏‎ ‎‏یک جمعیتی می خواهند بیایند کمک کنند شما را، شما می گویید: حالا‏‎ ‎‏که می خواهید کمک بکنید، پس دست بردارید از این ادعاهایی که‏‎ ‎‏دارید، شما مجرم را دیگر لازم نیست بشناسید، بیایید صلح بکنیم با هم،‏‎ ‎‏لازم نیست که این همه جریمه ها که وارد شده است به شما، تلافی بشود!‏‎ ‎‏این معنای آتش بس نیست، این معنای صلح نیست. ما همان مطلبی که‏‎ ‎‏از اول گفتیم، همۀ دولتمردان ما همان مطلب را می گویند. باید بی قید و‏‎ ‎‏شرط، اینها بیرون بروند، نروند، بیرونشان می کنیم بی قید و شرط. و اگر‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 199
‏زیادتر بمانند برای خودشان ضرر زیادتر دارد. هر چه بمانند ضررش‏‎ ‎‏برای آنها زیاد است و باید تمام ‏‏[‏‏ضرر‏‏]‏‏هایی که به ما وارد کرده اند، ما حالا‏‎ ‎‏مقدارش را نمی دانیم، کارشناس باید بیاید بگردد مقدارش را معلوم کند‏‎ ‎‏که چقدر مقدارش است آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم‏‎ ‎‏معلوم بشود که کی است.‏

‏     و ما بُعد معنوی این کار را داریم. ما اگر عراق، دست بردارد این حزب‏‎ ‎‏بعث از عراق و برود گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان، این مردم‏‎ ‎‏مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آنها‏‎ ‎‏نمی خواهیم، برای اینکه آن بُعد معنوی دیگر نیست در کار؛ برای آنکه‏‎ ‎‏آن مجرم رفت و تمام شد، آن بُعد معنوی نیست در کار دیگر. ما بُعد‏‎ ‎‏معنوی قضیه را باید ‏‏[‏‏حل‏‏]‏‏ بکنیم. ما مسئول این جوانها هستیم. ما‏‎ ‎‏مسئول این ارتش هستیم. ما مسئول این زنها و مردهایی که بچه هایشان‏‎ ‎‏و جوانشان را از دست داده اند، هستیم. مگر ما می توانیم که بی قید و‏‎ ‎‏شرط بگوییم که بیایید صلح بکنیم، چون ما می خواهیم برویم کمک ‏‏شما‏‎ ‎‏بکنیم؟ این مسلک اسلام نیست که ما بخواهیم کمک آنها بکنیم؟ و یک‏‎ ‎‏رشوه هم بدهیم. بله، بعضی حکومتها اینطوری هستند. نفتهایشان را‏‎ ‎‏می دهند و التماسشان هم می کنند. این حکومت اسلامی نیست اینطور.‏

‏     ‏‏ما آن چیزهایی که از اول گفته ایم تا حالا سرش هستیم. یک قدم‏‎ ‎‏این طرف و آن طرف نیست در کار. نمی خواهیم که تحمیل کنیم. یک‏‎ ‎‏چیز غیر عقلی و غیرعقلایی بگوییم و نمی خواهیم از آن چیزی که هر‏‎ ‎‏عقلی می پذیرد عقب بنشینیم؛ آن هم به واسطۀ آن بُعد معنوی که دارد،‏‎ ‎‏به واسطۀ اینکه آدم جانی را نباید در جنایتش تشویق کرد. ما اگر صلح‏‎ ‎‏بکنیم، معنایش تشویق کردن این جانی است به جنایتش. ما صلح‏‎ ‎‏می خواهیم، خیلی هم می خواهیم، اما صلح بی قید و شرط. معنایش این‏‎ ‎‏است که شما همین جا که هستید باشید یا خیر، بروید بیرون، لکن دیگر‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 200
‏باقی اش هر چه هست، شده است دیگر؛ هر چی می خواهد بشود شده‏‎ ‎‏است؟ نخیر، این به حیثیت اسلام ضرر می زند اینطور اغماض و حق‏‎ ‎‏ندارد کسی اینطور اغماض کند. البته راه دادن برای رفتن به سوریه برای‏‎ ‎‏برطرف شدن ‏‏[‏‏سوء تفاهم ها‏‏]‏‏ با آنها یک مساله ای نیست که شما به ما‏‎ ‎‏منت داشته باشید؛ ما به شما منت داریم اگر روی قواعد عادی باشد.‏‎ ‎‏البته چون یک تکلیف الهی است. به هیچ کس هم منت نداریم. اما نباید‏‎ ‎‏شما از ما یک چیزی بگیرید که می خواهیم بیاییم کمکتان؛ شمایی که‏‎ ‎‏می گویید که ما با اسرائیل مخالف هستیم و می دانم که شما دروغ‏‎ ‎‏می گویید که شرط اینکه شما بیایید از اینجا رد بشوید این است که صلح‏‎ ‎‏بشود و هر چی که ما کردیم دیگر هیچ. این معنای صلح است؟ این معنای‏‎ ‎‏راه دادن است؟ شما معلق می کنید راه دادن را به چیزی که نشود.‏

‏     دنیا باید این را بداند که ما حاضریم صلح کنیم، حاضریم پیش برویم‏‎ ‎‏در آنجا، لکن در عرض اینکه اینها دارند کنار می روند و یکی از شرایط را‏‎ ‎‏می گویند. ما خودمان می پذیریم در عرض این دو گروه بیایند. در همین‏‎ ‎‏پانزده روزی که اینها بنا دارند، فرض کنید که دروغ نمی گویند،‏‎ ‎‏می خواهند بروند، در عرض این، بیاید یک گروه مورد توجه همه،‏‎ ‎‏بین المللی، بیاید رسیدگی کند به این جرمهایی که اینها کرده اند، به این‏‎ ‎‏خسارتهایی که به شهرهای ما وارد شده، به روستاهای ما وارد شده. البته‏‎ ‎‏یک خسارتهایی به ما وارد شده است که قابل جبران نیست و آن‏‎ ‎‏جوانهای ماست. این دیگر قابل جبران نیست. اینها آن طرف باید در آن‏‎ ‎‏پیشگاه خدا باید اینها رسیدگی بشود. در عرض اینکه شما می گویید ما‏‎ ‎‏کنار می رویم و بیایید ما دیگر راه می دهیم به شما، در عرض اینکه شما‏‎ ‎‏کنار می روید، یک گروه بیایند رسیدگی کنند به اینکه جنایات را چقدر‏‎ ‎‏بوده، چقدر ضرر زده اید شما به ایران. و یک گروه توافق کنید بیاید که‏‎ ‎‏رسیدگی کند به اینکه مجرم کی است. اینها وقتی حاصل شد، ‏‏[‏‏ما صلح‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 201

‏می کنیم‏‏]‏‏ اما راه دادن شما به ما برای رفتن آنجا شما باید یک چیزی هم‏‎ ‎‏دستی بدهید که ما می خواهیم برویم با دشمنهای شما جنگ بکنیم. اگر‏‎ ‎‏شما راست می گویید که با اسرائیل مخالف هستید و نمی خواهید با این‏‎ ‎‏بهانه یک کلاهی سر ما بگذارید و خیال می کنید که ایران توجه به این‏‎ ‎‏مسائل ندارد و کسانی که در راس امور هستند توجه به این مسائل‏‎ ‎‏ندارند، شما اگر نمی خواهید که یک توطئه ای داشته باشید و یک کار‏‎ ‎‏خلافی بکنید، خوب، راه بدهید ما برویم.(369)‏

22 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقابله ایران

با اسرائیل و‎ ‎باج خواهی صدام

‏دولتمردان ما که می گویند این بیچاره هایی که از عراق بیرون کردید و‏‎ ‎‏فرستادید به اینجا و ما با آغوش باز آنها را پذیرایی می کنیم، اینها‏‎ ‎‏وطنشان آنجاست، یکی از شرایط ما این است که آنها را راه بدهید،این‏‎ ‎‏یک شرط غیر معقول است؟! یک شرطی است زاید بر آن که ما از اول‏‎ ‎‏گفتیم؟ راه دادن اهالی یک کشور در محل خودشان و اجازه دادن اینکه‏‎ ‎‏آوارگان از آنجا که به زور بیرونشان کردید، برگردند به جای خودشان، این‏‎ ‎‏یک چیزی است که ما یک شرط زیادی کردیم؟! نه، این امری است‏‎ ‎‏طبیعی، دنبال آن شرایط ماست، ما اضافه ای نکردیم.‏

‏     آتش بسی که صدام می گوید، آتش بسی است که دنبالش آتش‏‎ ‎‏می گشاید. راهی که صدام می خواهد به ما بدهد، راهی است که نجات‏‎ ‎‏خودش را در آن راه می یابد، نه راه می خواهد برای اسرائیل بدهد. این،‏‎ ‎‏طرفین قضیه را ملاحظه کرده است. اگر ما قبول کنیم، پس مصالحه واقع‏‎ ‎‏شده است و صدامیها نجات پیدا کرده اند. و اگر قبول نکنیم، پس معلوم‏‎ ‎‏می شود که ما نمی خواهیم جهاد کنیم، نمی خواهیم با اسرائیل جنگ‏‎ ‎‏کنیم. ما به آنها می گوییم که ما قبول داریم، شما کنار بروید و کارشناسها‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 202

‏بیایند ببینند که شما چه کردید در این کشور، چه جرمهایی را مرتکب‏‎ ‎‏شدید. و کارشناسها بیایند ببینند که کی این جنایت را مرتکب شده‏‎ ‎‏است. لکن ما جنایات را غمض عین کنیم؛ برای اینکه، می خواهیم برای‏‎ ‎‏شما کار کنیم. اینها از عجایبی است که در تاریخ باز می ماند. از عجایبی‏‎ ‎‏است که تاریخ ضبط می کند ‏‏[‏‏این است‏‏]‏‏ که ایران می خواست برای‏‎ ‎‏نجات عرب ـ که اسرائیل بخصوص با عرب مخالف است ـ و برای نجات‏‎ ‎‏حرمین شریفین و برای نجات کشورهای اسلامی که همه در تهدید‏‎ ‎‏اسرائیل هستند و برای مقابله با این سرطان فاسد، می خواست برود و‏‎ ‎‏دولتها از او رشوه می خواستند. اینها مسائلی است که در تاریخ ثبت‏‎ ‎‏می شود و ننگهایی است که بر پیشانی این اشخاص ثبت خواهد‏‎ ‎‏شد.(370)‏

23 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اسلامخواهی و‎ ‎صلح دوستی صدام

‏حالا که صدام دیگر از بین رفته است، حالا هی شعار اسلام می دهد و‏‎ ‎‏شعار صلح دوستی، و می گوید: ما هم دفاع کردیم. حالا ایشان از ما یاد‏‎ ‎‏گرفته است که ما می گوییم: ما دفاع ‏‏[‏‏می کنیم.‏‏]‏‏ما واقعیت را می گوییم. او‏‎ ‎‏هم می گوید: ما از اول می خواستیم دفاع کنیم از عراق. خوب، کی به شما‏‎ ‎‏حمله کرده بود که می خواستید دفاع کنید؟ و ‏‏[‏‏می گوید:‏‎ ‎‏]‏‏ما پیروز شدیم‏‎ ‎‏از باب اینکه نگذاشتیم که ـ مثلاً ـ اینها بریزند همۀ عراق را بگیرند! خوب،‏‎ ‎‏حالا ایشان پیروز باشند، اما با پیروزی کنار بروند؛ همان طوری که با‏‎ ‎‏پیروزی عقب نشستند، با پیروزی هم بروند سراغ یک کار دیگری. بروند‏‎ ‎‏پاریس با آن دیگران که هستند؛ با آنها بنشینند و ایشان هم یک دولت‏‎ ‎‏عراقی تشکیل بدهند.(371)‏

16 / 5 / 61


کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 203

دفاع از کشور

‏ما غیر دفاع تا کنون هیچ کاری نکرده ایم. این جنایات باید جبران بشود.‏‎ ‎‏اگر ما دست از ‏‏[‏‏سر‏‏]‏‏ جنایات جانی برداریم، جانی هستیم. کمک به‏‎ ‎‏جنایت، خودش یک جنایتی است. ما می گوییم که اینطور باید باشد. ما‏‎ ‎‏می گوییم که باید اینها از کشور ما بیرون بروند و تعدی نکنند به کشور‏‎ ‎‏ما.(372)‏

14 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آمادگی برای قبول‎ ‎صلح مشروط

‏اما مساله ای که بین ما و عراق است ـ و ممکن است شما از آن بی اطلاع‏‎ ‎‏باشید ـ این است که صدام از زمانی که من در نجف تبعید بودم، در بین‏‎ ‎‏مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلاّدی و خونخواری معروف بود. البته‏‎ ‎‏در آن زمان، هنوز رئیس دولت نبود. اما وقتی که رئیس جمهور شد، به‏‎ ‎‏اسم اینکه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند، با تحریک امریکا، از زمین و‏‎ ‎‏دریا و هوا به ایران حمله کرد، و ملت ما وقتی که متوجه گشت، همراه با‏‎ ‎‏قوای مسلح اسلام، آنها را متوقف ساخت. و الآن هم که سال سوم جنگ‏‎ ‎‏نزدیک است، صدام مهاجم و ما همیشه در حال دفاع بوده ایم. ما بر‏‎ ‎‏حسب حکم اسلام و قرآن و عقل نمی توانیم که دفاع نکنیم. آنها هر روز به‏‎ ‎‏شهرهای ایران و بر روی مردم بی دفاع، بمب و یا موشک می اندازند و تا‏‎ ‎‏زمانی که آنها اینگونه تجاوز می کنند، ما دفاع خواهیم کرد.‏

‏     صدام در طول این مدت مرتب می گفت: « صلح» و صلح او عبارت از‏‎ ‎‏این بود که خوزستان به او داده شود. ما الآن هم صلح را می خواهیم، به‏‎ ‎‏شرط اینکه آدم متجاوز سرجایش بنشیند. ملت ما ایستاده و در صحنه‏‎ ‎‏است تا به خواسته های مشروع خود دست یابد؛ زیرا عراقی ها به کشور ما‏‎ ‎‏آمده اند و هر کجا را که گرفته اند با بمب خراب کرده اند، به طوری که الآن‏‎ ‎‏بسیاری از شهرها و دهات غرب و جنوب به تل خاکی تبدیل گردیده‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 204

‏است. حرف ما این است که متجاوز باید غرامت ما را بدهد و اشخاص با‏‎ ‎‏صلاحیت بیایند و متجاوز را تشخیص داده و مجازات کنند. ما هرگز به‏‎ ‎‏مردم عراق تعدی نکرده ایم. در حالی که نیروهای ما می توانند بغداد و یا‏‎ ‎‏بصره را بزنند، ولی این کار را نمی کنند. شما تحقیق کنید و ببینید که آنها‏‎ ‎‏هر روز آبادان و بعضی از شهرهای دیگر ما را می زنند و مردم بی دفاع ما را‏‎ ‎‏کشته و می گویند ما نظامیها را می کشیم. ما با ملت عراق برادر هستیم و‏‎ ‎‏خاک آنجا را مقدس می دانیم. آنجا محل اهل بیت و مدفن امیرالمومنین‏‎ ‎‏و امام حسین ـ علیهم السلام است. دو سوم مردم آنجا شیعه و برادران‏‎ ‎‏اهل سنت هم با ما موافقند، در حالی که صدام با اساس اسلام مخالف‏‎ ‎‏است و تابع آن مرد عفلقی می باشد. ما حاضریم صلح کنیم، ولی نمی شود‏‎ ‎‏متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت؛ اسلام هم چنین‏‎ ‎‏اجازه ای را نمی دهد.(373)‏

17 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

صلح صدامی و‎ ‎صلح اسلامی

‏آن صلحی که ما می خواهیم، امثال صدام یا حسین یا حسن کجایی‏‎ ‎‏نمی توانند بفهمند چی است. آنها صلحها را مثل صلحهایی می دانند که‏‎ ‎‏در زمانهای سابق، دولتها با هم صلح می کردند؛ در عین حالی که صلح‏‎ ‎‏می کردند، باطنشان در جنگ بود که چه وقت فرصت پیدا بکنند و‏‎ ‎‏بچاپند همه را. آنهایی که در نظرشان است، در جنگ عمومی دوم، بعد از‏‎ ‎‏آنکه یک دسته بر دستۀ دیگر با هم چیره شدند و شوروی و انگلستان هم‏‎ ‎‏با هم بودند در آن وقت، چرچیل اعتقادش این بود که حالایی که ما طرف‏‎ ‎‏را شکست دادیم، حمله کنیم به اینهایی که همراه ما بودند، به شوروی‏‎ ‎‏حمله کنیم. مجلس جلویش را گرفت؛ برای اینکه آنها هم نه اینکه‏‎ ‎‏نمی خواستند، آنها می دیدند که ممکن است شکست توی آن باشد.‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 205
‏اینها وضع صلحشان اینطوری است. صلح صدامی این سنخ صلح است،‏‎ ‎‏نه صلح شماست که اسلامی است و واقعاً صلح را می خواهید. ما از روز‏‎ ‎‏اوّلی که به ما هجوم شده است و ما به دفاع بر خاسته ایم، یک افرادی در‏‎ ‎‏مملکت ما زمامدار بودند که اینها همه صلح را می خواستند، لکن نه صلح‏‎ ‎‏صدامی را صلح انسانی را، صلح الهی را. اینها می خواستند که وقتی که با‏‎ ‎‏یک کشوری صلح کنند، همان طوری که با اهالی آن کشور اینها برادر‏‎ ‎‏هستند با آن دولت و آن کشور هم برادر باشند. لکن با کی ما برادر باشیم؟‏‎ ‎‏با کسی که آن هم در هجومش و آنهمه جنایاتش می گوید من‏‎ ‎‏صلح طلبم؟! در مصاحبه ای که اخیراً کرده است ـ حرفهای اخیر این‏‎ ‎‏خیلی تماشایی است ـ مصاحبه ای که همین اخیر، شاید امروز به من‏‎ ‎‏رسید، یکی از حرفهایش این است که ما از اسلام و دین و دنیای اسلامی‏‎ ‎‏دریافتی کردیم که دیگران نکردند؛ دریافت ما این است که باید تجاوز‏‎ ‎‏نکنیم به کشور دیگر! شما ببینید چه قدرتی لازم است و چه قلبی باید در‏‎ ‎‏باطن یک همچو آدم باشد که جرات کند یک همچو حرفی را بزند پیش‏‎ ‎‏اشخاصی که همه می دانند دروغ می گوید؟! حالا اگر فرض کنید ارتش‏‎ ‎‏خودش هم نمی دانست، یک چیزی بود.‏

‏     اما ارتش خودش هم می داند چکاره هستند و چکاره بودند. می گوید:‏‎ ‎‏ما مثل دیگران نیستیم، ما صلح طلب هستیم، ما از اسلام اینطور‏‎ ‎‏فهمیده ایم که تجاوز نکنیم. امروزی که بیرونش کردند، این به یاد این‏‎ ‎‏حرف افتاده است در عین حالی که این پیروزی که در اخیر نصیب شما‏‎ ‎‏شده است و نقشه اش را آقایان آورده اند و گفتند و ما شنیدیم، و به حرف‏‎ ‎‏آنها و به قول آنها، از بزرگترین پیروزی در معنویت بوده است و در جهت‏‎ ‎‏اینکه الآن مشرف هستند بر عراق و بر بعضی از شهرهای عراق، این از‏‎ ‎‏دیگر پیروزیها بالاتر بوده. مع ذلک، صدام باز چند روز پیش از این گفت‏‎ ‎‏که اینها حمله کردند، لکن ما دفعشان کردیم و تارومار شدند! اگر اینها‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 206

‏تارومار شده بودند، چطور همچو بدون اینکه یک شکستی در کار باشد‏‎ ‎‏برای تو، یکدفعه سراسیمه به شورای امنیت رجوع کردی و به دولتهای‏‎ ‎‏عربی رجوع کردی و این ور و آن ور افراد را فرستادی و از شورای امنیت‏‎ ‎‏خواستی که نگذارند تجاوزی در کار باشد؟! خوب، اگر شما دفعشان‏‎ ‎‏کردی، ‏‏[‏‏به شورای امنیت‏‏]‏‏ محتاج نبود؛ سرنیزه دفعشان کرده، محتاج‏‎ ‎‏نیست که شورای امنیت پایش را در کار بگذارد. چطور همچو سراسیمه‏‎ ‎‏شدی و افراد را فرستادی دور شهرهای کشورهای دنیا می گردند برای‏‎ ‎‏اینکه یک راهی پیدا کنند برای نجاتت؟! تو که پیروز هستی، دیگر این‏‎ ‎‏چیزها را نمی خواهد!(374)‏

11 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

طالب صلحی‎ ‎اسلامی هستیم

‏ما یک مردمی هستیم که برای خاطر اسلام دفاع داریم می کنیم؛ هجوم‏‎ ‎‏به ما شده است و هجوم را دفاع می کنیم و از اول هم همین بود، لکن در‏‎ ‎‏عین حال از اول هم صلح طلب بودیم ـ و صلح یکی از اموری است که ما به‏‎ ‎‏تبع اسلام قبول کردیم، صلح اسلامی، صلحی که برادر می شوند بعد از‏‎ ‎‏صلح ـ و ما طالب این صلح هستیم. اما صلحی که اصلاً اعتنا نکنند به‏‎ ‎‏اینکه جنایت کردند در اینجا و اعتنا نکنند به اینکه غراماتی وارد شده‏‎ ‎‏است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند،‏‎ ‎‏این اسمش «صلح» نیست، این اسمش را باید بگذاریم «صلح صدامی»!‏‎ ‎‏این صلح نیست، صلحی که بخواهند یک مملکتی را بچاپند و یک‏‎ ‎‏مملکتی را خراب و ویران کنند. و الآن هم نفت شهر را نفتهایش را آتش‏‎ ‎‏زدند؛ برای اینکه احتیاطاً آتش بگیرد که وقتی که بیرونشان کردند، نفتها‏‎ ‎‏کم شده باشد. ما با یک همچو موجوداتی طرف هستیم! ما چطور‏‎ ‎‏می توانیم همین طوری بی قید و شرط بنشینیم و صحبت کنیم و‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 207

‏مصالحه کنیم؟ شورای امنیت هم اگر بگوید، ما نمی پذیریم همۀ عالم‏‎ ‎‏بگویند، ما اینطور صلح را نمی توانیم بپذیریم. هیچ عاقلی این صلح را‏‎ ‎‏نمی پذیرد تمام هیاتهایی که اینجا آمدند از اول و بعد هم شاید بیایند،‏‎ ‎‏می بینند که ما یک صحبت فقط داریم: ما صلح را قبول داریم، ما صلح را‏‎ ‎‏استقبال می کنیم، لکن یک صلح شرافتمندانۀ اسلامی؛ صلحی که باید‏‎ ‎‏بفهمند که متجاوز چه کرده است، صلحی که باید خسارات این کشور‏‎ ‎‏جبران بشود، نه صلحی که از آن طرف بگوید: صلح، از آن طرف بفرستد و‏‎ ‎‏توپها را ببندد به مردم بیگناه بیچاره. صلح طلبی صدام عیناً مثل‏‎ ‎‏صلح طلبی امریکا می ماند، مثل صلح طلبی اسرائیل می ماند، مثل خلقی‏‎ ‎‏بودن این منافقین و منحرفین است؛ عیناً همین است. از آن طرف‏‎ ‎‏می گویند: ما برای خاطر خلق داریم چه می کنیم، از آن طرف اینطور‏‎ ‎‏جنایات به همین بیچاره ها می کنند.(375)‏

11 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تقاضای صلح

و گرفتن مهلت

از ایران

‏همۀ فسادهای دنیا زیر سر این قدرتهای بزرگ است والاّ این کوچکها‏‎ ‎‏اهمیتی ندارند.‏

‏     صدام دیگر یک مرده ای است افتاده آنجا، این اهمیتی ندارد دیگر،‏‎ ‎‏لکن اینها دارند فساد می کنند. این هم یکی از فسادهای آنها بود که این‏‎ ‎‏را بازی اش دادند و احمقش کردند حمله کرد به ایران و تجاوز کرد به‏‎ ‎‏ایران، حالا هم تویش مانده است و نمی داند چه بکند. هی فریاد می زند‏‎ ‎‏بیایید دیگر صلح کنیم، می خواهد مهلت بگیرد که بعدها شرارت بکند.‏‎ ‎‏ما این را بهتر می شناسیم از دیگران، اینطور نیست که این صلح بخواهد،‏‎ ‎‏این می خواهد که به اسم صلح مهلت پیدا بکند، دوباره تشکیلاتی درست‏‎ ‎‏کند زیادتر و قدرتی پیدا کند زیادتر و دوباره حمله بکند. خوب، با یک‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 208

‏همچو چیزی نمی شود صلح کرد. کدام انسان است که می تواند با یک‏‎ ‎‏دشمنی که با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش‏‎ ‎‏دشمن است، با ملت ما دشمن است،این را مهلت بدهد تا اینکه دوباره‏‎ ‎‏تجهیز کند خودش را. قدرتها هم به او کمک بکنند و باز هم افراد پیدا‏‎ ‎‏بکند و دوباره حمله بکند به اینجا. این را کسی نمی تواند مهلتش بدهد.‏‎ ‎‏این باید شرش کنده شود تا این منطقه درست بشود.(376)‏

16 / 9 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بی اعتباری صلح با‎ ‎صدام

‏این جنگی را ـ که الآن ایشان گفتند که جنگ را به پایان برسانید ـ به ما‏‎ ‎‏تحمیل کردند. هر یک از شما آقایان که در اینجا آن وقتی که اول جنگ‏‎ ‎‏بود شما بودید اینجا، دیدید که عراق حمله کرد به ایران از هوا، از دریا، از‏‎ ‎‏زمین. و عراق گرفت مقدار زیادی از خوزستان را و عراق به واسطه‏‎ ‎‏تحریکاتی که از طرف امریکا شد به او، این عمل جنایتکار را انجام داد، و‏‎ ‎‏بعد هم که ایران برخاست از جا و جوانهای ما با قدرت ایمان او را از‏‎ ‎‏مملکت خودشان بیرون کردند، مگر یک مقدار کمی که الآن در دست‏‎ ‎‏آنها هست. الآن هم قدرتها جمع شده اند که این را نگه دارند. می خواهند‏‎ ‎‏این غیرانسانی که با ملت خودش و با علمای ملت خودش و با ملت ما این‏‎ ‎‏جنایات را کرده، می خواهند حفظش بکنند. آقا می گویند که صلح‏‎ ‎‏بکنیم. ما از اول، جنگ با هیچ کس نداشتیم، لکن با صدام صلح‏‎ ‎‏نمی توانیم بکنیم.‏

‏     صدام یک جانی است که به هیچ یک از تعهداتی که می کند اعتبار‏‎ ‎‏نیست. او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود، تعهد کرده بود و آن را به‏‎ ‎‏هم زد.او هر روز عوض می کند افکارش را، یک انسانی نیست که بشود با او‏‎ ‎‏صلح کرد. شما گمان می کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم به این صلح‏

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 209

‏ادامه می دهد؟ یا خیر، می خواهد تجهیز کند خودش را و تقویت کند و‏‎ ‎‏دوباره حمله کند. این آدمی است که از اول تا حالا به شهرهای بیچاره‏‎ ‎‏عرب نشین، کردنشین، فارس نشین با موشکها حمله کرده.(377)‏

18 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هراس صدام از‎ ‎همکاری ایران با‎ ‎کشورهای اسلامی

‏جمهوری اسلامی ایران مایل است بر اساس حفظ وحدت و حمایت از‏‎ ‎‏منافع کشورها و ملتهای اسلامی آنان را در مشکلات یاری نماید و در‏‎ ‎‏بروز حوادث تحمیلی سیاسی ـ نظامی از ناحیۀ استکبار جهانی با قدرت‏‎ ‎‏و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت کنترل و نفی سلطۀ سیاسی شرق و‏‎ ‎‏غرب برنامه ای قوی و دقیق ارائه دهد، ولی ما مطمئنیم که با وجود صدام‏‎ ‎‏و حزب عفلقی عراق این مساله به کندی پیش می رود، چرا که به همان‏‎ ‎‏میزانی که ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهای اسلامی واهمه دارند،‏‎ ‎‏صدام نیز از همکاری ایران با کشورهای اسلامی در هراس است. به هر‏‎ ‎‏حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب کثیف عراق و رسیدن به‏‎ ‎‏شرایط بر حق و عادلانۀ دیگرمان یک تکلیف شرعی و واجب الهی است‏‎ ‎‏که از آن هرگز تخطی نمی کنیم که ان شاءالله با تحقق آن، در کنار‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی، سیاستی محکم و بنیادین برای همۀ کشورها و‏‎ ‎‏ملتهای اسلامی پایه ریزی شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و‏‎ ‎‏خطر مهاجمین و متجاسرین محفوظ خواهد ماند و همۀ کسانی که به‏‎ ‎‏فکر تجاوز به حریم کشورهای اسلامی شده اند از سرنوشت صدامیان‏‎ ‎‏عبرت می گیرند و خودشان را به غضب و خشم ملتها گرفتار نخواهند‏‎ ‎‏ساخت.(378)‏

6 / 5 / 66

*  *  *

‎ ‎

کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 210