صدام باید محاکمه بشود
ما نمی دانیم که چرا مسلمین ـ یعنی، ممالک اسلامی، والاّ خود مسلمین با ما هستند ـ چرا ممالک اسلامی پا میان نمی گذارند و این آدم را به پای میز محاکمه نمی کشانند. از چه می ترسند؟ صدام باید محاکمه بشود همان طوری که کارتر باید محاکمه بشود. او برای نفع خودش عمل می کرد و این ملعون برای نفع امریکا عمل می کند. او برای اینکه چند کیلومتر زمین خشک، برای این لشکرکشی نمی کند و این همه جمعیت اسلام را چه از آن طرف و چه از این طرف به قتال وادارد و به کشتن بدهد و آنهمه میلیاردها دینار عراقی و تومان ایرانی را به این دو تا کشور ضرر بزند و آن سلاحهایی که باید ما در مقابل دشمن و در مقابل صهیونیسم و امپریالیسم باید به کار بیندازیم به روی هم بکشیم. و این یک جنایتی است که صدام کرده. ما مدافع هستیم از منافع خودمان، ما مدافع از اسلام هستیم. ما می شناسیم این آدم را. من در عراق هم می شناختم این آدم را، که این آدم چنانچه ـ خدای نخواسته ـ دستش باز بشود از عَفلق بدتر است و عفلق، اسلام را مخالف همه چیز خودش می داند.(364)
28 / 7 / 59
* * *
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 193
آزادی ملت عراق به کمک حکومتهای اسلامی
اگر [دولت عراق] مسلم هم باشد باید دولتهایی که می خواهند صلح و صفا برقرار بشود، با او قتال کنند، تا اینکه برگردد به امر خدا. برگشتن به امر خدا مجرد این نیست که از کشور ما بیرون برود؛ خسارات ایران را، خسارات مالی ایران را ـ خسارات جانی قابل جبران نیست ـ باید جبران کند و قوای خودش را بیرون بکشد و دستش را از مملکت عراق کوتاه کند و حکومت غاصب خودش را کنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد؛ برای اینکه سرنوشت خودشان را به دست بگیرند.
مسالۀ نزاع بین یک حکومت و حکومت نیست، مسالۀ هجوم یک بعث عراقی غیر مسلم است بر یک حکومت اسلامی و این قیام کفر علیه اسلام است و بر همۀ مسلمین قتال بر او واجب است. و اگر مسلمین تکلیف خودشان را عمل بکنند ما هرگز بنا نداریم که در مملکت دیگری دخالتی بکنیم یا هجومی بکنیم. هجوم از طرف آنهاست و برخلاف میل ملت است. این حکومتها بیایند و ملت عراق را آزاد کنند و تضمین کنند آزادی ملت عراق را. ببینند که ملت عراق آیا این حکومت را می خواهد یا نمی خواهد؟
صدام انتخاباتی اخیراً در عراق پیشنهاد کرد و در مجلسشان گذراندند که هر کس مخالفت کند محکوم به اعدام است، حتی علمایی که ضد او بودند با فشار بردند و از آنها رای گرفتند.
صدام آنقدری که به مملکت خودش جرم مرتکب شده است و آنقدری که رجال دینی و اسلامی را قتل عام کرده است، آنقدر به مملکت ما تجاوز نکرده است. تجاوز او بر ملت خودش بیشتر از تجاوز اوست بر ما. بر ما و بر شما و بر همۀ مسلمین واجب است که او را به جای خودش بنشانند و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده است از او مطالبه کنند.
ما دعوا با کسی نداریم، لکن خسارات عراق و ایران را می خواهیم.
ما اسلام را می خواهیم حفظ کنیم و با بودن این حزب در عراق،
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194
اسلام در خطر است، در خطر کفر است. و شما با کسانی که در این امر وارد هستند، از قبیل دولت ایران، مجلس ایران و رئیس جمهور ایران مذاکره کنید. آنها هم همین معنا را خواهند به شما گفت.(365)
28 / 7 / 59
* * *
شرایط حکمیت
برای اینکه آتش را خاموش کنید، باید به حَکَمیت بنشینید و باید سرحَدّات را ببینید؛ آن طرف را ببینید، و این طرف را؛ باید ملتها را ملاحظه کنید؛ ملت عراق را ببینید که آیا ملت عراق این حکومت را قبول دارد یا نه؟(366)
10 / 12 / 59
* * *
انتحار، بهترین راه نجات صدام
به صدام هم می گویم که من یک راه برای تو سراغ دارم و آن راه انتحار است. همان طوری که هیتلر بعد از آنکه به شکست رسید خودش را کشت، تو هم اگر مردی و مثل هیتلری، خودت را بکش.(367)
24 / 12 / 60
* * *
شرایط غیرقابل تغییر ایران برای صلح
ما از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجایی که خدا می داند، ما مسائلمان مسائلی بوده است که یکی بوده؛ آن هم برای این است که یک مسائلی که ما گفتیم، یک چیزی نبوده که می خواستیم تحمیل کنیم، یک چیزی بوده است که وقتی عرضه کنیم به همۀ عقلای دنیا و همۀ جنگنده های دنیا، عرضه کنیم به آنها، از
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 195
ما می پذیرند. ما از اول می گفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم کردید و آنهمه کشتار کردید، باید بروید بیرون. یکی از شرایط ما این است که بروید بیرون. این را چه انسانی می تواند بگوید که این شرط، یک شرط تحمیلی است؟ خوب، دزد آمده تو خانۀ ما، تو اثاث ما را برداشته و جمع کرده، می گوید: حالا بیا صلح کنیم، اینها مال من! خوب همین است دیگر؛ اینها دزدهایی بودند که ریختند به این کشور و هر چه هم بود در این شهرها برده اند. هر چه مردم مال داشتند، اگر یک مقدارش را توانستند خود اینها حمل کنند از محلشان، کرده اند، اگر نه، آنها برده اند و از بین برده اند و آنهمه خرابی کرده اند و خرابیهایی که در هیچ جامتعارف نیست. مغول هم که به ایران حمله کرده، اینطور نبوده است که وقتی یک شهری را می گیرد تا آخر خرابش کند. شهرهای ما را اینطور کرده اند اینها. خوب ما می گوییم که شما وارد شدید به [کشور] ما و اینهمه جرم کردید، حالا می گویید که بیایید با هم صلح کنیم. صلح کنیم؛ یعنی، خوزستان مال شما؛ یعنی، آنقدری که شما گرفتید مال شما. نه، هیچ وقت، هیچ کس نمی پذیرد. ما می گوییم شما بدون قید و شرط، باید بیرون بروید. اگر هم بیرون نروید، بیرونتان می کنیم. بهتر هم برای خودتان همین است که بی خود این جوانهای بیچاره را به زور نیاورید و به کشتن بدهید. خودتان بروید بیرون. این یک مساله ای است که همۀ عقلای دنیا می پسندند از ما که کسی آمده است منزل شما و خرابکاری کرده، حالا به او می گویید: بروید بیرون، اگر می خواهید یک تفاهمی بشود، باید بروید بیرون.(368)
22 / 3 / 61
* * *
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 196
تعیین خسارات وارده و متجاوز
مسالۀ دوم، مساله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیۀ جبران خسارت یک جهت مادی دارد، یک جهت سیاسی و معنوی. جهت مادی اش گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همۀ شهرها را خراب کرده اند و هر چه ما داشتیم به هم زده اند و البته جوانهای ما هر دانه ایش ارزش همۀ لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اینها؛ ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مساله. اگر بنا باشد که یکی کسی بیاید، هر چه جرم دارد بکند و هر چه دستش می رسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب، حالا دیگر صلح می کنیم، من می روم بیرون؛ بسیار خوب، صلح می کنیم! خوب، این جنایتی که کردی چرا؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم، نه از باب این است که یک مساله ـ مثلاً ـ مادی را اغماض کرده ایم، یک مساله معنوی را ما اغماض کرده ایم؛ یعنی، یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق کرده ایم به اینکه باز [ظلم] بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین بساط را در آورند، بعد هم بگویند که آقا، بسیار خوب، باز صلح می کنیم! هی خلاف کنند و هی بگویند صلح می کنیم! این باید جلویش گرفته بشود. در دنیا باید اینطور تعدیاتی که واقع می شود جلویش گرفته بشود. یکی از مواردی که باید، جهتی که باید به او جلوگیری بشود این است که همۀ خسارتهایی که وارد شده باید بدهید. الآن می گویید که ما ـ دروغی هم می گویند البته ـ که ما بیرون می رویم و قبول می کنیم فلان، خوب، بسیار خوب، الآن بروند بیرون، و همین حالا کارشناسها هم بیایند و جریمه های اینها را ارزیابی کنند که چقدر بوده. یک گروه دیگر هم بیایند و ارزیابی کنند که کی مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم؛ امروزی که ما قدرت داریم، [جسور می شود.] ما آن روزی هم که صدام آن کوس کذا را می زد، مسائلمان همین بود، امروز هم که قدرت دست ماست و صدامی تو کار نیست، امروز هم همان حرفها را ما می زنیم و آن
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 197
حرف این است که مجرم باید معلوم بشود کی است. اگر ما مجرم هستیم، دنیا به ما هر چه می خواهد، بگوید و اگر آنها مجرم هستند، باید همان طور حکومت بشود، به طور عدالت حکومت بشود. ما عدالت را می خواهیم. ما هیچ وقت طالب جنگ از اول نبودیم. اگر چنانچه عراق به ما حمله نکرده بود، ما دفاع نمی کردیم. اما دفاع ما کردیم، ما جنگ نکردیم تا حالا. در عین حالی که رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهید ما وارد بشویم در آنجا و با آنها چه بکنیم [ما گفتیم: فقط دفاع کنید] خوب، ما هم، ما می خواهیم دفاع بکنیم؛ دفاع که یک مساله عقلی است. یک مساله ای است که حتی حیوانات هم اصلاً وقتی بخواهند حمله کنند، دفاع می کنند. دفاع یک مساله طبیعی است. ما همیشه دفاع کرده ایم تا حالا، هیچ وقت جنگ نکرده ایم.
ما که می گوییم که ما جنگجو نیستیم مثل شماها؟! ما صحیح می گوییم و شاهد داریم و آن است که از ما دفاع است. شمایی که می گویید ما صلح طلبیم، صلح طلبی شما مثل صلح طلبی اسرائیل است تا حالا. اسرائیل هم حالا می گوید: بیایید صلح کنیم. یعنی، چه؟ یعنی وارد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا می گوید که ما، بیایید حالا دیگر آتش بس کنیم. آن روز آتش بس است که با مشت بزنند اسرائیل را بیرونش کنند از شهرهای خودشان و آن وقت بگویند که بسیار خوب، حالا آتش بس! بنشینید مجرم را بفهمیم کی است. آن وقت هم صلح همین طوری نباید بشود. مجرم باید معلوم شود کی است. اسرائیل بیاید هر چه جرم دارد بکند، بعد بگوید که خوب، ما دیگر کاری نداریم، شما بروید سراغ کارتان، اینجا هم که ما گرفتیم مال خودمان! معنای آتش بس این است؟ همان آتش بس صدامی است. این آتش بسی است که اسرائیل هم دارد مطرح می کند؛ یعنی، همه چیزمان را دادیم، حالا بس؛ بسم الله ، تشریف بیاورید حالا دیگر با هم چون، صورت هم را
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 198
ببوسیم و اینهایی را هم که بردید؛ مال شما باشد! آتش بسی هم که اینها الآن دارند اظهار می کنند، همان وقت هم که آتش بس کنند، سه ساعت بعدش آبادان را تیرباران می کنند و آدم می کشند در صورتی که آبادان جنگجو نیست، آبادان یک جمعیتی دارند مشغول کسب خودشان هستند. اینها می گویند که اینها کردند و ما کردیم کی؟ کدام وقت اینها به این شهرهای شما کاری کردند؟ اینها هم با شما جنگ دارند، شما هم با اینها جنگ دارید. شمایی که می گویید آتش بس بسیار خوب، می گویید که چون اینها به ما حمله کردند، ما هم کردیم. اینها به شهر شما [حمله] کردند یا به شما؟ شما باید به تلافی، [به] خود اینها [حمله] بکنید، شما تلافی به آبادان می کنید؟ همان کارهایی که از اول به آبادان می کردید، حالا هم همان کارها را دارید می کنید و این آتش بس نیست.
ما همان شرایطی که از اول گفتیم، حالا هم همان شرایط را می گوییم، که یکی بیرون رفتن تمام این ارتشیهای عراق و این جنگنده های عراق از کشور ما بدون قید و شرط [است؛] هیچ قید و شرطی در کار نیست، حالا که می گویند ما بیرون می رویم. اینها می گویند: بیایند، ما بیرون می رویم که شما بیایید رد بشوید، لکن به شرط اینکه صلح باشد، تمام بشود مساله؛ یعنی، به شرط اینکه ما هر چه ضرر به شما زدیم، هر چه جنایت کردیم هیچ! این مضحک است واقعاً. یک جمعیتی می خواهند بیایند کمک کنند شما را، شما می گویید: حالا که می خواهید کمک بکنید، پس دست بردارید از این ادعاهایی که دارید، شما مجرم را دیگر لازم نیست بشناسید، بیایید صلح بکنیم با هم، لازم نیست که این همه جریمه ها که وارد شده است به شما، تلافی بشود! این معنای آتش بس نیست، این معنای صلح نیست. ما همان مطلبی که از اول گفتیم، همۀ دولتمردان ما همان مطلب را می گویند. باید بی قید و شرط، اینها بیرون بروند، نروند، بیرونشان می کنیم بی قید و شرط. و اگر
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 199
زیادتر بمانند برای خودشان ضرر زیادتر دارد. هر چه بمانند ضررش برای آنها زیاد است و باید تمام [ضرر]هایی که به ما وارد کرده اند، ما حالا مقدارش را نمی دانیم، کارشناس باید بیاید بگردد مقدارش را معلوم کند که چقدر مقدارش است آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم معلوم بشود که کی است.
و ما بُعد معنوی این کار را داریم. ما اگر عراق، دست بردارد این حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان، این مردم مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آنها نمی خواهیم، برای اینکه آن بُعد معنوی دیگر نیست در کار؛ برای آنکه آن مجرم رفت و تمام شد، آن بُعد معنوی نیست در کار دیگر. ما بُعد معنوی قضیه را باید [حل] بکنیم. ما مسئول این جوانها هستیم. ما مسئول این ارتش هستیم. ما مسئول این زنها و مردهایی که بچه هایشان و جوانشان را از دست داده اند، هستیم. مگر ما می توانیم که بی قید و شرط بگوییم که بیایید صلح بکنیم، چون ما می خواهیم برویم کمک شما بکنیم؟ این مسلک اسلام نیست که ما بخواهیم کمک آنها بکنیم؟ و یک رشوه هم بدهیم. بله، بعضی حکومتها اینطوری هستند. نفتهایشان را می دهند و التماسشان هم می کنند. این حکومت اسلامی نیست اینطور.
ما آن چیزهایی که از اول گفته ایم تا حالا سرش هستیم. یک قدم این طرف و آن طرف نیست در کار. نمی خواهیم که تحمیل کنیم. یک چیز غیر عقلی و غیرعقلایی بگوییم و نمی خواهیم از آن چیزی که هر عقلی می پذیرد عقب بنشینیم؛ آن هم به واسطۀ آن بُعد معنوی که دارد، به واسطۀ اینکه آدم جانی را نباید در جنایتش تشویق کرد. ما اگر صلح بکنیم، معنایش تشویق کردن این جانی است به جنایتش. ما صلح می خواهیم، خیلی هم می خواهیم، اما صلح بی قید و شرط. معنایش این است که شما همین جا که هستید باشید یا خیر، بروید بیرون، لکن دیگر
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 200
باقی اش هر چه هست، شده است دیگر؛ هر چی می خواهد بشود شده است؟ نخیر، این به حیثیت اسلام ضرر می زند اینطور اغماض و حق ندارد کسی اینطور اغماض کند. البته راه دادن برای رفتن به سوریه برای برطرف شدن [سوء تفاهم ها] با آنها یک مساله ای نیست که شما به ما منت داشته باشید؛ ما به شما منت داریم اگر روی قواعد عادی باشد. البته چون یک تکلیف الهی است. به هیچ کس هم منت نداریم. اما نباید شما از ما یک چیزی بگیرید که می خواهیم بیاییم کمکتان؛ شمایی که می گویید که ما با اسرائیل مخالف هستیم و می دانم که شما دروغ می گویید که شرط اینکه شما بیایید از اینجا رد بشوید این است که صلح بشود و هر چی که ما کردیم دیگر هیچ. این معنای صلح است؟ این معنای راه دادن است؟ شما معلق می کنید راه دادن را به چیزی که نشود.
دنیا باید این را بداند که ما حاضریم صلح کنیم، حاضریم پیش برویم در آنجا، لکن در عرض اینکه اینها دارند کنار می روند و یکی از شرایط را می گویند. ما خودمان می پذیریم در عرض این دو گروه بیایند. در همین پانزده روزی که اینها بنا دارند، فرض کنید که دروغ نمی گویند، می خواهند بروند، در عرض این، بیاید یک گروه مورد توجه همه، بین المللی، بیاید رسیدگی کند به این جرمهایی که اینها کرده اند، به این خسارتهایی که به شهرهای ما وارد شده، به روستاهای ما وارد شده. البته یک خسارتهایی به ما وارد شده است که قابل جبران نیست و آن جوانهای ماست. این دیگر قابل جبران نیست. اینها آن طرف باید در آن پیشگاه خدا باید اینها رسیدگی بشود. در عرض اینکه شما می گویید ما کنار می رویم و بیایید ما دیگر راه می دهیم به شما، در عرض اینکه شما کنار می روید، یک گروه بیایند رسیدگی کنند به اینکه جنایات را چقدر بوده، چقدر ضرر زده اید شما به ایران. و یک گروه توافق کنید بیاید که رسیدگی کند به اینکه مجرم کی است. اینها وقتی حاصل شد، [ما صلح
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 201
می کنیم] اما راه دادن شما به ما برای رفتن آنجا شما باید یک چیزی هم دستی بدهید که ما می خواهیم برویم با دشمنهای شما جنگ بکنیم. اگر شما راست می گویید که با اسرائیل مخالف هستید و نمی خواهید با این بهانه یک کلاهی سر ما بگذارید و خیال می کنید که ایران توجه به این مسائل ندارد و کسانی که در راس امور هستند توجه به این مسائل ندارند، شما اگر نمی خواهید که یک توطئه ای داشته باشید و یک کار خلافی بکنید، خوب، راه بدهید ما برویم.(369)
22 / 3 / 61
* * *
مقابله ایران
با اسرائیل و باج خواهی صدام
دولتمردان ما که می گویند این بیچاره هایی که از عراق بیرون کردید و فرستادید به اینجا و ما با آغوش باز آنها را پذیرایی می کنیم، اینها وطنشان آنجاست، یکی از شرایط ما این است که آنها را راه بدهید،این یک شرط غیر معقول است؟! یک شرطی است زاید بر آن که ما از اول گفتیم؟ راه دادن اهالی یک کشور در محل خودشان و اجازه دادن اینکه آوارگان از آنجا که به زور بیرونشان کردید، برگردند به جای خودشان، این یک چیزی است که ما یک شرط زیادی کردیم؟! نه، این امری است طبیعی، دنبال آن شرایط ماست، ما اضافه ای نکردیم.
آتش بسی که صدام می گوید، آتش بسی است که دنبالش آتش می گشاید. راهی که صدام می خواهد به ما بدهد، راهی است که نجات خودش را در آن راه می یابد، نه راه می خواهد برای اسرائیل بدهد. این، طرفین قضیه را ملاحظه کرده است. اگر ما قبول کنیم، پس مصالحه واقع شده است و صدامیها نجات پیدا کرده اند. و اگر قبول نکنیم، پس معلوم می شود که ما نمی خواهیم جهاد کنیم، نمی خواهیم با اسرائیل جنگ کنیم. ما به آنها می گوییم که ما قبول داریم، شما کنار بروید و کارشناسها
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 202
بیایند ببینند که شما چه کردید در این کشور، چه جرمهایی را مرتکب شدید. و کارشناسها بیایند ببینند که کی این جنایت را مرتکب شده است. لکن ما جنایات را غمض عین کنیم؛ برای اینکه، می خواهیم برای شما کار کنیم. اینها از عجایبی است که در تاریخ باز می ماند. از عجایبی است که تاریخ ضبط می کند [این است] که ایران می خواست برای نجات عرب ـ که اسرائیل بخصوص با عرب مخالف است ـ و برای نجات حرمین شریفین و برای نجات کشورهای اسلامی که همه در تهدید اسرائیل هستند و برای مقابله با این سرطان فاسد، می خواست برود و دولتها از او رشوه می خواستند. اینها مسائلی است که در تاریخ ثبت می شود و ننگهایی است که بر پیشانی این اشخاص ثبت خواهد شد.(370)
23 / 3 / 61
* * *
اسلامخواهی و صلح دوستی صدام
حالا که صدام دیگر از بین رفته است، حالا هی شعار اسلام می دهد و شعار صلح دوستی، و می گوید: ما هم دفاع کردیم. حالا ایشان از ما یاد گرفته است که ما می گوییم: ما دفاع [می کنیم.]ما واقعیت را می گوییم. او هم می گوید: ما از اول می خواستیم دفاع کنیم از عراق. خوب، کی به شما حمله کرده بود که می خواستید دفاع کنید؟ و [می گوید: ]ما پیروز شدیم از باب اینکه نگذاشتیم که ـ مثلاً ـ اینها بریزند همۀ عراق را بگیرند! خوب، حالا ایشان پیروز باشند، اما با پیروزی کنار بروند؛ همان طوری که با پیروزی عقب نشستند، با پیروزی هم بروند سراغ یک کار دیگری. بروند پاریس با آن دیگران که هستند؛ با آنها بنشینند و ایشان هم یک دولت عراقی تشکیل بدهند.(371)
16 / 5 / 61
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 203
دفاع از کشور
ما غیر دفاع تا کنون هیچ کاری نکرده ایم. این جنایات باید جبران بشود. اگر ما دست از [سر] جنایات جانی برداریم، جانی هستیم. کمک به جنایت، خودش یک جنایتی است. ما می گوییم که اینطور باید باشد. ما می گوییم که باید اینها از کشور ما بیرون بروند و تعدی نکنند به کشور ما.(372)
14 / 6 / 61
* * *
آمادگی برای قبول صلح مشروط
اما مساله ای که بین ما و عراق است ـ و ممکن است شما از آن بی اطلاع باشید ـ این است که صدام از زمانی که من در نجف تبعید بودم، در بین مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلاّدی و خونخواری معروف بود. البته در آن زمان، هنوز رئیس دولت نبود. اما وقتی که رئیس جمهور شد، به اسم اینکه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند، با تحریک امریکا، از زمین و دریا و هوا به ایران حمله کرد، و ملت ما وقتی که متوجه گشت، همراه با قوای مسلح اسلام، آنها را متوقف ساخت. و الآن هم که سال سوم جنگ نزدیک است، صدام مهاجم و ما همیشه در حال دفاع بوده ایم. ما بر حسب حکم اسلام و قرآن و عقل نمی توانیم که دفاع نکنیم. آنها هر روز به شهرهای ایران و بر روی مردم بی دفاع، بمب و یا موشک می اندازند و تا زمانی که آنها اینگونه تجاوز می کنند، ما دفاع خواهیم کرد.
صدام در طول این مدت مرتب می گفت: « صلح» و صلح او عبارت از این بود که خوزستان به او داده شود. ما الآن هم صلح را می خواهیم، به شرط اینکه آدم متجاوز سرجایش بنشیند. ملت ما ایستاده و در صحنه است تا به خواسته های مشروع خود دست یابد؛ زیرا عراقی ها به کشور ما آمده اند و هر کجا را که گرفته اند با بمب خراب کرده اند، به طوری که الآن بسیاری از شهرها و دهات غرب و جنوب به تل خاکی تبدیل گردیده
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 204
است. حرف ما این است که متجاوز باید غرامت ما را بدهد و اشخاص با صلاحیت بیایند و متجاوز را تشخیص داده و مجازات کنند. ما هرگز به مردم عراق تعدی نکرده ایم. در حالی که نیروهای ما می توانند بغداد و یا بصره را بزنند، ولی این کار را نمی کنند. شما تحقیق کنید و ببینید که آنها هر روز آبادان و بعضی از شهرهای دیگر ما را می زنند و مردم بی دفاع ما را کشته و می گویند ما نظامیها را می کشیم. ما با ملت عراق برادر هستیم و خاک آنجا را مقدس می دانیم. آنجا محل اهل بیت و مدفن امیرالمومنین و امام حسین ـ علیهم السلام است. دو سوم مردم آنجا شیعه و برادران اهل سنت هم با ما موافقند، در حالی که صدام با اساس اسلام مخالف است و تابع آن مرد عفلقی می باشد. ما حاضریم صلح کنیم، ولی نمی شود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت؛ اسلام هم چنین اجازه ای را نمی دهد.(373)
17 / 6 / 61
* * *
صلح صدامی و صلح اسلامی
آن صلحی که ما می خواهیم، امثال صدام یا حسین یا حسن کجایی نمی توانند بفهمند چی است. آنها صلحها را مثل صلحهایی می دانند که در زمانهای سابق، دولتها با هم صلح می کردند؛ در عین حالی که صلح می کردند، باطنشان در جنگ بود که چه وقت فرصت پیدا بکنند و بچاپند همه را. آنهایی که در نظرشان است، در جنگ عمومی دوم، بعد از آنکه یک دسته بر دستۀ دیگر با هم چیره شدند و شوروی و انگلستان هم با هم بودند در آن وقت، چرچیل اعتقادش این بود که حالایی که ما طرف را شکست دادیم، حمله کنیم به اینهایی که همراه ما بودند، به شوروی حمله کنیم. مجلس جلویش را گرفت؛ برای اینکه آنها هم نه اینکه نمی خواستند، آنها می دیدند که ممکن است شکست توی آن باشد.
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 205
اینها وضع صلحشان اینطوری است. صلح صدامی این سنخ صلح است، نه صلح شماست که اسلامی است و واقعاً صلح را می خواهید. ما از روز اوّلی که به ما هجوم شده است و ما به دفاع بر خاسته ایم، یک افرادی در مملکت ما زمامدار بودند که اینها همه صلح را می خواستند، لکن نه صلح صدامی را صلح انسانی را، صلح الهی را. اینها می خواستند که وقتی که با یک کشوری صلح کنند، همان طوری که با اهالی آن کشور اینها برادر هستند با آن دولت و آن کشور هم برادر باشند. لکن با کی ما برادر باشیم؟ با کسی که آن هم در هجومش و آنهمه جنایاتش می گوید من صلح طلبم؟! در مصاحبه ای که اخیراً کرده است ـ حرفهای اخیر این خیلی تماشایی است ـ مصاحبه ای که همین اخیر، شاید امروز به من رسید، یکی از حرفهایش این است که ما از اسلام و دین و دنیای اسلامی دریافتی کردیم که دیگران نکردند؛ دریافت ما این است که باید تجاوز نکنیم به کشور دیگر! شما ببینید چه قدرتی لازم است و چه قلبی باید در باطن یک همچو آدم باشد که جرات کند یک همچو حرفی را بزند پیش اشخاصی که همه می دانند دروغ می گوید؟! حالا اگر فرض کنید ارتش خودش هم نمی دانست، یک چیزی بود.
اما ارتش خودش هم می داند چکاره هستند و چکاره بودند. می گوید: ما مثل دیگران نیستیم، ما صلح طلب هستیم، ما از اسلام اینطور فهمیده ایم که تجاوز نکنیم. امروزی که بیرونش کردند، این به یاد این حرف افتاده است در عین حالی که این پیروزی که در اخیر نصیب شما شده است و نقشه اش را آقایان آورده اند و گفتند و ما شنیدیم، و به حرف آنها و به قول آنها، از بزرگترین پیروزی در معنویت بوده است و در جهت اینکه الآن مشرف هستند بر عراق و بر بعضی از شهرهای عراق، این از دیگر پیروزیها بالاتر بوده. مع ذلک، صدام باز چند روز پیش از این گفت که اینها حمله کردند، لکن ما دفعشان کردیم و تارومار شدند! اگر اینها
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 206
تارومار شده بودند، چطور همچو بدون اینکه یک شکستی در کار باشد برای تو، یکدفعه سراسیمه به شورای امنیت رجوع کردی و به دولتهای عربی رجوع کردی و این ور و آن ور افراد را فرستادی و از شورای امنیت خواستی که نگذارند تجاوزی در کار باشد؟! خوب، اگر شما دفعشان کردی، [به شورای امنیت] محتاج نبود؛ سرنیزه دفعشان کرده، محتاج نیست که شورای امنیت پایش را در کار بگذارد. چطور همچو سراسیمه شدی و افراد را فرستادی دور شهرهای کشورهای دنیا می گردند برای اینکه یک راهی پیدا کنند برای نجاتت؟! تو که پیروز هستی، دیگر این چیزها را نمی خواهد!(374)
11 / 7 / 61
* * *
طالب صلحی اسلامی هستیم
ما یک مردمی هستیم که برای خاطر اسلام دفاع داریم می کنیم؛ هجوم به ما شده است و هجوم را دفاع می کنیم و از اول هم همین بود، لکن در عین حال از اول هم صلح طلب بودیم ـ و صلح یکی از اموری است که ما به تبع اسلام قبول کردیم، صلح اسلامی، صلحی که برادر می شوند بعد از صلح ـ و ما طالب این صلح هستیم. اما صلحی که اصلاً اعتنا نکنند به اینکه جنایت کردند در اینجا و اعتنا نکنند به اینکه غراماتی وارد شده است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند، این اسمش «صلح» نیست، این اسمش را باید بگذاریم «صلح صدامی»! این صلح نیست، صلحی که بخواهند یک مملکتی را بچاپند و یک مملکتی را خراب و ویران کنند. و الآن هم نفت شهر را نفتهایش را آتش زدند؛ برای اینکه احتیاطاً آتش بگیرد که وقتی که بیرونشان کردند، نفتها کم شده باشد. ما با یک همچو موجوداتی طرف هستیم! ما چطور می توانیم همین طوری بی قید و شرط بنشینیم و صحبت کنیم و
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 207
مصالحه کنیم؟ شورای امنیت هم اگر بگوید، ما نمی پذیریم همۀ عالم بگویند، ما اینطور صلح را نمی توانیم بپذیریم. هیچ عاقلی این صلح را نمی پذیرد تمام هیاتهایی که اینجا آمدند از اول و بعد هم شاید بیایند، می بینند که ما یک صحبت فقط داریم: ما صلح را قبول داریم، ما صلح را استقبال می کنیم، لکن یک صلح شرافتمندانۀ اسلامی؛ صلحی که باید بفهمند که متجاوز چه کرده است، صلحی که باید خسارات این کشور جبران بشود، نه صلحی که از آن طرف بگوید: صلح، از آن طرف بفرستد و توپها را ببندد به مردم بیگناه بیچاره. صلح طلبی صدام عیناً مثل صلح طلبی امریکا می ماند، مثل صلح طلبی اسرائیل می ماند، مثل خلقی بودن این منافقین و منحرفین است؛ عیناً همین است. از آن طرف می گویند: ما برای خاطر خلق داریم چه می کنیم، از آن طرف اینطور جنایات به همین بیچاره ها می کنند.(375)
11 / 7 / 61
* * *
تقاضای صلح
و گرفتن مهلت
از ایران
همۀ فسادهای دنیا زیر سر این قدرتهای بزرگ است والاّ این کوچکها اهمیتی ندارند.
صدام دیگر یک مرده ای است افتاده آنجا، این اهمیتی ندارد دیگر، لکن اینها دارند فساد می کنند. این هم یکی از فسادهای آنها بود که این را بازی اش دادند و احمقش کردند حمله کرد به ایران و تجاوز کرد به ایران، حالا هم تویش مانده است و نمی داند چه بکند. هی فریاد می زند بیایید دیگر صلح کنیم، می خواهد مهلت بگیرد که بعدها شرارت بکند. ما این را بهتر می شناسیم از دیگران، اینطور نیست که این صلح بخواهد، این می خواهد که به اسم صلح مهلت پیدا بکند، دوباره تشکیلاتی درست کند زیادتر و قدرتی پیدا کند زیادتر و دوباره حمله بکند. خوب، با یک
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 208
همچو چیزی نمی شود صلح کرد. کدام انسان است که می تواند با یک دشمنی که با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است،این را مهلت بدهد تا اینکه دوباره تجهیز کند خودش را. قدرتها هم به او کمک بکنند و باز هم افراد پیدا بکند و دوباره حمله بکند به اینجا. این را کسی نمی تواند مهلتش بدهد. این باید شرش کنده شود تا این منطقه درست بشود.(376)
16 / 9 / 62
* * *
بی اعتباری صلح با صدام
این جنگی را ـ که الآن ایشان گفتند که جنگ را به پایان برسانید ـ به ما تحمیل کردند. هر یک از شما آقایان که در اینجا آن وقتی که اول جنگ بود شما بودید اینجا، دیدید که عراق حمله کرد به ایران از هوا، از دریا، از زمین. و عراق گرفت مقدار زیادی از خوزستان را و عراق به واسطه تحریکاتی که از طرف امریکا شد به او، این عمل جنایتکار را انجام داد، و بعد هم که ایران برخاست از جا و جوانهای ما با قدرت ایمان او را از مملکت خودشان بیرون کردند، مگر یک مقدار کمی که الآن در دست آنها هست. الآن هم قدرتها جمع شده اند که این را نگه دارند. می خواهند این غیرانسانی که با ملت خودش و با علمای ملت خودش و با ملت ما این جنایات را کرده، می خواهند حفظش بکنند. آقا می گویند که صلح بکنیم. ما از اول، جنگ با هیچ کس نداشتیم، لکن با صدام صلح نمی توانیم بکنیم.
صدام یک جانی است که به هیچ یک از تعهداتی که می کند اعتبار نیست. او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود، تعهد کرده بود و آن را به هم زد.او هر روز عوض می کند افکارش را، یک انسانی نیست که بشود با او صلح کرد. شما گمان می کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم به این صلح
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 209
ادامه می دهد؟ یا خیر، می خواهد تجهیز کند خودش را و تقویت کند و دوباره حمله کند. این آدمی است که از اول تا حالا به شهرهای بیچاره عرب نشین، کردنشین، فارس نشین با موشکها حمله کرده.(377)
18 / 11 / 62
* * *
هراس صدام از همکاری ایران با کشورهای اسلامی
جمهوری اسلامی ایران مایل است بر اساس حفظ وحدت و حمایت از منافع کشورها و ملتهای اسلامی آنان را در مشکلات یاری نماید و در بروز حوادث تحمیلی سیاسی ـ نظامی از ناحیۀ استکبار جهانی با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت کنترل و نفی سلطۀ سیاسی شرق و غرب برنامه ای قوی و دقیق ارائه دهد، ولی ما مطمئنیم که با وجود صدام و حزب عفلقی عراق این مساله به کندی پیش می رود، چرا که به همان میزانی که ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهای اسلامی واهمه دارند، صدام نیز از همکاری ایران با کشورهای اسلامی در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب کثیف عراق و رسیدن به شرایط بر حق و عادلانۀ دیگرمان یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمی کنیم که ان شاءالله با تحقق آن، در کنار کشورهای اسلامی، سیاستی محکم و بنیادین برای همۀ کشورها و ملتهای اسلامی پایه ریزی شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمین و متجاسرین محفوظ خواهد ماند و همۀ کسانی که به فکر تجاوز به حریم کشورهای اسلامی شده اند از سرنوشت صدامیان عبرت می گیرند و خودشان را به غضب و خشم ملتها گرفتار نخواهند ساخت.(378)
6 / 5 / 66
* * *
کتابجهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 210