فصل سوم: ویژگیهای رزمندگان صدر اسلام

عقیده و ایمان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

شکست قدرتها در‎ ‎برابر قدرت ایمان

‏پیغمبر اکرم که ایمان به قدرت مطلق خدای تبارک و تعالی داشت، در‏‎ ‎‏صورتی که عددشان کم بود و چیزی نبود و فقیر هم بودند، از همین‏‎ ‎‏فقیرهای بیچاره بودند، لکن قدرت ایمان داشتند و قیام کردند و قدرتها‏‎ ‎‏را یکی بعد از دیگری شکستند و همه را دعوت به توحید کردند، توحید را‏‎ ‎‏در جامعه رشد دادند، و در یک زمان کمی، مسلمینی که در جنگ وقتی‏‎ ‎‏که می رفتند چند نفرشان یک شتر داشتند، در یک جنگ ـ مثلاً ـ مهمی‏‎ ‎‏شاید ده تا اسب داشتند، نداشتند چیزی، ده تا شمشیر داشتند، چند‏‎ ‎‏نفرشان یک شتر داشتند، مع ذلک چون قوّت ایمان داشتند دو تا‏‎ ‎‏امپراتوری را در یک ظرفِ کمی، یک امپراتوری روم را که آن وقت مهم‏‎ ‎‏بود، یکی هم ایران که مهم بودند ـ این دو تا امپراتوری آن وقت در دنیا‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 92

‏مقدم بر همه بودند ـ آنها را شکستند و غلبه بر آنها کردند و اسلام را بردند‏‎ ‎‏تا روم و تا ـ عرض بکنم که ـ اروپا هم رساندند. عمده همان روح ایمان‏‎ ‎‏است که بر انسان باید چه باشد.(135)‏

28 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جنگ با زحمت‎ ‎برای اطاعت خدا

‏ماها باید خودمان را بسازیم یعنی توجه کنیم به اینکه بزرگهای ما‏‎ ‎‏ـ‌پیشواهای ما ـ چه کرده اند، برای اسلام چه کرده اند، برای مسلمین‏‎ ‎‏چه‌کرده اند، چه می خواستند بکنند. پیغمبر اکرم که سیزده سال در‏‎ ‎‏مکه‌رنج کشید، حبس بود، زجر کشید، توهین شد، هزار جور بساط بود،‏‎ ‎‏در آنجا صبر کرد؛ صبر کرد و دعوت کرد اشخاصی را. بعد هم که‏‎ ‎‏ملاحظه‌فرمود که نمی شود در اینجا کار را پیش برد، هجرت کردند به‏‎ ‎‏مدینه. در آنجا خوب، اشخاصی به آنها مُنضَم شدند. ده سال هم که‏‎ ‎‏در‌آنجا بودند تمام همّشان در این بود که با این قلدرها جنگ بکنند‏‎ ‎‏و‌اینهایی که ظالم بودند، اینهایی که می خواستند مردم را بخورند،‏‎ ‎‏اینهایی که منافع ملتها را می خواستند بخورند. با اینها جنگ کرد تا‏‎ ‎‏اینها‌را آن مقداری که شد ساقط کرد؛ ولی صبر می کرد. این مسلمین که‏‎ ‎‏در آن وقت جنگ می کردند، جنگهایشان جنگهایی بود که وقتی انسان‏‎ ‎‏تاریخ را می بیند تعجب می کند که چطور اینها با این عدد کم اینطور‏‎ ‎‏شهامت داشتند... پیغمبر در بعضی جنگها شکست می خورد؛ شکست‏‎ ‎‏خورد در بعضی جنگها. حضرت امیر در جنگ با معاویه شکست خورد؛‏‎ ‎‏حضرت سیدالشهداء را کشتند؛ اما اطاعت خدا بود، برای خدا بود، تمام‏‎ ‎‏حیثیت برای او بود؛ از این جهت، از این جهت هیچ شکستی در کار نبود.‏‎ ‎‏اطاعت کرد، تمام شد؛ با اینکه خوب شکست هم داد همه را ـ همۀ‏‎ ‎‏سلطنت معاویه و اینها را ـ به هم زد همۀ اوضاع را؛ تا حالا هم الآن‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 93

‏هست.(136)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان عامل غلبه بر‎ ‎امپراتوری

‏من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ماها را بیدار کند و ما را به‏‎ ‎‏صورت صدر اول اسلام درآورد و ملتهای ما را مثل ملت صدر اول اسلام‏‎ ‎‏کند که خالص ایمان بود و خالص قدرت ایمانی بود و قدرت اسلامی بود؛‏‎ ‎‏که غلبه کردند یک جمعیت چند هزار نفری بر یک امپراتوری که بیشتر از‏‎ ‎‏تمام جمعیت این مسلمینی که می خواستند جنگ بروند ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏. دو‏‎ ‎‏مقابلِ این جمعیت پیشقدمهایشان بودند، و در عقب ... زایدِ بر این‏‎ ‎‏داشتند! این پیشقدمهایشان دو مقابلِ تمام جمعیت اسلام بود و‏‎ ‎‏مع ذلک اینها بر آنها غلبه کردند! و این نبود جز اینکه ایمان بود که غلبه‏‎ ‎‏پیدا می کرد. و در ایران هم این معنا پیدا شد.(137)‏

17 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قدرت ایمان‎ ‎شاخصه ارتش‎ ‎اسلام

‏ارتش اسلام در صدر اسلام، با آنکه ارتشی ضعیف بود به حسب‏‎ ‎‏ساز‌و‌برگ، شاید هر چند نفر یک شمشیر داشتند، هر چند نفر یک اسب‏‎ ‎‏داشتند لکن چون قوّت ایمان داشتند، در ظرف کمتر از نیم قرن بر تمام‏‎ ‎‏قدرتهایی که در آن وقت بود غلبه کردند؛ تمام قدرتها را خاضع‏‎ ‎‏کردند.(138)‏

22 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان به خدا رمز‎ ‎پیروزی ارتش‎ ‎اسلام

‏رمز پیروزی لشکر اسلام در صدر اسلام ـ با آنکه هیچ ابزار جنگی می شد‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 94

‏بگویی نداشتند ـ قیامِ لله بود. نهضت برای خدا، ایمان به خدا، پیروز کرد‏‎ ‎‏پیغمبر اکرم را. مایوس نشدن و استقامت کردن در راه خدا، پیروزی را‏‎ ‎‏نصیب پیغمبر کرد. اصحاب رسول اکرم در صدر اسلام قدرت ایمان‏‎ ‎‏داشتند، و با قدرت ایمان به پیش رفتند؛ به طوری که با جمعیت بسیار‏‎ ‎‏کم و با نداشتن ابزار جنگ، بر دو امپراتوری بزرگ آن روز دنیا ـ روم و‏‎ ‎‏ایران‌ غلبه کردند. نهضت کردند، و برای خدا نهضت کردند، و استقامت‏‎ ‎‏کردند.(139)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

21 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قدرت ایمان‎ ‎رزمندگان عامل‎ ‎شکست دشمن

‏در جنگ روم طلیعۀ جنگجویان روم شصت هزار بودند، و تمام جمعیت‏‎ ‎‏مسلمین سی هزار نفر بودند، و پشت سر آن طلیعه هفتصد هزار نفر‏‎ ‎‏رومی بودند. یکی از سرداران اسلام گفت سی نفر با من بیاید تا من شب‏‎ ‎‏بروم و با این شصت هزار جمعیت جنگ کنم؛ بعد از اینکه اصرار کردند به‏‎ ‎‏او ـ به حسب تاریخ ـ شصت نفر رفتند. شصت نفر مسلم با شصت هزار نفر‏‎ ‎‏جنگجوی رومی که تا دندان مسلح بودند، رفتند و شکست دادند آنها را‌! و‏‎ ‎‏هفتصد هزار نفر جمعیت رومی دنبال آن شکست خورد و رفت. ایمان‏‎ ‎‏بود. قدرت ایمان بود که این کار را کرد. و شما دیدید که قدرت ایمان هم‏‎ ‎‏در ایران همین کار را کرد.(140)‏

25 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

امداد الهی پشتیبان‎ ‎ارتش اسلام

‏عقیده و ایمان است که در صدر اسلام هم بوده است. در آن وقت‏‎ ‎‏مسلمانان ده تا پانزده نفرشان یک شتر داشتند؛ لشکرهای رسول الله و‏‎ ‎‏لشکر مسلمین هر چند نفرشان یک شمشیر داشتند؛ آن هم یک‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 95

‏شمشیر کهنه اما با این حال بر امپراتوری ایران و روم غلبه کردند. عدۀ‏‎ ‎‏پیشقراول روم شصت هزار نفر و دنبال آن هفتصد ‏‏[‏‏یا‏‎ ‎‏]‏‏هشتصدوسی‏‎ ‎‏هزار نفر بودند. یکی از سرداران اسلام گفت که سی نفر با من بیایند تا با‏‎ ‎‏این شصت هزار نفر مقابله نمایم! ولی ـ بر حَسَب تاریخ ـ بنا بر این شد که‏‎ ‎‏شصت نفر باشند که یک نفر مقابل هزار نفر برود! و بعد هم رفتند و پیروز‏‎ ‎‏شدند. و این به این خاطر بود که ملائکه پشت سرشان بودند، و خداوند به‏‎ ‎‏آنها توجه کرد. خداوند شما را موفق کند.(141)‏

30 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان قرآنی‎ ‎غلبه دهنده بر‎ ‎ابرقدرتها

‏در صدر اسلام همین قرآن بود که مردم را تجهیز کرد، و دو امپراتوری‏‎ ‎‏بزرگ را با یک عدۀ معدود عربی که اسلحه نداشتند هر چندتایشان یک‏‎ ‎‏شتر داشتند. هر چندتایشان یک شمشیر. آن هم آن شمشیرهای آن‏‎ ‎‏وقت. در مقابل یک قدرتهایی که در آن وقت روم داشت؛ و آن قدرتهایی‏‎ ‎‏که در آن وقت ایران داشت ... اصحاب حضرت هم یک دسته شان، که‏‎ ‎‏اصحاب صُفّه بودند، آنهایی بودند که منزل هم نداشتند می آمدند روی‏‎ ‎‏یک سَکّویی در آنجا می خوابیدند. و زندگیشان همین بود. اینها را‏‎ ‎‏برداشت برد و آنها را از بین برد. این فقرا را، این مستضعفین را، اینهایی‏‎ ‎‏که درجه سه بودند و حتی خانه نداشتند، حتی در جنگ یکیشان یک‏‎ ‎‏خرما وقتی پیدا می کرد دهن خودش می گذاشت و در می آورد به دهن‏‎ ‎‏رفیقش می گذاشت و او درمی آورد و به دهن رفیقش و او، او، یک خرما را‏‎ ‎‏اینطوری دور می زدند، اینها بودند که پیغمبر تجهیز کرد ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ جنگهای‏‎ ‎‏با قریش. آنها با همۀ بساطی که داشتند و اینها با همۀ فقر و فلاکتی که‏‎ ‎‏داشتند، لکن ایمان داشتند.(142)‏

14 / 4 / 58


کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 96

غلبه روحیه معنوی‎ ‎بر امکانات مادی

‏آن هم که در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست‏‎ ‎‏با‌سایرین در یک طبقه نشسته اند؛ با هم دوست اند، رفیق اند،‏‎ ‎‏صحبت‌می کنند و تفاهم دارند با هم. و لهذا یک لشکر و یک ارتش،‏‎ ‎‏آن‌وقتی که اسمش را هم نمی شد ارتش بگذارید ـ یک عده عرب بودند‏‎ ‎‏که اینها چندتاشان یک شمشیر داشتند، چندتاشان یک اسب داشتند ـ‏‎ ‎‏اینها غلبه کردند بر این دو امپراتوری بزرگ که امپراتوری روم بود و‏‎ ‎‏ایران‌‌که بزرگترین امپراتوریهای آن وقت اینها بودند. این یک‏‎ ‎‏مشتی‌عرب از باب اینکه قوی بودند؛ ایمان داشتند و از ملت بودند و‏‎ ‎‏این‌طور نبود که بخواهند برای استفاده یک کاری بکنند، اینها‏‎ ‎‏می خواستند خدمت بکنند، اینها در مقابل آنها ایستادند. و از آن طرف‏‎ ‎‏با‌اینکه عدد زیاد بود و تجهیزات زیاد بود، ـ و عرض بکنم که ـ اسبها کذا‏‎ ‎‏و‌زین اسبها طلا و اینها، لکن روحیه نداشتند، اینها را در یکی از‏‎ ‎‏جنگها‌می بستندشان ! در «ذوالسلاسل» می بستند اینها را که مبادا فرار‏‎ ‎‏کنند! با زنجیر می آوردند که جنگ بکنند. عرب ها شمشیر را کشیده‏‎ ‎‏بودند و ریختند همۀ اینها را از بین بردند. یک عدد کمی با تجهیزات‏‎ ‎‏ناقص؛ یعنی ناقص که اصلاً «تجهیزات» اسم آن را نمی شد بگذاری، یک‏‎ ‎‏چند تا شمشیر و چند تا اسب و یک چندتا شتر. و اینها برای اینکه‏‎ ‎‏روحیۀ‌اینها روحیۀ مادی بود و ضعیف؛ روحیۀ آنها روحیۀ معنوی بود و‏‎ ‎‏قوی.(143)‏

1 / 5 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روحیه ایمانی‎ ‎مسلمانان عامل‎ ‎غلبه بر کفر

‏صدر اسلام هم یک دسته از اعرابی که نه نظامی داشتند و نه پرورش‏‎ ‎‏نظامی شده بودند و نه ساز و برگی داشتند ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ آنها از شما، دست تُهی تَر‏‎ ‎‏بودند. هر چند تایشان یک شمشیری، با یک چیز، خرمابند، بندشان بود‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 97

‏لیفهای خرما. هر چند تایشان هم یک اسبی یا یک شتری. وضع‏‎ ‎‏اینطوری بود، عدد هم بسیار کم... شصت هزار جمعیت را شصت نفر‏‎ ‎‏مومن، شصت نفر که برای خدا داشت کار می کرد، این طلیعه را شکست‏‎ ‎‏دادند. اسباب این شد که این سی هزار جمعیت بر روم غلبه کرد؛ بر ایران‏‎ ‎‏هم که غلبه کرد. در صورتی که آنها همه چیز داشتند. آنها یراقهای‏‎ ‎‏اسبهایشان هم، از قراری که گفتند، طلا بوده است! لکن ایمان نداشتند؛‏‎ ‎‏میانشان تهی بود؛ هر چه بود یک صورت بود؛ هر چه بود یک ساز و برگ‏‎ ‎‏بود؛ اما میان تهی بود. این روحیه در آنها نبود که ما اگر بکُشیم هم بهشت‏‎ ‎‏می رویم؛ اگر کشته بشویم هم بهشت می رویم، این روحیه در آنها نبود،‏‎ ‎‏در اینها بود. و این روحیه غلبه کرد.(144)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان ابزار غلبه بر‎ ‎قدرت شیطانی

‏در تاریخ دیدید، که مسلمین صدر اسلام با یک عدۀ کم اما مجتمع و با‏‎ ‎‏ایمان غلبه کردند، در ظرف کمتر از نیم قرن، بر تقریباً معمورۀ آن وقت،‏‎ ‎‏غلبه کردند برای اینکه با هم بودند و اسلحۀ ایمان دست آنها بود. کی ما‏‎ ‎‏می خواهیم این اسلحۀ ایمان را، که کنار گذاشته شده است، به دست‏‎ ‎‏بگیریم، و با این قدرتها با اسلحۀ ایمان مقابله کنیم؟ شما دیدید که یک‏‎ ‎‏ملتی که عددش کم و هیچ اسلحه نداشت و هیچ ابزار جنگی نداشت و‏‎ ‎‏هیچ نظامیگری نداشت ‏‏[‏‏ولی‏‏]‏‏ ابزار ایمان داشت، با ابزار ایمان غلبه کرد‏‎ ‎‏بر یک قدرت شیطانی که همۀ قدرتها دنبال او بودند. نه همان ابرقدرتها،‏‎ ‎‏همۀ قدرتها دنبال او بودند. این قدرت ایمان بود که یک مشت مردم را که‏‎ ‎‏هیچ نداشتند غلبه داد. این همان قدرتی بود که در صدر اسلام با یک‏‎ ‎‏ابزار کم و یک عدد کم غلبه کردند بر روم با آن بساط و بر امپراتوری ایران‏‎ ‎‏با آن همه ابزار. آنها تهی بودند از ایمان؛ و اینها دست پر بودند در ایمان،‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 98

‏غلبه کردند.(145)‏

10 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شکست ناپذیری‎ ‎ارتش مؤمن

‏در این جنگهایی که در اسلام؛ در صدر اسلام واقع شده است یک امور‏‎ ‎‏آموزنده است. خیلی امور آموزنده برای ماهاست. در یکی از افرادی که به‏‎ ‎‏حسب تاریخ، یک فردی که با یک فرد دیگری مقابل شده بود، آن طرف‏‎ ‎‏که دشمن بود و کافر بود، نیزه را زد به سینه یا شکم این مسلمان از آن‏‎ ‎‏طرف بیرون رفت. و او توی این نیزه دوید و او را کشت. یعنی نیزه تو‏‎ ‎‏شکمش بود فشار داد، و همان تو نیزه آمد اینجا رسید و او را کشتش. در‏‎ ‎‏یک جنگ قلعه ای ـ که قلعه داشتند آنها ـ مسلمین بیرون قلعه بودند و‏‎ ‎‏آنها در داخل قلعه. می خواستند اینها فتح کنند آن قلعه را. راه نبود، درها‏‎ ‎‏بسته و دیوارها بلند. یکیشان داوطلب شد که من روی سپر می نشینم.‏‎ ‎‏سپر را نیزه ها را بگذارید زیرش و بلند کنید تا من برسم به دیوار. من‏‎ ‎‏می روم تو این قلعه و راه را باز می کنم. همین کار را کردند. رفت آن طرف و‏‎ ‎‏در عین حالی که اهل قلعه هم، خوب، افرادی بودند، و چه بودند، لکن این‏‎ ‎‏یک نفر آدم به واسطۀ آن قدرت ایمان که داشت جنگ کرد، و در قلعه را‏‎ ‎‏باز کرد. روحیه وقتی روحیه قوی باشد، اعتماد به خدا داشته باشد، وقتی‏‎ ‎‏یک جمعیتی اعتماد به خدا داشته باشد، این جمعیت پشتوانه اش‏‎ ‎‏خداست. و جمعیتی که پشتوانه اش خداست شکست ندارد.(146)‏

29 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اعتقاد به معاد‎ ‎منشا‌پیروزی

‏این قوۀ ایمان است. یعنی یک مومنی که اگر بکُشد، بهشت می رود و از‏‎ ‎‏اینجا بهتر است، و اگر کشته بشود، بهشت می رود و از اینجا بهتر است، با‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 99

‏یک همچو حربه ای که حربۀ ایمان است، این دیگر ترس از این ندارد که‏‎ ‎‏کشته بشود. این شهادت را برای خودش یک سعادت می داند. آنهایی که‏‎ ‎‏مقابل شما هست، برای دنیا می زنند. آنهایی که اعتقاد به ماورای‏‎ ‎‏طبیعت ندارند، اعتقاد به قیامت ندارند، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارند،‏‎ ‎‏آنها برای همین دنیاست. می خواهند دنیایشان درست بشود. خوب،‏‎ ‎‏کسی که می خواهد دنیایش درست بشود، اگر بمیرد، هیچ این نمی تواند‏‎ ‎‏بزند تا آنجایی که بمیرد. این می خواهد هی خودش را حفظ کند که غلبه‏‎ ‎‏کند و دنیایش چه باشد. ‏

‏     ‏‏اما این آدمی که برای خدا، این آدمی که برای مقصد الهی قدم‏‎ ‎‏برمی دارد و وارد میدان می شود، این آدم برای دنیا نیست تا اینکه‏‎ ‎‏لرزه ای در قلبش بیاید. این برای خداست. شما الآن که مهیا هستید و‏‎ ‎‏رفقای شما، دوستان شما و آنهایی که تربیت می خواهند بشوند به این‏‎ ‎‏تربیت اسلامی، به این تربیت نظامی، اینها این حربۀ اسلام که، سلاح‏‎ ‎‏اسلام که عبارت از ایمان است،باید به این هم مجهز بشوند. و اگر به این‏‎ ‎‏مجهز شدند، این، طرفشان را می ترساند.(147)‏

28 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سلاح معنوی‎ ‎رمز‌پیروزی

‏سرّ پیشرفتی که در صدر اسلام است این است که، سربازان اسلام با تعداد‏‎ ‎‏کمی که داشتند در مقابل تعداد زیادی از سربازان دشمن، که یکی ایران‏‎ ‎‏و یکی روم بود و بسیار هم مجهز بودند، ایستادند و پیروز شدند، زیرا‏‎ ‎‏سلاح معنوی داشتند. یعنی اعتقادشان بر این بود که اگر ما برویم و کشته‏‎ ‎‏شویم، باز هم سعادتمند هستیم، و اگر بکشیم هم ما سعادتمندیم.(148)‏

26 / 2 / 59

*  *  *


کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 100

پیروزی ایمان بر‎ ‎تجهیزات

‏لشکر روم و ایران را عده ای از اهل ایمان با سلاحهای شکسته و با‏‎ ‎‏تجهیزات کمشان و تعداد قلیلشان شکست داده اند.(149)‏

28 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

امداد غیبی در‎ ‎لشکر اسلام

‏در صدر اسلام هم یک عده قلیل را بر عده های کثیر پیروز کرد، و همچو‏‎ ‎‏رعبی در قلبها انداخت که نتوانستند مقاومت کنند در مقابل سی هزار‏‎ ‎‏جمعیت عرب، که هر چندتایشان یک شمشیر داشت، و هر چندتایشان‏‎ ‎‏یک شتر داشت، و آنها هفتصد هزار جمعیت بودند که شصت هزارشان‏‎ ‎‏طلیعه بود و غلبه کردند اینها بر آنها، چه بود؟ این جز این بود که یک‏‎ ‎‏دست غیبی در کار است؟! نباید بیدار بشوند آنهایی که توجه به معنویات‏‎ ‎‏ندارند و به این غیب ایمان نیاورده اند؟ نباید بیدار بشوند؟(150)‏

14 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جانبازی به خاطر‎ ‎ایمان

‏اسلام را اگر بشناسند و بفهمند این اسلام چی هست و یک قدری تاریخ‏‎ ‎‏اسلام و قضایایی که در صدر اسلام واقع شده شما ببینید در یک جنگی‏‎ ‎‏که واقع شده است، وقتی که یک قلعه ای را بسته بودند و کفار در آن‏‎ ‎‏نشسته بودند و خوب، آن وقت هم که وسایلی نبود که بروند بالا و بمباران‏‎ ‎‏کنند، باید این قلعه فتح بشود، خوب، دیوارهای بلند و کذا. یکی از‏‎ ‎‏سردارهای اسلام گفت که نیزه ها را زیر سپر بگذارید من می نشینم روی‏‎ ‎‏سپر، من را بالا کنید تا بروم به دیوار برسم، می روم آنجا با آنها در داخل‏‎ ‎‏جنگ می کنم، در را باز می کنم. یک نفر برای یک جمعیتی که یک قلعه را‏‎ ‎‏داشتند همین کار را کردند. این نیزه ها را زیر سپر گذاشتند او نشست‏‎ ‎‏روی سپر با این نیزه ها بلند کردند تا به برج رسید، به دیوار رسید. آن‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 101

‏شخص رفت در آنجا و جنگ کرد و در را باز کرد. این اسلام است که این‏‎ ‎‏کار را می کند، این ایمان است که این کار را می کند.(151)‏

21 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان و وحدت‎ ‎رمز پیروزی

‏صدر اسلام؛ اسلحه و مهمّات غلبه نکرد بر دو تا امپراتوری به آن عرض و‏‎ ‎‏طول، برای اینکه اسلحه نداشتند مسلمین. هر چند تایشان یک شتر‏‎ ‎‏داشتند، چندتایشان یک اسب، شاید در همۀ لشکرشان چندتا اسب‏‎ ‎‏بود، شمشیر کُندی یا تیزی. آن طرف ـ چه امپراتوری ایران و چه‏‎ ‎‏امپراتوری روم ـ دارای همه چیز بودند. تمام ساز و برگهای جنگی که در‏‎ ‎‏آن وقت ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ در اختیار آنها بود. مجهز به همۀ جِهازهای جنگی بودند.‏‎ ‎‏لکن فقط یک چیز را نداشتند و آن ایمان. چون ایمان نداشتند باید در‏‎ ‎‏بعضی از جنگها آنها را امر می کردند که ببندند به هم این ارتش خودشان‏‎ ‎‏را که فرار نکنند. با زنجیر اینها را به هم می بستند ـ از قراری که در تاریخ‏‎ ‎‏هست ـ و می آوردند در جبهۀ جنگ. امروز هم برادرها، شما بدانید این را‏‎ ‎‏که مخالفین ما همه چیز دارند الاّ ایمان. و شما ایمان دارید که فوق همه‏‎ ‎‏چیز است و بحمدالله همه چیز هم دارید.(152)‏

22 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایمان و تعهد‎ ‎مؤمنین عامل‎ ‎پیروزی

‏در صدر اسلام جناح مومنین با ساز و برگ اندک و ایمان و تعهد بسیار بر‏‎ ‎‏جناحهای کفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان روز و قدرتهای‏‎ ‎‏شیطانی پیروز گردیدند.(153)‏

18 / 4 / 60

*  *  *


کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 102

فتح جبهه ها با‎ ‎تکبیر اهل ایمان

‏فرق است ما بین یک جمعیتی که در شبی که فردا برای او خطر است و‏‎ ‎‏می خواهد به لشکر کفر هجوم ببرد به مناجات خدا می ایستد، با آن‏‎ ‎‏کسانی که وقتی که می خواهند به جنگ بیایند اول با فشار است و بعد هم‏‎ ‎‏که محالّ آنها را می بینند، آلات لهو و لعب در آنجا هست. فرق است ما‏‎ ‎‏بین آنهایی که برای خدا قیام کرده اند و آنهایی که برای طاغوت. شما در‏‎ ‎‏راه خدا دارید جنگ می کنید؛ این علامت ایمان شماست و آنها در راه‏‎ ‎‏طاغوت دارند جنگ می کنند و این علامت کفر آنهاست. مادامی که این‏‎ ‎‏مطلب در بین شما باقی است ـ توجه به خدا و یاری خواستن از مبدا‏‎ ‎‏قدرت‌ شما قدرتمند هستید.‏

‏     شما را این وحدت کلمه در زیر سایۀ توحید و در زیر پرچم اسلام‏‎ ‎‏به‌این فتحها و پیروزیها می رساند. این تکبیرهایی که در شبی که‏‎ ‎‏برای‌شهادت کمر بستید می گویید، اینها پشتیبان شماست. جنود‏‎ ‎‏غیبیه همان طور که در صدر اسلام پشتیبان لشکر اسلام بود و آن‏‎ ‎‏لشکر‌کوچک اسلام بر لشکر روم با آن بساط و بر لشکر ایرانِ آن وقت‏‎ ‎‏با‌آن‌بساط غلبه کرد، به واسطۀ آن تاییدات غیبی و ملائکۀ الهی‏‎ ‎‏بود،‌شما‌امروز همان وضعیت را دارید. برای خدا قیام کردید و‏‎ ‎‏مقابل‌مستکبرین و مقابل کفار و مطمئن باشید که جنود غیبیه با‏‎ ‎‏شماست و هر‌یکِ شما در مقابل چندین نفر از آنها می تواند‏‎ ‎‏عرض اندام‌کند. شما‌می دانید که تمام کشورها تقریباً پشتیبان صدام اند‏‎ ‎‏وبه او، هم پول‌می رسانند و هم اسلحه می رسانند و هم نفرات‏‎ ‎‏می فرستند‌بسیاری شان و ما بحمدالله ، نه احتیاج به پول دیگران داریم‏‎ ‎‏و‌نه احتیاجی به پرسنل دیگران داریم و نه احتیاج به تایید دیگران. ما‏‎ ‎‏که‌اتکائمان به خداست، از کی تایید بخواهیم؟ ما که اتکائمان به‏‎ ‎‏مبدا‌غنی مطلق است، از کی خواستار جهات مادی بشویم؟ ما که با تکبیر‏‎ ‎‏این جبهه ها را فتح می کنیم، از کی بخواهیم که با ما همراهی کند؟ ما‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 103

‏از‌خدا می خواهیم؛ ما از خدا می خواهیم که با آن جنود غیبیه که دارد و‏‎ ‎‏با‌آن ملائکة الله که هست، به ما کمک بفرماید و می فرماید. لکن شرط این‏‎ ‎‏است ما به عهد خود باقی باشیم؛ عهدی که با اسلام داریم؛ حفظ اسلام،‏‎ ‎‏حفظ کشور اسلامی، حفظ نوامیس اسلامی. ما باید این توجه را هیچ‏‎ ‎‏وقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا‏‎ ‎‏هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر‏‎ ‎‏شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد، سعادت‏‎ ‎‏است.(154)‏

11 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

میزان بودن نیت در‎ ‎نبرد

‏خود شمشیر ـ‌فی نفسه ـ چیزی نیست.‏

‏     شمشیر حضرت علی بن ابی طالب با شمشیر ابن ملجم یک شمشیر،‏‎ ‎‏یک جور بودند ـ شاید شمشیر او تیزتر هم بود ـ لکن او که این شمشیر را‏‎ ‎‏به کار می برد، آن میزان است. آنکه یک ضربت را با عبادت ثقلین مساوی‏‎ ‎‏می داند و افضل، با آن ضربتی که همین موجودی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که یک ضربتش‏‎ ‎‏افضل از عبادت ثقلین است به خاک و خون می کشد، این میزان است؛ آن‏‎ ‎‏که ضربتها را وارد می کند میزان است.(155)‏

14 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رعب خداوند در‎ ‎دل دشمنان

‏در صدر اسلام خدا یک قسم از چیزهایی که پیروز می کرد کشور اسلامی‏‎ ‎‏را همین بود که رعب در دل مقابلین آنها القا می فرمود.(156)‏

22 / 2 / 61

*  *  *


کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 104

ننگ درخواست از‎ ‎غیر خدا

‏فرق ما بین یک دولت اسلامی و یک ارتش اسلامی، با یک دولت غیر‏‎ ‎‏اسلامی و ارتش غیر اسلامی این است که اینها اگر چنانچه ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ شکست هم بخورند، دستشان را پیش دیگری دراز نمی کنند.‏‎ ‎‏اینها عار این را که به دیگران بگویند بیایید و به ما کمک کنید، تحمل‏‎ ‎‏نمی کنند. اینها مسلم اند. اینها پیش خدا و به درگاه خدا دست دراز‏‎ ‎‏می کنند و کسی که به پیشگاه خدا دست خودش را دراز کرد، همه را‏‎ ‎‏پشت سر می گذارد.(157)‏

11 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رزمندگان پیروان‎ ‎حضرت‎ ‎ابراهیم(ع)

‏اینهایی که پیش می برند برای اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم ـ سلام‏‎ ‎‏الله علیه ـ هستند، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏آنها که می خواهند پیش ببرند چی می گویند؟ آنها به عفلق‏‎[1]‎‏ گفتند،‏‎ ‎‏خوب، نمی شود یک کسی که به عفلق لبیک می گوید، یا به کسی که به‏‎ ‎‏ابراهیم خلیل الله لبیک می گوید، اینها یک جور باشند. این است که آنها‏‎ ‎‏فراری هستند و اینها چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایی که صلاح‏‎ ‎‏باشد خواهند رفت.(158)‏

27 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

صعود به قله ایمان

‏اینان آیا ندیده اند که در ظرف مدت کوتاهی جوانان غیور ایران در سایۀ‏‎ ‎‏معنویت اسلام از پرتگاه هایی که قدرت های نفتخوار و مفتخوار برای سقوط‏‎ ‎‏آنان ایجاد کرده بودند به صورتی معجزه آسا نجات یافته، و به قلۀ بلند ایمان‏‎ ‎‏و تعهد به اسلام صعود نموده اند؛ و با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 105

‏جهانی و عفلقیان تاخته و آنان را از کشور عزیز خود بیرون رانده اند.‏‏(159)‏

31 / 6 / 62

‎ ‎

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 106

  • )) اشاره به حزب عراق که پایه گذار آن میشل عفلق بوده است.