مجله کودک 202 صفحه 19

علی بن حسین ، وقتی فهمید که یعقوب اهل سازش نیست و با وعده های تو خالی رام نمی شود، تصمیم گرفت از راه های دیگر او را شکست بدهد. یکی از کار های او این بود که عشایر منطقه جیرفت را با نامه ها و وعده های با خودش همراه کرد و آنها را وادار کرد تا بر ضد یعقوب دست به قیام و شورش بزنند. رئیس عشایر ، مردی به نام ((احمد کردی)) بود. این مرد، عده زیادی از اهالی جیرفت را زیر پرچم خودش گرد آورد و به یعقوب حمله کرد. یعقوب با هوشیاری در مقابل احمد کردی و افرادش ایستاد و شکست سختی به آنها وارد کرد. خود احمد کردی هم اسیر شد و او را به قلعه بم فرستادند، تا این که مدتی بعد در همان جا از دنیا رفت. تازه کار جیرفت تمام شده بود، که پیکی از طرف سیستان رسید و خبر بدی با خود آورد : محمد بن طاهر ، فرمانروای خراسان، وقتی خبر حرکت یعقوب را به کرمان شنیده و جای او را در سیستان خالی دیده بود، مطابق نقشه ای که از پیش طرح کرده بود، به سیستان لشگر کشیده بود. این خبر یعقوب را نگران کرد و زود به نیروهای خودش فرمان آماده باش و حرکت به سیستان را داد. هنوز سپاه یعقوب قدم در راه نگذاشته بود ، که پیکی دیگری از راه رسید و خبر خوشی برای یعقوب آورد. خبر این بود که یکی از یاران شجاع و وفادار یعقوب در سیستان ، که ((بعلان)) نام داشت، به محض آگاه شدن از حمله خراسانی ها، لشگری از عیاران سیستان گرد آورده و در مقابل سپاه خراسان به سختی مقاومت کرده بود. در این جنگ ((قاسم))، سپهسالار خراسان کشته شده و سپاه او تار و مار شده بودند. یعقوب با شنیدن این خبر خوشحال شد و در دل به شجاعت و دلیری، و هوش و زیرکی بعلان آفرین گفت، آن وقت، با خیال آسوده از پایتخت خود سیستان، تصمیم گرفت سفر جنگی خودش را به سمت شیراز ادامه دهد. (ادامه دارد) در همان حال مقدمات مراسم ازدواج فیونا و لرد بد جنس در حال انجام است که ناگهان ...

مجلات دوست کودکانمجله کودک 202صفحه 19