مقصد اول امور عامّه

احکام عدم و معدوم

احکام عدم و معدوم

‏ ‏

‏معتزله معدومات را به دو قسم تقسیم نموده اند: قسمی که ممتنع است و آنها را‏‎ ‎‏منفیات، و قسمی که ممکن الوجود است و آنها را معدومات ثابته نامیده اند.‏‎[1]‎

‏احتمالاً داعی ایشان بر این تقسیم، تصحیح علم ذات اقدس به ممکنات و قدم علم‏‎ ‎‏اوست. ممکنات را ثابتات نامیده تا علم به معدوم معقول باشد. ولکن این تصویر باطل‏‎ ‎‏بوده و ان شاء الله  در مباحث آینده، قِدم علم الهی بیان خواهد شد.‏

‏همچنین معتزله بین وجود و عدم واسطه قائل شده و گفته اند: ممکن است چیزی‏‎ ‎‏نه موجود باشد و نه معدوم، مانند جوهریت و جسمیت، جوهریت از آن جهت که‏‎ ‎‏صفت برای امر موجود است، چنانکه می گوییم «جوهریة هذا الشی ء جوهر» موجود‏‎ ‎‏است، واز آن جهت که جوهر درخارج است نه جوهریت، معدوم است. و جوهریت را‏‎ ‎‏حال و صفت نامیده اند‏‎[2]‎‏ و این صفت، هر معنای قائم به غیر مانند اوصاف دیگر که‏‎ ‎‏عارض بر اشیاء مثل سفیدی این کاغذ است، نیست بلکه معنای انتزاعی قائم به غیر‏‎ ‎‏است، و این معنای انتزاعی بین متکلمین رایج است.‏

‏با توجه به معنای مذکور برای صفت، برای ذات مقابل صفت دو معنی خواهد بود،‏‎ ‎‏یعنی می توان الوان را هم، مقابل صفت دانست؛ زیرا چنانکه از جوهر جوهریت منتزع‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 8
‏است، از بیاض نیز ابیضیت انتزاع می شود.‏

‏کاتبی‏‎[3]‎‏ به معتزله اشکال نموده: که قول به توسط از طرف شما بدان جهت است‏‎ ‎‏که جوهریت را از احوال جوهر موجود قرار داده اید، لذا شائبۀ وجود در آن راه‏‎ ‎‏یافته، و حال آنکه جوهریت به آن جوهری که به عین خارجی موجود نشده‏‎ ‎‏حاصل است، بنابراین می توان جسمیت را برای هر جسمی که تحقق نیافته حال‏‎ ‎‏قرار داد.‏‎[4]‎

‏شارح ‏‏مواقف‏‎[5]‎‏ از اشکال مذکور چنین جواب داده است: اولاً مراد این است که‏‎ ‎‏برای موجود فی الجمله صفت باشد، یعنی برای موجودات فعلیه نه ثابتات و‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 9

‏معدومات. و ثانیاً اشکال متوجه کسی است که قائل به ثابتات باشد، و اما بنا بر مذهب‏‎ ‎‏کسی که قائل به معدوم ثابت نیست یا در صورت قول به ثابتات، قائل به صحت‏‎ ‎‏اتصاف آن نیست، اعتراض ساقط است.‏‎[6]‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 10

  • )) رجوع کنید به: شرح مواقف، ج 2، ص189ـ190؛ شرح مقاصد، ج 1، ص351ـ354؛ نقد المحصّل، ص 76.
  • )) رجوع کنید به: شرح مواقف، ج 3، ص 2ـ10؛ کشف المراد، ص 35ـ37.
  • )) نجم الدین ابوالحسن علی بن عمر بن علی شافعی معروف به دبیران و کاتبی، یکی از اعاظم علما و دانشمندان علم حکمت و نجوم و هندسه و ریاضیات و منطق بوده است. وی از شاگردان برجسته خواجه نصیرالدین طوسی به شمار رفته و به پیشنهاد استادش در سال 657 ق. برای کمک و شرکت در کار رصدخانه به مراغه رفت. وی در قزوین بساط تدریس گسترد و حوزۀ درسش مجمع فضلا و دانشمندان بوده است. از جمله تلامذه اش علامۀ حلّی و قطب الدین محمود شیرازی بوده اند.     از تألیفات اوست: 1ـ بحر الفوائد فی شرح عین القواعد، 2ـ جامع الدقائق فی کشف الحقائق در علم منطق، 3ـ حکمة العین (در مباحث الهیات و طبیعیات)، 4ـ شمسیه (در منطق)، 5ـ عین القواعد (در منطق و حکمت). وفاتش به سال 675 ق . روی داد.
  • )) رجوع کنید به: شرح مقاصد، ج 1، ص 353.
  • )) میر سید علی بن محمد بن علی استرآبادی، معروف به میر سید شریف جرجانی، از بزرگان متکلمان اشعری و حنفی مذهب است. وی در کثرت تحقیق و دقت نظر کم نظیر و در فنون حکمت، کلام و علوم ادبی مهارتی به سزا داشته است. از معاصرین سعدالدین تفتازانی بوده و با او مناظرات فراوانی نموده است. وی بر قطب الدین رازی تلمذ کرده و جلال الدین دوّانی از شاگردان اوست. تألیفات فراوانی از خود برجای گذاشته مانند: التعریفات، حاشیه بر حکمة العین، شرح مواقف قاضی عضد ایجی، شرح مفتاح العلوم سکاکی، کبری در علم منطق، صرف میر، حاشیه بر شرح مطالع، حاشیه بر شرح شمسیه قطب الدین رازی، حاشیه بر مطوّل تفتازانی، حاشیه بر شرح کافیه رضی الدین استرآبادی و حاشیه بر کشاف زمخشری.     میر سید شریف به سال 740 ق. در جرجان به دنیا آمد و وفاتش در شیراز به سال 816 ق. روی داد.
  • )) در شرح مواقف این دو جواب را نیافتیم، اما تفتازانی در شرح مقاصد متعرض جواب دوم شده است، رجوع کنید به: شرح مقاصد، ج 1، ص 353.