احکام امکان
یکی از احکام امکان وجه عروض آن بر شی ء است و در مبحث معقول ثانی تعریف آن گذشت که عروض امکان به اصطلاح فلسفی می باشد. شرح مطلب اینکه: در عروض و اتصاف شی ء به چیزی چند صورت متصور است:
1ـ عروض و اتصاف در خارج.
2ـ عروض و اتصاف در ذهن.
3ـ عروض در خارج و اتصاف در ذهن.
4ـ عروض در ذهن و اتصاف در خارج.
بدون تردید باید عروض امکان بر اشیاء به یکی از این انحاء باشد، و الاّ یا باید به متقابلین، یعنی وجوب و امتناع متصف شود، و یا از جهات ثلاثه خالی باشد، و خالی بودن شی ء از جهات ثلاثه محال است. و همچنین اگر شی ء را ممکن فرض نمودیم، اتصاف آن به یکی از متقابلین محال است؛ چون انقلاب لازم می آید. بنابراین باید نحوۀ عروض امکان بر اشیاء ممکنه به یکی از طرق و صور چهارگانه باشد.
مخفی نماند: عروض امکان در خارج محال است؛ زیرا باید ذاتِ معروض قبل از عروض، معروض یکی از جهات ثلاثه واقع شود؛ چون شی ء اگر متصف به متقابلین و معروض آنها باشد، انقلاب لازم می آید، و اگر معروض امکان باشد به امکان دوم نقل کلام می نماییم و هکذا، فیتسلسل.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 26
پس ناچار باید گفت: عروض در خارج نیست، ولکن امکان در حاقّ ذهن عارض است، نه در حاقّ حقیقت شی ء ممکنه، بلکه عروض آن به تأمل و تحلیل عقلی است؛ زیرا عقل با توجه به اینکه از اعتبار وجود شی ء و علت آن و همچنین از اعتبار عدم و علت عدم قطع نظر نموده، آن را به سلب الضرورتین وصف می کند و در صرافت امکان، و در وسط و محل تلاقی و انشعاب راه عدم و وجود می بیند.
اما اگر وجود و علت ممکن، یا عدم و علت آن را اعتبار نماید، پیوسته محفوف به دو ضرورت یا دو امتناع خواهد بود؛ چون اگر علت را ببیند، علت بالضروره مقتضی وجود معلول است و محال است معلول به دنبال علت، وجود پیدا نکند و وجود به ضرورت بشرط المحمول نیز ضروری است؛ زیرا ثبوت محمول بشرط المحمول ضروری است. مثلاً در «زیدٌ موجودٌ» وجود زید به شرط موجودیت ضروری است.
در مورد دو امتناع هم مطلب چنین است. محال است شی ء در صورت معدوم بودن علت، از صرافت و حاقّ وسط، به جادۀ وجود افتد. و همچنین امتناع بشرط المحمول دارد، مثلاً در «زیدٌ معدومٌ» به شرط معدوم بودن، امتناع ضروری است.
از احکام امکان ذاتی این است که اجتماع آن با وجوب غیری و امتناع غیری ممکن است؛ زیرا ذاتاً لا اقتضا و لابشرط است و چیزی که لا بشرط است، می تواند با هزار شرط اجتماع نماید، به خلاف متقابلین که اقتضا از ذاتیات آنها به شمار می رود. اگر چیزی بخواهد این اقتضای ذاتی را بگیرد، انقلاب لازم می آید، و بشرط لا با هیچ شرطی جمع نمی شود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 27