ماهیت بشرط لا و دو اعتبار آن
بدان که برای بشرط لا دو معنی است: یک معنای اعتباری در مقام اعتبارات ماهیت است، و دیگری اعتباری در مقام فصل و جنس و صورت و ماده است.
اما آن اعتباری که در مقام اول است عبارت است از اینکه ماهیت را مجردةً عن کافة الوجودات ـ وجود ذهنی و وجود خارجی ـ اعتبار نمایند به طوری که ماهیت درهیچ صفحه از وجودات نمایان نشده وبه هیچ نحوی با وجود مخلوط نباشد. و خلاصه مجرد و معرّی از جمیع ماعدای خود حتی وجود ذهنی، اعتبار شود و این معنای بشرط لایی است که در مقابل ماهیت مطلقه و مخلوطه گفته می شود. و چون اعتبار تجرد آن شده و بشرط لا قرار داده شده، پس در ذهن وجودی برای آن نیست، چه رسد به اینکه در خارج برای آن وجود باشد.
اگر کسی بگوید: این اعتباری که در ذهن می شود از اعتبارات ذهنیه است و اینکه شما می گویید: آن را از کافة الوجودات تجرید می نماییم، باید این اعتبار تجرید در
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 184
ذهن باشد پس چگونه با اینکه ماهیت به هیچ وجهی از وجوه حتی درعالم ذهن موجود نباشد، سازش دارد؟
حاجی در جواب می فرماید: این نظیر شبهۀ «المعدوم المطلق لا یخبر عنه» است. درآنجا چنین جواب دادیم که تا موضوع ولو ذهناً موجود نباشد، نمی توان از آن خبری داد ولو سلباً. ولکن چون در قضایای سالبه وجود محقق خارجی موضوع لازم نیست، وجود ذهنی آن کافی است و «المعدوم المطلق لا یخبر عنه» قضیۀ سلبی است و وجود خارجی موضوع لازم نیست. البته به چیزی که مصحح حمل باشد، احتیاج هست و در مصححیت حمل، وجود مفهومی که معبر قرار داده شود کفایت می کند؛ زیرا افراد این مفهوم از اباطیل است، پس محکی عنه این مفهوم اباطیل و ظلمات است و چیزی که صفحۀ وجود را اشغال نماید نیست. بنابراین وجود این مفهوم در ذهن مصحح حمل است که از آن اباطیل به حمل شایع صناعی خبر داده نمی شود. و هکذا در ما نحن فیه، وجود ذهنیِ ماهیتی که در ذهن است و برای آن اعتبار تجرد شده مغفول عنه بوده ولی همین وجود ذهنی تنها، مصحح اعتبار تجرید است. پس در زمان اعتبار تجرید، از این اعتبار ذهنیه غفلت نموده و ماهیت تنها برای اینکه اعتبار صحت پذیرد، در ذهن موجود است به طوری که در مقام اعتبار، حتی از عالم اعتبار و ذهن هم، اعتبار سلب وجود می شود.
و نظیر این معنی در مشتقات گفته می شود: چیزی که در قوالب مشتقات ساری است بدون نظر به مشتقات، ابداً قابل درک نیست. این است که واضع در مقام وضع باید آن را در ضمن یکی از مشتقات دیده و یکی از مشتقات را به عنوان آلت لحاظ آن، تحت نظر قرار دهد. و لذا در آنچه مشتق را آلت لحاظ او قرار داده اند اختلاف کرده اند: بعضی قائلند که مصدر است و بعضی قائلند اسم مصدر است و بعضی قائلند فعل است؛ با اینکه خود اینها مشتق هستند.
والحاصل: در ما نحن فیه چون می خواهیم کلاه اعتبار بر سر ماهیت بگذاریم، ماهیت آلیاً و مقدمیاً به ذهن آمده و بشرط لایی که به عنوان قبا بر دوشش می اندازیم،
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 185
در آن هنگام از وجود ذهنی آن غفلت نموده و این وجودی که ماهیت در مقام اعتبار به خود گرفته آلت لحاظ آن مجردةً عن کافة الوجودات والقیودات است.
و اما در توضیح معنای بشرط لا درمقام ثانی، یعنی درمقام ماده و صورت و جنس و فصل، گفته می شود:
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 186