مقصد اول امور عامّه

امتناع تخلف معلول از علت تامّه

امتناع تخلف معلول از علت تامّه

‏یکی از احکامی که علت با معلول خود، در آن شریک است این است که وقتی‏‎ ‎‏علت تامۀ چیزی موجود و محقق گردید، معلول آن واجب التحقق می گردد. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر: بعد از تکمیل علت تامه، علت واجب التأثیر است و معلول واجب التأثر است و‏‎ ‎‏محال است چنین علتی، معلول را ایجاد نکند و ممتنع است معلولِ چنین علتی موجود‏‎ ‎‏نگردد.‏

‏اگرچه بر این معنی دلیلی اقامه نکرده اند و این مسأله را به کمال وضوحش واگذار‏‎ ‎‏نموده اند، ولکن برهانی که می توان اقامه نمود این است که: برای هر چیزی که در‏‎ ‎‏بیغولۀ عدم غنوده به حسب هر چیزی، راهی از عدم به روی آن باز است، و معنای‏‎ ‎‏علت تامه این است که با وجود آن علت، راههای عدم آن چیز مسدود گردد. پس اگر‏‎ ‎‏بعد از وجود علت، معلول از بیغولۀ عدم بیرون نیامد معلوم می شود راهی ازعدم به‏‎ ‎‏روی او باز مانده و علت نتوانسته است راههای عدم را سد نماید. و این خلاف آن‏‎ ‎‏چیزی است که در علت تامه فرض نمودیم.‏

‏پس اگر تمام راههای عدم بسته شد و وادی عدم از همه طرف نسبت به معلول‏‎ ‎‏مسدود گردید و حتی نقطۀ لایتجزایی از عدم که چشم معلول روی آن نقطه خواب‏‎ ‎‏آلود گردیده و نسبت به نواهای سلسلۀ وجودات در صفحۀ وجود ثقیل السمع شود‏‎ ‎‏نماند، قهراً لازم است پای معلول از صفحۀ عدم لغزیده و به دیار پُر هیاهوی وجود‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 334
‏بیفتد. و اگر چنین نباشد لابد ممتنع الوجود بوده و صفحۀ وجود ذاتاً از اینکه چنین‏‎ ‎‏شی ء خبیثی را پرورش دهد امتناع دارد، پس اصلاً سنخیتی بین او و بین احدی از‏‎ ‎‏وجودات نبوده، پس او علت تامه ندارد؛ چون وجود، همه نور است، و اشراق نور، نور‏‎ ‎‏است گرچه نور نازل و خلاف النور از نور متصور نیست؛ زیرا جمال جمیل، جمیل‏‎ ‎‏است و الاّ جمیل، جمیل نیست.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 335