رسم عرض و اقسام آن
تعریف عرض این است که کون آن فی نفسه عین کون آن در موضوعش می باشد، و حصول عرض در موضوع، عرضی که عارض بر این عرض باشد نیست تا این عرض موضوع آن عرض که حصول عرض در موضوع است، باشد. بلکه کون فی نفسه عرض عین کون آن در غیر است و گرچه عرض فی نفسه کون دارد، ولی کون فی نفسه آن عین کون فی الغیر است.
اما اینکه عرض کون فی نفسه دارد؛ چون ماهیتش در عقل مستقل است چنانکه در یکی از مباحث سابقه گذشت. و اما اینکه کون فی نفسه آن، عین کون فی الغیر است و کون آن، کون رابطی است، به این خاطر است که برای آن فی نفسه، در خارج استقلالی نیست به طوری که در خارج استقلالی داشته باشد و بعد به موضوع اضافه شود، بلکه اضافۀ آن، عین نحوۀ وجود آن است اگر چه عین ماهیت آن نیست؛ چون آنچه اضافه عین ماهیت اوست، مقولۀ اضافه است که آن را اضافۀ حقیقیه گویند. و بعد در مبحث مربوط به آن خواهد آمد که اضافۀ حقیقیه آن است که اصلاً و ماهیةً در عالم تصور هنگامی که می خواهیم حقیقت آن را تصور کنیم، حقیقت اضافه است، مثل بنوّت و ابوّت که اگر حقیقت و ماهیت اَب را تصور کنیم ناگزیر از تصور ابن هستیم.
و اما اضافۀ عرفیه همان است که اگر حقیقت شی ء را بخواهیم تصور نماییم، مربوط به چیزی نیست، منتها هنگامی که می خواهیم یک نحوه حالی تخصیصاً برای آن ذکر کنیم، اعتبار ملابستی با غیر دارد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 362
و بالجمله: ولو نحوۀ وجود عرض اضافه است ولکن مقولۀ اضافه نیست، بلکه تعلق در ماهیات از مقولۀ اضافه است. از اینجاست که وجود همۀ اشیاء عین تعلق و ربط است و ظلّ برای مبدأ است در صورتی که اضافه مقولیه نیست و همچنین برای مبدأ نسبت به جمیع ماسواه، اضافه اشراقیه است و این اضافه از مقولۀ عرض نیست.
و بالجمله: بعد از آنکه عرض را تعریف کردیم به ذکر اقسام نُهگانۀ آن می پردازیم.
اشکال شده که شما عرض را نه قسم دانسته و جوهر را یک قسم که مجموعاً ده قسم می شود در صورتی که جوهر خود پنج قسم است پس باید مقولات چهارده تا باشد.
جواب آن این است که اقسام پنجگانۀ جوهر در حقیقت جوهریت مختلف نیستند.
بعضی گفته اند: جوهر یکی و عرض هم یکی است، پس مقولات باید دو تا باشد، ولی غافل از اینکه عرض برای این حقایق مختلفۀ نُهگانه عرض عام است و جنس حقیقی برای آنها نیست، بلکه حقایق آنها با یکدیگر بالذات مختلف می باشند.
بعضی آن اعراضی را که نسبت در آنهاست یکی شمرده و آنچه نسبی نیست، مثل کمّ و کیف دوتا شمرده اند، بنابراین مجموعاً عرض را سه مقوله دانسته اند.
و دیگری حرکت را به آنها علاوه نموده و گفته است: اعراض چهار تاست.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 363