مقصد دوم امور عامّه

اعراض نسبی و اقسام آنها

اعراض نسبی و اقسام آنها

‏ ‏

‏البته باید معلوم باشد که امور نسبی در اعراض نسبیه تنها از جهت ملاحظۀ نسبت‏‎ ‎‏مقولیت آنها محقق نمی شود و الاّ اگر فقط همان ملاحظۀ نسبت بود، همۀ امور نسبی ما‏‎ ‎‏یک چیز بودند. بلکه مراد از این امور هیآتی است که بعد از انتساب حاصل می گردد. و‏‎ ‎‏البته وجود اینها وجود ضمیمه به موضوع بوده و این طور نیست که اعتبار بوده و در‏‎ ‎‏خارج محاذی با چیزی نباشد، بلکه در خارج محاذی با وجودات ضمیمه است.‏

‏البته دروغ واضحی است اگر بگوییم این هیآت خارجیت نداشته و صرف اعتبار‏‎ ‎‏می باشند. مسلماً در مورد حسن یوسفی، یوسف علاوه بر اینکه بالذات چشمهای سیاه‏‎ ‎‏لاله ای و ابروهای طاق هلالی و کمانی و پوست نقره فام زیبایی داشته، یک حسن اتمّی‏‎ ‎‏که کهربای دلها بوده داشته است که از وضع و قرار گرفتن ابرو و چشم که مانند هلالی‏‎ ‎‏که ستاره را در آغوش گرفته باشد بوده، یک حُسن زایدی تولید شده است و همچنین‏‎ ‎‏این موهای مشکین که در جنب آن صورت سفید و سرخ گذاشته شده، یک حسنی‏‎ ‎‏دارد که ممکن است به تنهایی آن را نداشته باشد؛ زیرا اگر سیاه را با سفید ملاحظه کنی،‏‎ ‎‏بالذات سفیدی خوب تر و زیباتر است، اما سفید و سیاه یک حُسن دیگری تولید‏‎ ‎‏می نماید. و همچنین اگر یک دندان جدا را ملاحظه کنی چندان حسنی ندارد، ولی بعد‏‎ ‎‏از آنکه دندانهای سفید بلورین ترصیف شده و در پهلوی یکدیگر قرار گرفت، یک‏‎ ‎‏حسن زایدی به خود می گیرد. و همچنین ابروی کمانی که خط منحنی است آن وقت‏‎ ‎‏خوب است که چشم لاله ای تحت قد خمیده او باشد و الاّ به تنهایی خط مستقیم بهتر‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 393
‏از خط منحنی است. هکذا خال سیاه اگر چه یک نقطۀ سیاهی است به طوری که اگر‏‎ ‎‏همۀ بدن مثل آن نقطه سیاه بود حسنی نداشت، بلکه خیلی انکر بود، ولی آن وقتی که‏‎ ‎‏یک نقطۀ سیاه مثل ظلمت شب در صفحۀ صورت قمری سفید ایرانی قرار گرفت، یک‏‎ ‎‏حسن دلربایی حاصل می شود.‏

‏و بالجمله: اگر یک ابروی هلالی و کج و معوج و منحنی را در یک گوشۀ اتاق‏‎ ‎‏گذاشته و یک دسته موی سر و زلف در یک گوشۀ دیگر و یک بینی باریک در آن‏‎ ‎‏طاقچه و یک جفت لب در این طاقچه و بیست یا سی عدد دندان در یک سینی‏‎ ‎‏بگذاری و آن وقت به آنها نگاه کنی تنفر زیاد پیدا نموده و به شدت خنده ات می گیرد.‏

‏ولی یک قد رسا مثل سرو و یک جمال صفحۀ قمری با سلاسل زلف مشکین و‏‎ ‎‏طاق هلالی ابرو و چهرۀ سرخ و سفید و لبان نازک و دندانهای ترصیف شده و بینی‏‎ ‎‏باریک و قشنگ با ملاحظۀ نسبت و تقارن و تباعد نسبی، یک صورت و شمایل‏‎ ‎‏دلربایی را تشکیل می دهد که هر بیننده ای به آن نگاه کند واله می شود و از اشارات ابرو‏‎ ‎‏و غمزه های چشم آن بی خود شده و زبان به تحسین می گشاید و می گوید: ‏‏«‏مَا هٰذَا‎ ‎بَشَراً إنْ هٰذَا إلاَّ مَلَکٌ کَرِیمٌ‏»‏‏،‏‎[1]‎‏«‏‏فَتَبَارَکَ اللّٰهُ أحْسَنُ الْخَالِقِینَ‏‏»‏‏.‏‎[2]‎

‏ ‏

‏به زیورها بیارایند روی خوبرویان را‏‏                ‏‏تو را باشد چنان رویی که زیور را بیارایی‏‎[3]‎

‏ ‏

‏ای چهرۀ زیبای تو رشک بتان آذری‏‏       ‏‏هرچند وصفت می کنم در حُسن از آن بالاتری‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 394
‏آفاق را گردیده ام مهر بتان ورزیده ام‏‏                ‏‏بسیار خوبان دیده ام اما تو چیز دیگری‏

‏ ‏

‏هرگز نیاید در نظر صورت ز رویت خوب تر                ‏‏ ‏‏شمسی ندانم یا قمر حوری ندانم یا پری‏‎[4]‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏در پیش مثال رخ تو بنشستند‏  ‎ ‎‏انگشت گـزیـدنـد و قـلم بشکستنـد‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏از خجلت آفتاب رویت‏  ‎ ‎‏          بر چهرۀ مَه نقاب بینم‏

‏هر روز زآفتاب حُسنت‏  ‎ ‎‏          روشن تر از آفتاب بینم‏

‏رویت همه شب به خواب بینم‏  ‎ ‎‏هر نیمه شب آفتاب بینم‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ز حسن یوسف رویت یقین دارم جهان پُر‏‏        ‏‏دگر باره به زیبایی زلیخای جوان آید‏

‏ ‏

‏نثار عقد مروارید دندان تو باید‏‏           ‏‏اینک بهاران ابر نیسانی به عالم دُرفشان آید‏

‏ ‏

‏ ‏

‏و بالجمله: هیآت که از وضع و نسبت تقارن و تباعد اجزاء حاصل می شود اعتباری‏‎ ‎‏نبوده به طوری که هیچ خارجیت نداشته باشد ولو بالتبع و بالضمیمه؛ چرا که خلاف‏‎ ‎‏وجدان است. بلی در گذشته که گفتیم اگر یک مجلس چند نفری باشد وجودی مستقل‏‎ ‎‏ورای افراد نیست تا آن کلی طبیعی باشد، نظر ما به این بود که وجود کلی طبیعی طوری‏‎ ‎‏نیست که مانند گفتۀ رجل همدانی بگویی کلی طبیعی عمامه به سر و عبا به دوش‏‎ ‎‏نشسته و افراد را بغل گرفته است، والاّ قابل انکار نیست که از این اتاقها و سالنها، یک‏‎ ‎‏هیئت ترکیبیه که ما بازاء خارجی داشته و از ضمّ این آجرها و سنگها به صورتی‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 395
‏مخصوص به وجود می آید، حاصل می گردد، و مثل این نیست که قدری آجر و‏‎ ‎‏مقداری گچ در جایی و مقداری آب در طرف دیگر ریخته باشند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 396

  • )) یوسف (12): 31.
  • )) مؤمنون (23): 14.
  • )) در کلیات سعدی، ص 597، غزل 501، این بیت چنین آمده است:     به زیورهـا بیارایند وقـتی خوبرویـان را               تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیـارایی
  • )) شعر از امیر خسرو دهلوی، با اندکی تفاوت.