مقصد سوم الهیات

نقد بعضی از شبهات وارده بر ابن کمونه

نقد بعضی از شبهات وارده بر ابن کمونه

‏ولکن این دو اشکال از عدم تفطن به دو اصطلاح ذاتی و عرضی ناشی شده است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 69
‏ذاتی و عرضی در دو باب: یکی در باب ایساغوجی و کلیات خمس ودیگری در باب‏‎ ‎‏برهان مورد بحث می باشد و منافات ندارد چیزی در اصطلاح باب ایساغوجی عرضی‏‎ ‎‏بوده و در باب برهان ذاتی باشد.‏

‏اصطلاح ذاتی و عرضی در باب ایساغوجی آن است که هر چیزی که در تقوم ذات‏‎ ‎‏شی ء دخیل باشد ذاتی است؛ گرچه شی ء عرض باشد، مثلاً گرچه بیاض که لون‏‎ ‎‏مفرّق لنور البصر است عرض بوده ولی از نظر مفهوم ذاتاً مرکب از دو جزء بوده و‏‎ ‎‏متقوم به آنهاست.‏

‏و هر چیزی که از حقیقت شی ء خارج باشد آن را عرض گویند، مثلاً قابلیت کتابت‏‎ ‎‏و صنعت مثل حیوانیت و ناطقیت مقوم ذات انسان نبوده، بلکه از ذات و حقیقت و‏‎ ‎‏ماهیت انسان خارج است، پس قابلیت کتابت برای انسان عرضی است.‏

‏و ذاتی در باب برهان به چیزی گویند که از شی ء منفک نبوده گرچه در تقوم آن‏‎ ‎‏شی ء دخیل نیست، مانند زوجیت برای اربعه که هرچند زوجیت از حقیقت اربعه‏‎ ‎‏خارج است ولکن لازم لاینفک اوست.‏

‏هرچیزی که مقوم ذات شی ء است چون از شی ء منفک نیست، در این اصطلاح هم‏‎ ‎‏ذاتی است، پس ذاتی در اصطلاح باب برهان از ذاتی در اصطلاح باب ایساغوجی اعم‏‎ ‎‏است. و عرضی در باب برهان آن است که قابل انفکاک ازذات باشد، مثل ابیضیت‏‎ ‎‏نسبت به جسم.‏

‏با بیان مذکور هر دو اشکال بر قول ابن کمونه مندفع می شود؛ چون ممکن‏‎ ‎‏است اینکه در مورد مفهوم واجب می گوید: «مقول علیهما قولاً عرضیاً» مقصود وی‏‎ ‎‏عرضی در اصطلاح باب ایساغوجی باشد و اینکه می گوید: هر کدام واجب‏‎ ‎‏الوجود لذاته می باشند، مراد او ذاتی در اصطلاح باب برهان بوده و شی ء ذاتی‏‎ ‎‏لاینفک، معلّل نیست.‏

‏پس هر دو اشکال وارد بر ابن کمونه مندفع گردید. و لذا حاجی می فرماید: اکنون‏‎ ‎‏بیاییم آنچه حقیقت اشکال ابن کمونه را دفع می کند بیان کنیم. و ما قبل از ایشان با بیانی‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 70
‏سخن و شبهۀ ابن کمونه را دفع می نماییم، سپس نوبت دفع را به عبارت حاجی واگذار‏‎ ‎‏می نماییم.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 71