بیان ما در توحید فعلی
و بالجمله: می خواهیم راه اقربی را طی کنیم و آن اینکه: اگر عالمی هم نباشد، باز ذات واجب ثابت است و ادله ای که سابقاً برای اثبات اصل ذات اقامه شد، گرچه عالم هم نباشد اقامه می شود و الآن درصدد اثبات اینکه اله عالم یکی است و شریک در الـهیت ندارد، هستیم و حاجی می خواهد اثبات کند که عالم واحد شخصی است و غیر آن عالم دیگری نیست و بعد با ضمّ مقدمۀ «الواحد لایصدر الاّ عن الواحد» و «الواحد لایصدر عنه الاّ الواحد» اثبات نماید که اله عالم واحد است و ما اشاره کردیم به اینکه اگر کسی معنای ربط معالیل الهیه به فاعل الهی را تصور کند وحدانیت اله عالم را تصدیق خواهد نمود.
در مباحث سابقه گفتیم: فاعل دو قسم است؛ فاعل طبیعی که فاعل حرکت است و فاعل الهی که اشیاء را از کتم عدم به عرصۀ وجود می آورد و باز سابقاً گفتیم که: مصدر
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 83
این صوادر یک حقیقت نوریۀ وجودیۀ بسیطه است و از آن مصدر یک هویت وجودیۀ بسیطه صادر می شود.
و در براهین اصالة الوجود گفتیم: تمام حقیقت مصدر و جاعل یک حقیقت واحدۀ نوریۀ وجودیه است و تمام حقیقت مجعول هم حقیقت بسیطۀ واحده است و مصدر غیر حیثیت وجودیۀ خود، چیز دیگری نداشته و تمام حیثیت آن حقیقت واحده ای است و این طور نیست که در مرتبۀ ذات حقیقتی بوده و جهت مصدری آن غیر حقیقت مرتبۀ هویت ذاتش باشد و صادر هم حقیقت واحدۀ بسیطۀ به تمام ذات بوده و شی ء وحدانی بسیط است، تمام حیثیت صدور آن عین حیثیت و هویت ذاتیۀ اوست و این گونه نیست که صدور آن حیثیت دیگری داشته باشد.
خلاصه اینکه: در اصدار و صدور، غیر حیثیت واحده از مبدأ جعل صادر نشده و با آن بیانی که گفتیم مجعول شی ء واحد بسیط، عین ربط و تعلق به مبدأ است. و این نحوۀ تعلق حقیقت اشیاء است که حضرات از خداوند خواسته اند که: «اللهمّ أرنی الأشیاء کما هی» معنای این جمله این نیست که جوهریت و عرضیت و حقایق اشیاء را از حیث عنصریت و ماده و صورت ارائه بده، بلکه یعنی آن نحوه که آنها ظل حقّند و به مبدأ تعلق صرف دارند به این نحو نشان بده.
والحاصل: وجود ممکنات که به جعل بسیط مجعول گردیده و از مبدأ صادر شده است، تمام این هویت مجعوله حقیقت بسیطۀ وحدانی است که جاعل به جعل بسیط آن را جعل نموده است. پس دو چیز نیست تا بگوییم یکی به یک واجب و دیگری به واجب دیگر مرتبط است. مرکب هم نیست تا بگوییم جزئی از یک واجب و جزء دیگر از واجب دیگر صادر شده است، بلکه یک حقیقت بسیطۀ وجودیۀ نوریه است که به تمام ذات تمام تحقق را داراست و غیر حیثیت وجودیه حیثیت دیگری ندارد.
و بالجمله: اگر نتوانیم تعلق و ربط مجعول فاعل الهی را به آن درست تصور نماییم، به وحدانیت اله عالم تصدیق نخواهیم نمود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 84
سپس به بیانات حاجی می پردازیم که محتاج اثبات مقدماتی است که همۀ آنها نظری بوده و ما نمی توانیم قول بدهیم که این برهان را تتمیم خواهیم نمود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 85