توهّم ارجاع صفات سلبیه به یک سلب
گفته شده است که می توان همۀ اوصاف سلبیه را به یک سلب بسیط سلب نمود و اگر یک وصف را از ذات حق سلب نماییم تمام اوصاف سلبیه مسلوب خواهند بود و آن وصف امکان است. بنابراین اگر بگوییم: «الله لیس بممکن» تمام «لیس»ها در این لیس مندرج است و همه سلوب با این یک سلب متحقق می شود؛ زیرا اگر بگوییم خداوند متعال ممکن نیست، عرضیت و جوهریت و جسمیت و مرئی بودن را از او سلب نموده ایم؛ چون اعراض نمی توانند با ذات خویش، خود را نگه داری نمایند؛ چرا که اعراض ممکن بوده و در موضوع واقع شده و صاحب حد مخصوصی از وجود می باشند که لازمۀ آن حد این است که استقلال نداشته باشند و هر وقت بخواهند موجود شوند باید در موضوع تحقق یابند.
و همچنین جسمیت مسلوب می شود؛ زیرا جسم ممکن بوده و شأن ممکن تعلق به غیر و احتیاج است و جسم به هیولی محتاج بوده تا محلی باشد که صورت جسمیه درآن متحقق گردد.
وهکذا حضرت حق نباید مرئی باشد؛ زیرا مرئیت مستلزم جسمیت است؛ چون تا بین مرئی و نورِ خارج از بصر محاذات نباشد، رؤیت محقق نمی گردد و محاذی بودن از لوازم جسم است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 110
و جوهر نیز نمی تواند باشد؛ زیرا اگرچه جوهر «اذا وجد، وجد لا فی الموضوع» ولکن وجود آن من نفسه نیست.
و بالجمله: تمام سلب ها و «لیس»ها و اوصافی که باید به سلب بسیط از حضرت حق سلب شود، با سلب صفت امکان سلب می شود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 111