مقصد سوم الهیات

بیان سخن قائلین به زیادت صفات بر ذات

بیان سخن قائلین به زیادت صفات بر ذات

‏و اما دستۀ دیگری که به تعدد اوصاف و زیادت آنها بر ذات قائل شده اند، یک دسته‏‎ ‎‏از آنها که قدری عاقل هستند قائل شده اند به اینکه ولو اوصاف زاید بر ذات است لکن‏‎ ‎‏هم اوصاف و هم ذات قدیم است.‏‎[1]‎

‏و دستۀ دیگر از آنها کسانی هستند که اوصاف را زاید بر ذات و حادث می دانند.‏‎[2]‎

‏اما کسانی که به قول آنها قبلاً اشاره شد، اصلاً منکر اوصاف بوده و می گفتند:‏‎ ‎‏حضرت احدیت تنها ذات قدیمی داشته بدون اینکه دیگر اوصافی داشته باشد؛ چه‏‎ ‎‏آنها عین ذات و چه زاید بر ذات باشد، بلکه ذات نایب مناب صفات است،‏‎[3]‎‏ و آن‏‎ ‎‏آثاری که از علم مطلوب است، از ذات ساخته است و آن آثاری که از قدرت مطلوب‏‎ ‎‏است از ذات بر می آید.‏

‏خلاصه: مثل نایب الحکومه در اعتبارات که حاکم نیست ولی کار او را انجام داده و‏‎ ‎‏قائم مقام اوست.‏

‏و مطابق این سخن را قاضی سعید قمی گفته است؛‏‎[4]‎‏ گرچه وی در خصوصیتی که‏‎ ‎‏داشته است بی نظیر است؛ چون با اینکه انظار عرفانی وی به حالی که برای محیی الدین‏‎ ‎‏عربی اتفاق می افتاده است می رسیده، در عین حال با این متانت و صائبیت نظر‏‎ ‎‏عرفانی، طوری توانسته است خود را در قم حفظ کرده و با مقدسین قم سازش نماید‏‎ ‎‏که مورد تکفیر واقع نشده و قضاوت قم را تکفل نموده است.‏

‏و الحاصل: قاضی سعید با عقل و کمالی که داشته گفته است: اثبات اوصاف مقتضی‏‎ ‎‏آن است که آنها زاید بر ذات باشد و لذا معنی ندارد که برای حضرت حق اثبات‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 132

‏اوصاف نماییم، بلکه کمال توحید سلب صفات از اوست و معنای «الله عالم»: انّه لیس‏‎ ‎‏بجاهل است و معنای «الله حیّ»: انّه لیس بمیّت است و معنای «الله قادر»: انّه لیس‏‎ ‎‏بعاجز است و هکذا. و این حرف را به استاد خود نسبت داده است و ظاهراً استاد وی‏‎ ‎‏که این سخن را گفته است فیض‏‎[5]‎‏ نبوده، بلکه احتمالاً ملای تبریزی‏‎[6]‎‏ بوده که قاضی‏‎ ‎‏هم از او و هم از فیض تلمذ نموده است. چنانکه کتاب ‏‏کلید بهشت‏‏ که اکنون به‏‎ ‎‏معاونت مشکاة‏‎[7]‎‏ به نام قاضی سعید به چاپ رسیده است، هر کسی که به مذاق‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 133

‏قاضی آشنا باشد می داند که این کتاب از او نیست؛ چنانکه در ‏‏سیاحة البوستانیه ‏‏گفته‏‎ ‎‏شده که این کتاب از ملای تبریزی است.‏

‏و بالجمله: قاضی این حرف را به استاد خود نسبت داده که حقیقت وصف این‏‎ ‎‏است که زاید بر ذات باشد؛ چون حقیقت آن «کون الشی ء علی حال» است و اگر علم‏‎ ‎‏صفت او باشد باید از باب ثبوت شی ء لشی ء باشد. و همچنین قدرت؛ زیرا قدرت‏‎ ‎‏وصف است و وصف، کون الشی ء علی حال است و حقیقت وصف غیر حال مضاف‏‎ ‎‏به شخص نیست. پس به خاطر اینکه ذات حق، محل عروض عوارض نگردد؛ لذا‏‎ ‎‏ناچار باید گفت: ذات حق حقیقتی صرف و خالی از اوصاف و نایب مناب نعوت است‏‎ ‎‏و صفات وی مانند صفات اشخاص موجود نیست که ذاتی و وصفی باشد و در مقابل‏‎ ‎‏وصف عالم، حقیقتی غیر از حقیقت قدرت باشد. البته مسلم است که حقیقة القدرة‏‎ ‎‏غیر از حقیقة العلم است و حقیقة العلم غیر از حقیقة الحیاة است. هذا کله آنچه قاضی‏‎ ‎‏سعید گفته است و شاید در این اعتقاد از استاد خود تبعیت نموده است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 134

  • )) شرح مواقف، ج 8، ص 44؛ شرح مقاصد، ج 4، ص 69.
  • )) رجوع کنید به: نقد المحصل، ص 264؛ کشف المراد، ص 294.
  • )) ملل و نحل، ج 1، ص 49 و 51 و 75؛ شرح مقاصد، ج 4، ص 76.
  • )) شرح توحید صدوق، ج 1، ص 116.
  • )) عالم فاضل حکیم فقیه محدث مفسر متکلم ادیب شاعر محمد بن مرتضی معروف به ملامحسن فیض، یکی از نوادر دانشمندان شیعه به شمار می رود. وی در 1007 ق. در کاشان زاده شد و پس از رشد و کمال، در محضر سید ماجد بحرانی و صدر المتألهین در شیراز، به تحصیل علوم پرداخت و به دامادی صدر المتألهین مفتخر شد و از او لقب فیض را دریافت کرد. وی از شیخ بهایی، صدر المتألهین، پدرش شاه مرتضی و ملا محمد طاهر قمی اجازۀ روایت داشته و به علامه مجلسی و قاضی سعید قمی و سید نعمت الله جزایری اجازۀ روایت داده است.     از آثار اوست: تفسیر صافی، تفسیر اصفیٰ، کتاب وافی و شافی و نوادر (در حدیث)، معتصم الشیعه، مفاتیح الشرائع و النخبه (در فقه)، علم الیقین فی اصول الدین، المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء، الکلمات المکنونه، انوار الحکمه، دیوان شعر و ضیاء القلب.     وی در 1091 ق. درگذشت و در کاشان به خاک سپرده شد و مزارش معروف همگان است.
  • )) ملا رجبعلی تبریزی اصفهانی، یکی از حکما و متکلمین مشهور عهد صفوی بوده است. و به علم و فضل و دقت او را ستوده اند. در حکمت و فلسفه وکلام و منطق شهرتی به سزا داشت و شاه عباس و وزیرانش مکرّر به دیدارش می رفتند. وی زمان شاه سلیمان صفوی (1105 ق.) را هم دریافت و با تمام اصرار شاه، به دیدار او نرفت. در تدریس شفا و اشارات به غایت چیره دست بود و شاگردانی در حکمت و فلسفه مانند: ملا محمد سراب، قاضی سعید قمی و برادرش حکیم محمد حسین قمی، امیر قوام الدین رازی، ملامحمد شفیع اصفهانی وملامحمدرفیع زاهدی پیرزاده را پرورش داد. او اعتقاد به وحدت وجود و معاد روحانی داشت و می گفت: لفظ وجود بین واجب و ممکن، مشترک است و در این باره رساله ای نگاشت که مورد رد و انکار معاصران و متأخرینش قرار گرفت.     آثارش عبارتند از: الاصول الآصفیه، تطبیق ما ورد فی الشرع من امر المعاد علی صفات النفس و ملکاتها و علومها، تحقیق القول بالاشتراک اللفظی فی وجوده و صفاته و اثبات الواجب.
  • )) مرحوم سید محمد مشکاة بیرجندی یکی از بزرگانِ نسخه شناسی و کتاب شناسی و آگاهان به فنّ تاریخ و رجال و تراجم و علوم حدیث به شمار می رفت. وی در سال 1319 ق. در بیرجند زاده شد و پس از فراگیری علوم اسلامی در بیرجند و قائن و مشهد به تهران آمد و پس از مدتی حضور در صحنۀ سیاست، به تدریس فقه در دانشگاه تهران و فلسفه در مدرسه سپهسالار پرداخت و از آیات عظام: آقا ضیاء عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید محمد حجت کوهکمری اجازۀ اجتهاد داشت و کتابخانه اش یکی از نفیس ترین کتابخانه های خطی کشور به شمار می رفت. وی نیابت تولیت حرم حضرت فاطمه معصومه  علیهاالسلام را بر عهده داشت و به سال 1399 ق. بدرود حیات گفت و در حرم حضرت معصومه مدفون گردید.