توهم وحدت حق با سایر موجودات
وهمٌ و دفعٌ: بعد از آنکه گفتیم حضرت حق صرف الوجود است و ماهیات و حدود و تعینات را منکر شده و گفتیم آنها ابداً واقعیت و خارجیت ندارند و متحققی جز حقیقت وجود نیست و بعد از انکار تقرر ماهیات و بیان مقدمات برای اثبات اینکه حضرت حق، صرف الوجود است و صرف الوجود جامع تمام کمالات وجودیه می باشد، و بالجمله: بعد از قول به اینکه در عالم، حدودات بی واقعیت است و متحقق اصل وجود بوده و چنانکه گفتیم اصل وجود بصرافته حضرت حق می باشد، ممکن است توهم شود که وجودات بعین وجوداتها و بحقیقتها در مرتبۀ ذات حاضر و جمع بوده و موجودات و نظام عالم
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 236
بحقیقتها الوجودیه در ذات حضرت ذوالجلال باشند و لازمۀ این سخن وحدت وجودات نظام عالم با مبدأ است واینکه صرف الوجود، عبارت از حقیقت وجود از نقطۀ اعلی تا نقطۀ پایین باشد.
و به عبارت دیگر: بعد از قول به القای حدودات و دروغ بودن و واقعیت نداشتن آنها، هیچ وجودی نیست که از وجود حقیقیۀ فعلیه منفک و ممتاز باشد و با توجه به آنچه گفته شد که متحقق وجود است و حضرت حق هم صرف الوجود است، یعنی وجودی که وجود حق فاقد کمال آن باشد نیست و الاّ موجب نقص حق از آن وجود شده و باعث تحدد و محدودیت و تعین حق شده و برای حضرت حق ماهیت ثابت می شود، بلکه تمام هویت ذات تمام هویت کمال است ولا یشذّ عنه مثقال ذرّة من الکمال ولا یشذّ عن حیطة وجوده و مرتبة ذاته ذرّة من حقیقة الوجود، نتیجه این می شود که بگوییم: او عین همۀ وجودات است وهرکجا وجودی است ذات اوست.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 237