رد مختار مشائین در علم باری
مشائین دلیلی بر اثبات مدعای خود اقامه نکرده اند، بلکه فقط مذاهب دیگران را ابطال نموده اند و چون قضیه را منحصر دانسته اند و شش احتمال در وجه علم ذات اقدس به اشیاء داده اند، قهراً نتیجه گرفته اند که مذهب ایشان در واقع صحیح است.
تفصیل احتمالات این است که علم حق به اشیاء در ازل یا به این است که برای اشیاء ماهیت و وجود نبوده، در این صورت تمیّز در عدم مطلق لازم می آید؛ زیرا فرضاً برای اشیاء نه ماهیت و نه وجود بوده و از آنها هیچ چیزی نبوده است و در عدم مطلق تمیزی نیست، پس لازمۀ این صورت این است که علم به خلق و تمیز آنها برای واجب حاصل نشود.
و یا اینکه برای اشیاء فقط شیئیت ماهیت بوده است و این مناط علم خدا به اشیاء در ازل باشد، تالی فاسد این احتمال این است که لازم می آید ماهیت منفک از کافۀ وجودات تحقق داشته باشد.
و یا اینکه برای اشیاء شیئیت وجود بوده است و وجود هم یا ذهنی و یا عینی است و ذهنی هم یا به نحو ارتسام است، فهو المطلوب و یا به نحو اتحاد است.
اگر وجود ذهنی به نحو اتحاد باشد لازمه اش اتحاد عاقل و معقول است و آن به نظر مشائین باطل بوده، بلکه در نظر ایشان اتحاد عاقل و معقول از اقبح
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 276
وجوه و مستحیل ترین اوجه است.
و اگر وجود، وجود عینی باشد؛ وجود عینی یا تجردی است که تالی فاسد این صورت این است که مُثُل افلاطونی درست باشد، و یا وجود مادی که در این صورت لازم می آید خلق ازلی و قدیم باشد.
و بالجمله: مشائین به نحو قیاس استثنایی که نوعی از قیاس است برهان اقامه نموده و چنین گفته اند: مناط علم باری به اشیاء به حصر عقلی یکی از وجوه ششگانه است و چون پنج احتمال را ابطال نموده اند، حقانیت مذهب خود را نتیجه گرفته اند.
اما جواب دلیل مشائین این است که اولاً بعضی از توالی فاسده ای که برای پنج احتمال ذکر کرده اند، درست نیست گرچه بعضی از آنها درست است.
مثلاً اینکه گفته اند: اگر برای اشیاء شیئیت ماهیت و وجود نباشد تمیز در عدم مطلق لازم می آید و آن محال است، این سخن درستی است.
و یا اینکه: اگر برای اشیاء شیئیت ماهیت باشد، تقرر ماهیت منفک از کافۀ وجودات لازم می آید، این نیز درست است.
و همچنین اینکه: اگر وجود عینی، مادی باشد لازم می آید موجودات ازلی و قدیم باشند، این هم درست است.
و اما اینکه: اگر وجود ذهنی به نحو اتحاد باشد، مستلزم اتحاد عاقل و معقول است، هیچ مانعی ندارد، بلکه اتحاد عاقل و معقول را اثبات نموده اند و اثبات هم خواهد شد.
و همچنین اینکه اگر وجود عینی تجردی باشد قول به مُثُل افلاطونی لازم می آید، هیچ مانعی ندارد، بلکه قول به مُثُل افلاطونی و صحت آن قول، موافق با تحقیق است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 277
و بالجمله: چون این توالی در نظر مشائین فاسد می نموده، ایشان صحت قول خود را تخیل نموده اند و حال آنکه این صرف توهم است؛ زیرا بعضی از توالی فاسد نیست. بلی، با اینکه بعضی از توالی فاسد نیست، پس چرا مقدمها و ملزومهای آنها مناط علم حضرت حق نیست؟
جواب آن بیانی است که ما در کیفیت علم تفصیلی در مرتبۀ ذات و در مرتبۀ فعل داشتیم:
اشیاء به دو وجه برای حضرت حق معلوم می باشند؛ یکی به علم اجمالی در مرتبۀ ذات به عقیدۀ دیگران ـ مشائین و اشراقیین ـ و علم تفصیلی در مرتبۀ ذات به عقیدۀ ما و دیگر به علم فعلی تفصیلی به نظر ما و اشراقیین که عبارت از فیض مقدس و وجود منبسط می باشد که تظاهر ماهیات از این نور حقیقی و مستشرق از مبدأ است و این علم به یک معنی بر اشیاء مقدم است و به یک معنی عین آنهاست.
این دلیل مشائین علاوه بر عدم فساد همۀ توالیِ ذکر شده در آن به مثل قدرت و غیر آن منتقض می باشد. مرحوم حاجی دو جواب از دلیل ایشان یکی نقضی و دیگری حلی فرموده است:
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 278