حمد برای غیر خدا واقع نمی شود
مثلاً در اولین آیه از قرآن شریف با یک معنای لطیفی جلوی مسلک باطل تفویض را گرفته است و در ابطال این مرام فرموده: «اَ لْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» یعنی تمام محامد و محمده ها برای اوست؛ زیرا چیزی از خود جمالی ندارد تا محمده برای او باشد. تمام جمال و تمام کمال از اوست و هیچ جمالی و کمالی به نحو استقلال از موجودات نیست تا بشود آنها را حمد نمود.
اگر انسان زید را حمد می کند آیا انسانیت وتحرک ارادی او را حمد می کند؟ انسانیت وحیوانیت زید که اعتباری است. بلکه زید را ستایش می کند چون عالم است، ولی اگر ملاحظه کنیم علم زید که محدود است آیا انسان زید را به خاطر محدودیت علمش، مدح می کند؟ محدودیت که نقصان است مگر می شود از نقصان، تمجید کرد بلکه اگر انسان زید را تمجید می نماید چون عالم است جهت صرف علم او را در نظر گرفته و صرف العلم را تمجید و مدح می کند. آیا صرف العلم درعالم طبیعت امکان دارد؟ صرف العلم جز در حق پیدا نمی شود، پس ستایش از آنِ اوست و انسان خیال می کند که زید را ستایش نموده است.
و به ضرورت عقل، اصلاً محال است که کسی را ستایش نمود؛ زیرا کسی از خود
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 333
کمالی ندارد تا به واسطۀ آن کمال ستایش شود؛ چنانکه عبادت و سجده کردن برای غیر حق محال است، منتها آدم خیال می کند که برای بت سجده می کند و عذاب هم برای همین خیال است و الاّ تمام عبودیتها برای حق و واجب الوجود واقع می شود.
اگر کسی کمال داشته باشد که قائم به خود او باشد ولو خدا او را خلق کرده باشد ولی دیگر او را رها کرده باشد در این صورت ممکن است او را ستایش و حمد نمود. ولی چون چنین نیست می فرماید: «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» بنابر اینکه «بسم الله» در هر سوره ای مختص به همان سوره باشد، علی ما هو التحقیق. «بِسْمِ اللّٰه» لسان ذاکرین است و بس و بعد از «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» گفته می شود: «اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» که همۀ حمدها حقیقةً مختص به خداوند است و این سدِّ مسلک باطل تفویض است.
هیچ کسی را به ضرورت برهان نمی شود حقیقةً حمد کرد؛ چنانکه درقضیۀ «زید عالم» گفتیم. مگر کسی از خود علم دارد؟ آنچه از خود شخص است نقص است و صرف علم مال اوست و مدح و ستایش به خاطر صرف علم است و آن گاه که انسان در مقام تعریف و ستایش قرار می گیرد، آن ستایش به ضرورت عقل به واسطۀ نقص و حد علم نیست، این است که همه جاهل بوده و درعلم ناقص می باشند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 334