ب: دلیل قوه و فعل
اما حاصل این مسلک این است که: برای جسم صورت اتصالیه است و آن معنای بالفعل بودن جسم است؛ چون جسم بالفعل وجود دارد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 456
و همچنین برای جسم استعداد قبول حرکت و صور نوعیه از قبیل صورت معدنی و نباتی و حیوانی نیز هست، پس در جسم دو جهت: یک جهت فعلی و یک جهت قوه ای موجود است و شی ء نمی تواند از آن حیث که بالفعل است بالقوه هم باشد؛ زیرا مرجع قوه، فقدان و مرجع فعلیت، وجدان است و شی ء واحد نمی تواند از جهت واحده مصحح دو حالتِ وجدان و فقدان باشد.
پس در هرجسمی دو جهت فعل و قوه هست وهر جسمی دارای دو حیث وجوب و امکان است، و آنچه که جسم به واسطۀ آن بالفعل است صورت است و آنچه که جسم به واسطۀ آن بالقوه است هیولی است.
بیان اثبات مطلب با نظم قیاسی چنین است که: جسم من حیث ذاته بالفعل است و هر چیزی که این گونه باشد، بالقوه نخواهد بود، پس هیچ جسمی موجود بالقوه نیست. سپس این نتیجه را کبرای قیاس دیگری از شکل دوم قرار می دهیم و می گوییم: هیولی بالقوه است و هیچ جسم موجودی بالقوه نیست، نتیجه این می شود که هیچ هیولایی جسم موجود نیست و این نتیجه به مطلوب منعکس می شود و آن این است که هیچ جسم موجودی هیولی نیست و این خلاف آن چیزی است که اشراقیین گفته اند؛ و آن این است که جسم همان هیولی است، چنانکه همان صورت است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 457