مقصد چهارم طبیعیات

ب: دلیل قوه و فعل

ب: دلیل قوه و فعل

‏اما حاصل این مسلک این است که: برای جسم صورت اتصالیه است و آن معنای‏‎ ‎‏بالفعل بودن جسم است؛ چون جسم بالفعل وجود دارد.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 456
‏و همچنین برای جسم استعداد قبول حرکت و صور نوعیه از قبیل صورت معدنی‏‎ ‎‏و نباتی و حیوانی نیز هست، پس در جسم دو جهت: یک جهت فعلی و یک جهت‏‎ ‎‏قوه ای موجود است و شی ء نمی تواند از آن حیث که بالفعل است بالقوه هم باشد؛ زیرا‏‎ ‎‏مرجع قوه، فقدان و مرجع فعلیت، وجدان است و شی ء واحد نمی تواند از جهت‏‎ ‎‏واحده مصحح دو حالتِ وجدان و فقدان باشد.‏

‏پس در هرجسمی دو جهت فعل و قوه هست وهر جسمی دارای دو حیث وجوب‏‎ ‎‏و امکان است، و آنچه که جسم به واسطۀ آن بالفعل است صورت است و آنچه که‏‎ ‎‏جسم به واسطۀ آن بالقوه است هیولی است.‏

‏بیان اثبات مطلب با نظم قیاسی چنین است که: جسم من حیث ذاته بالفعل است و‏‎ ‎‏هر چیزی که این گونه باشد، بالقوه نخواهد بود، پس هیچ جسمی موجود بالقوه نیست.‏‎ ‎‏سپس این نتیجه را کبرای قیاس دیگری از شکل دوم قرار می دهیم و می گوییم: هیولی‏‎ ‎‏بالقوه است و هیچ جسم موجودی بالقوه نیست، نتیجه این می شود که هیچ هیولایی‏‎ ‎‏جسم موجود نیست و این نتیجه به مطلوب منعکس می شود و آن این است که هیچ‏‎ ‎‏جسم موجودی هیولی نیست و این خلاف آن چیزی است که اشراقیین گفته اند؛ و آن‏‎ ‎‏این است که جسم همان هیولی است، چنانکه همان صورت است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 457