بحثی اجمالی در افلاک جزئی
فلک کلی آن است که با او یکی از حرکات تسع منضبط گردد و فلک جزئی آن است که با او به تنهایی یکی از حرکات تسع منضبط نمی شود، بلکه باید غیر او به او منضم شود تا آن گاه یکی از حرکات تسع با او منضبط گردد.
و إنّما الجزئی منها اثنان و عشرتان للذکا نوعان
ممثّل و الآخر التدویر أو خارج تردیدهم شهیر
افلاک جزئیه بیست و دوتاست. برای شمس دو فلک جزئی است یکی ممثّل و دیگری تدویر یا خارج از مرکز. و چون برای شمس دو نحو حرکت خاصه یافته اند، ممثل را متکفل یکی از آنها دانسته اند و برای حرکت دیگر آن، که می بینیم گاهی از ما دور و گاهی به ما نزدیک می شود تدویر و یا خارج مرکز تصور کرده اند و آن فرضاً مانند گردویی است که داخل پوست هندوانه ای باشد و آن هندوانه یک حرکت و آن گردو هم یک حرکت داشته باشد. وقتی گردو حرکت می کند، شمس هم که بر آن گردو کوبیده شده است حرکت می کند و چون گردو دور می زند، پس گاهی شمس به طرف بالا افتاده و از ما دور می شود و آن اوج اوست و گاهی پایین آمده و به ما نزدیک می شود و آن حضیض اوست.
برای این حرکت شمس یا باید تدویر و یا خارج مرکز تصور نمود و فلک خارج مرکز آن است که مرکز او غیر مرکز عالم باشد و اگر چنین کره ای گردش کند و شمس هم در آن باشد، آن نقاطی از محیط که به طرف مرکز عالم است به ما نزدیک است و آن
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 556
نقاطی که به طرف مرکز عالم نیست از ما دور است.
بنابراین: با چرخش کرۀ مذکور گاهی شمس به طرف ما نزدیک می شود و آن حضیض اوست و گاهی از ما دور می شود و آن اوج اوست.
خلاصه برای این حرکت شمس یکی از دو فلک تدویر و خارج مرکز لازم است.
مسیره منطقة البروج و لیس للخارج من خروج
مسیر شمس دائماً روی منطقة البروج است، یعنی منطقۀ فلک شمس با منطقة البروج منطبق است و برای فلک خارج مرکز شمس خروجی از سطح منطقه نیست تا یک طرف آن به خارج منطقه بیفتد.
بسیره یبدی الفصول الأربعة لأنّها معدّلاً مقاطعة
شمس با سیر خود چهار فصل را ایجاد می نماید؛ زیرا دایرۀ منطقة البروج که از دو قطب عالم می گذرد با دایرۀ معدل النهار که به دور عالم کشیده شده تقاطع پیدا نموده و دایرۀ منطقة البروج دایرۀ معدل را نصف می نماید و در نتیجه عالم به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می شود و همچنین معدل النهار هم منطقة البروج را تنصیف می کند و لذا شش برج در طرف شمال و شش برج در طرف جنوب واقع می شود و چون فلک شمس با منطقة البروج منطبق می باشد بنابراین شمس شش ماه در بروج شمالی و شش ماه در بروج جنوبی خواهد بود.
دو نقطه ای که محل تقاطع معدل النهار و منطقة البروج است یکی نقطۀ اعتدال ربیعی و دیگری نقطۀ اعتدال خریفی است. شمس با طی نود درجه رو به بالا ازنصف بالایی دایرۀ منطقه به نقطۀ اعتدال ربیعی که اول بهار است رسیده و با طی نود درجه رو به پایین از آن به نقطۀ انقلاب صیفی که اول تابستان است می رسد و به همین منوال نصف پایینی دایره را نیز پیموده و فصول چهارگانه پدید می آید.
علویة و زهرة کراتها کلّ ثلث استوت هیئاتها
ممثّل و حامل تدویر یرکز فیه کوکب منیر
هر یک از کواکب علویه که عبارت از مریخ و مشتری و زحل است و زهره سه
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 557
فلک دارند؛ زیرا آنها دارای سه نحو حرکت خاصه می باشند و آن سه فلک ممثل و حامل و تدویر است. تدویر موصوف است به اینکه کوکب منیری در آن مرکوز باشد. بنابراین این چهار کوکب دارای دوازده فلک می باشند.
عطارد زاد مدیراً کالقمر علویة و زهرة بالجوزهر
هر یک از عطارد و قمر یک فلک زاید بر افلاک علویه و زهره دارند. فلک زاید عطارد مدیر و فلک زاید قمر جوزهر نام دارد. جوزهر فلکی متوازی السطحین است، یعنی از هر نقطه از سطح آن که خطی به سوی سطح کرۀ ارض کشیده شود آن خطوط با یکدیگر مساوی خواهند بود، مرکز جوزهر با مرکز عالم موافق است و بر سه فلک دیگر قمر نیز محیط می باشد، بنابراین عطارد و قمر هم دارای هشت فلک بوده و عدد افلاک جزئیه بیست و دو می شود.
و قمر حامله فی مایل لیس مطبّقاً علی ممثّل
مناطق الممثّلات انطبقت منطقة البروج و اسما أنطقت
و خارج لغیر شمس مشرقة مقاطع المناطق ذی المنطقة
ممثّل حامل ذی الومیض اشترکا فی الأوج و الحضیض
حامل قمر، در ثخن فلک مایل آن است و منطقۀ فلک مایل با منطقۀ ممثل قمر، منطبق نیست. و منطقه های تمام فلکهای ممثل با منطقة البروج منطبق است و به همین جهت به ممثل نامگذاری شده است. و منطقه های فلکهای خارج مرکز همۀ این کواکب غیر از فلک خارج مرکز شمس منطقة البروج را قطع می نمایند، ولی منطقۀ خارج مرکز شمس با منطقة البروج موافق است و لذا شمس همیشه روی منطقة البروج حرکت می نماید.
فلک ممثل همۀ این کواکب روشن با فلک حامل آنها در اوج و حضیض مشترک می باشند؛ زیرا سطح محدب حامل، با سطح محدب ممثل در یک نقطه مشترک هستند و وقتی کوکب به آن نقطه می رسد، اوج آن از مرکز عالم است؛ چون در غایت ارتفاع از مرکز عالم است و همچنین سطح مقعر حامل با سطح مقعر ممثل در یک نقطه مشترکند
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 558
و هنگامی که کوکب به آن نقطه می رسد حضیض آن است و کوکب در غایت نزدیکی به ماست.
و ما کالأطلس لغرب مایل فجوزهر و مدیر مایل
حرکت فلک اطلس و جوزهر و مدیر و مایل از مشرق به مغرب است و حرکت غیر آنها از مغرب به مشرق و بر وفق توالی بروج است و با اینکه در اصل حرکت به طرف مغرب با هم اشتراک دارند، لیکن در سیر و حرکت مختلف می باشند و مقادیر حرکات آنها مانند مقادیر حرکات شرقیه در علم هیئت معین شده است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 559