باب ششم تجرد نفس ناطقه انسانی

نتیجه حجت سوم

نتیجۀ حجت سوم[1]

‏این برهان مانند حجت اول، تجرد نفس عامۀ افراد بشر را اثبات نمی کند، بلکه‏‎ ‎‏تجرد نفس کسانی را ثابت می کند که به واسطۀ قوّت جلا و صفای نفس بتوانند به آن‏‎ ‎‏مجردات متصل شوند؛ مانند کسی که بتواند وجود عقلی انسانی را تعقل کند به نحوی‏‎ ‎‏که برای او مقدار خاص و مکان خاص و وضع و زمان خاص نباشد. مثلاً بتواند‏‎ ‎‏صورت انسان عقلی مجرد از عوارض مادیه را تعقل کند، یعنی انسان بحت را به‏‎ ‎‏طوری که جمیع آنچه که غیر انسانیت است از قبیل وضع و کمّ و اَین خاص از او‏‎ ‎‏خارج باشند و در عین حال مقومات انسانیت را از آن معقول انسانی حذف نکند و‏‎ ‎‏قوای او را از اعضا و قوای دیگر، حتی لمس و بصر و سمع و رأس و رِجل و بطن،‏‎ ‎‏حذف نکند، ولیکن کلها فی کلها باشد نه اینکه در مرتبۀ رأس، شکم نباشد و در مرتبۀ‏‎ ‎‏شکم، رأس نباشد.‏

‏چنانکه از معلم اول نقل شده که گفته است: انسان عقلی با جمیع اعضای روحانی‏‎ ‎‏خود می باشد وموضع عین او، غیر از موضع ید او و موضع ید او غیر موضع پای او‏‎ ‎‏نباشد.‏‎[2]‎

‏وبالجمله: اگر انسانی از ما توانست چنین فردی از انسان یا حیوان و یا ارض و یا از‏‎ ‎‏کلیه انواعی که در عالم می بینیم، تصور کند، نفس او مجرد شده است و توانسته است‏‎ ‎‏به ارباب انواع برسد. برهان فوق، تجرد نفوس چنین اشخاصی را اثبات می نماید، اما‏‎ ‎‏اگر ادراک به این نحو نباشد؛ چنانکه عامۀ مردم نمی توانند چنین فردی را تعقل کنند،‏‎ ‎‏این برهان، تجرد نفوس آنها را اثبات نمی نماید.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 14

  • )) اسفار، ج 8، ص 283.
  • )) اثولوجیا، ص 69. ناگفته نماند: بسیاری از نظرات فلسفی در الهیات که به معلم اول یعنی ارسطو منسوب است برگرفته از اثولوجیای شیخ یونانی یعنی فلوطین حکیم می باشد؛ زیرا گمان می شده که اثولوجیا از آثار معلم اول است.